27 دی 1395, 8:18
دقايقي پس از تحويل سال، پس از تبريك و حال و احوال پرسيهاي صميمي ايرانيها با هم، همانطور كه در بين الحرمين نشسته بوديم و من به ديوار تكيه داده بودم و به سمت مزار ائمه مظلوم و غريب مدفون در بقيع، آرام و زير لب مشغول زيارت جامعه بودم، صداي مرد جواني كه كنارم نشسته بود نظرم را جلب كرد؛ او نيز به آرامي و با مهرباني به ترتيب اقوام، دوستان و آشنايانش را يك يك نام ميبرد؛ شيوه جالبي بود: از دفتر تلفن گوشي موبايلش، يك به يك اسامي افراد را ميخواند و با همسرش آنها را دعا ميكردند. احساس ميكردم دعاي آنها هر لحظه قرين اجابت است و دلم نيامد به آنها التماس دعا نگويم... دعا در حق ديگران و مقدم داشتن خواست و نياز ديگران بر خود روشي است که خيلي مورد پسند و رضايت خداوند قرار ميگيرد و دعا به اجابت بسيار نزديكتر ميشود. اين روش دعا كردن چقدر به نفع دعاكننده است، چون با اين شيوