23 فروردین 1396, 21:51
گاهى نماز میخوانم براى اینکه خودم از خودم راضى باشم کارى به مردم هم ندارم که خود این، باعث نوعى فساد در عمل است، یا نماز را از روى عادت مىخوانم یا نماز شب به جا میآورم تا از دیگران برتر باشم و...، که این انگیزه ها نیز عمل را فاسد میگرداند. عَنْ اَبى هُرَیْرَه قالَ، قالَ رَسُولُ اللهِ(ص): اَیُّها النّاس! لاتُعْطُوا الْحِکْمَهَ غَیْرَ اَهْلِها فَتَظْلِمُوها، وَ تَمْنَعُوها اَهْلَها فَتَظْلِمُوهُمْ، وَلاتُعاقِبُوا ظالِماً فَیَبْطُلَ فَضْلُکُمْ، وَ لاتُراۆُوا النّاسَ فَیَحْبَطَ عَمَلُکُمْ، وَ لاَتَمْنَعُوا الْمَوْجُودَ فَیَقِلَّ خَیْرُکُمْ، اَیُّها النّاس! اِنَّ اْلاَشْیاءَ ثَلاثَهٌ: اَمْرٌ اسْتَبانَ رُشْدُهُ فَاتَّبِعُوهُ، وَ اَمْرٌ اسْتَبانَ غَیُّهُ فَاجْتَنِبُوهُ، وَ اَمْرٌ اخْتُلِفَ عَلَیْکُمْ فَرُدُّوهُ اِلىَ اللهِ... . (بحار، ج 77، ص 179)؛ از ابوهریره نقل شده که حضرت رسول خدا(ص) فرمود: اى مردم! به نااهل، حکمت (و دانش) نیاموزید، زیرا به حکمت ستم مىشود و علم را از اهلش (و شایستگان) مضایقه نکنید، براى اینکه به شایستگان ستم مىشود. از ستمگر (که حق شخصى شما را نادیده گرفته است) انتقام نگیرید مبادا که ارزشتان از بین برود. اعمالتان را خالص گردانید و براى (جلب رضایت) مردم کارى نکنید، چرا که اگر ریا کنید عملتان از بین میرود. از انفاق آنچه دارید خوددارى نکنید که اگر مضایقه کنید خدا خیرش را کم میکند. اى مردم! امور بر سه قسم است: بعضى از امور رشد (و درستى) آن روشن است پس از آن بیرون کنید بعضى از آنها بطلانش آشکار است پس از آنها بپرهیزید و بعضى از آنها که بر شما مشتبه است، براى شناخت آن امور، آنها را به خدا برگردانید. نور هدایت این حدیث، از دو قسمت تشکیل شده است که در قسمت اول پیامبر(ص) پنج دستور میدهد و در قسمت دوم، راجع به ترک شبهات بحث میفرماید. هدایت مخصوص کسانى است که زمینه هاى قبلى داشته باشند. در قدیم علما به هر شاگردى اجازه نمى دادند که در محضر درس آنان حاضر شود. امتحان اخلاقى میکردند که این فرد چه مرحله از تقوا را داراست1 ـ به نااهل دانش نیاموزید، زیرا به علم ظلم میشود.
2 ـ علم را از اهلش مضایقه نکنید، چرا که به آنان ظلم میشود. از این تعبیر، استفاده میشود که براى دانشجو و طالب علم شرایطى لازم است که از جمله آن قابلیت شخص است در غیر این صورت، شایستگی علم آموزى را ندارد آن هم علمى که ثوابهاى زیادى براى آن ذکر شده است. پیامبر(ص) مىفرماید: کسى که لایق دانش اندوزى نیست به او چیزى نیاموزید، چرا که وقتى علم به دست او بیفتد در راههاى انحرافى استفاده میکند و دنیایى را ویران میسازد، چون جاهل نه جایى را خراب میکند و نه جایى را آباد. قرآن تعبیرات مختلفى دارد، چون آیه 2 سوره بقره: «هُدًى لِلْمُتَّقِین» یا آیه 67 سوره یونس: «... اِنَّ فِى ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَسْمَعُون؛ در اینها [=شب و روز] نشانه هایى است براى کسانى که گوش شنوا دارند.» که میفهماند علم بى تهذیب ثمرى ندارد. معلوم میشود هدایت مخصوص کسانى است که زمینههاى قبلى داشته باشند. در قدیم علما به هر شاگردى اجازه نمى دادند که در محضر درس آنان حاضر شود. امتحان اخلاقى میکردند که این فرد چه مرحله از تقوا را داراست. البته نباید کسى علم را احتکار کند باید به اهلش بیاموزد و با دانش خویش دردهاى مردم را دوا کند فرقى نمى کند دردهاى مادى باشد یا معنوى، هر چند دردهاى روحى و معنوى بسیار مهمتر است، چرا که خدا از همه این چیزها حساب میکشد. در بحار، ج 2، ص 80 آمده است: «ما أَخَذَ اللهُ عَلى اَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یَتَعَلَّمُوا، حَتّى أَخَذَ عَلى اَهْلِ الْعِلْمِ اَنْ یُعَلِّمُوا ؛ قبل از آن که خدا از جاهلان پیمان بگیرد که درس بخوانند، از علما پیمان گرفته که درس بدهند.» در اسلام هم تعلم واجب است و هم تعلیم، و این دو وجوب، از هم جدا نیست، چون لازم و ملزوم یکدیگر هستند. 3 ـ اگر ظالمى به شما ظلم کرد و شما هم انتقام بگیرید، ارزشتان از بین میرود و مثل او میشوید. البته این در جایى است که ظالم از آن عفو، سوءاستفاده نکند یا این بخشش، عکس العمل نامطلوبى در جامعه نداشته باشد. اگر کسى از شما چیزى خواست،از آنچه دارید مضایقه نکنید. چرا که اگر خوددارى ورزید خدا خیرش را قطع میکند، زیرا کَمالُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجُودِ است. میزبان اگر آنچه دارد براى میهمان نیاورد ظلم کرده و میهمان هم اگر بیش از آنچه میزبان دارد تقاضا کند ظالم است4ـ «اعمالتان را خالص و بدون ریا انجام دهید.» چنین کارى بسیار مشکل است، چون ریا، فقط یکى از سرچشمه هاى فساد عمل است و عوامل دیگرى چون عُجْب، شهوات نفسانى و... نیز هست که عمل را تباه میگرداند مثلاً، گاهى نماز میخوانم براى این که خودم از خودم راضى باشم کارى به مردم هم ندارم که خود این، باعث نوعى فساد در عمل است، یا نماز را از روى عادت میخوانم یا نماز شب به جا میآورم تا از دیگران برتر باشم و ...، که این انگیزهها نیز عمل را فاسد میگرداند.5 ـ اگر کسى از شما چیزى خواست، از آنچه دارید مضایقه نکنید. چرا که اگر خوددارى ورزید خدا خیرش را قطع مىکند، زیرا کَمالُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجُودِ است. میزبان اگر آنچه دارد براى میهمان نیاورد ظلم کرده و میهمان هم اگر بیش از آنچه میزبان دارد تقاضا کند ظالم است. اگر انسان بخواهد واقعاً حال و نشاط داشته باشد باید از غذاهاى مشتبه، جلسات و حرفهاى مشتبه بپرهیزد و واقعاً باید در مقام عمل، احتیاط کند.
از جمله اموری که باید فرزندان بر آن تربیت یابند و پدر و مادر نسبت به فراگیری و مراعات آن حساس باشند مراعات نظم در کار و زندگی است. یک مربی دلسوز با گفتار و رفتار خویش افراد تحت تربیت خویش را با نظم بار می آورد، چرا که اساس هستی، موفقیت و پیشرفت ها و استفاده از فرصتها... بستگی به نظم دارد، لذا امام علی(ع) میفرماید: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی، بتقوی اللّه و نظم امرکم؛ شما (حسن(ع) و حسین(ع)) و تمام فرزندان و خاندانم را، و هر کسی که این نامه من به او می رسد به تقوی و ترس از خدا، و نظم در امور زندگی... سفارش می کنم» و در بخش پایانی نامه به امام حسن(ع) فرمود: «واجعل لکلّ انسان من خدمک عملاً تأخذ به فانّه احری الّا یتواکلوا فی خدمتک؛ کار هر کدام از خدمتکارانت را (با نظم دقیق) معین کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانی که تقسیم(و تنظیم) درست کار سبب میشود کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمت سستی نکنند.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان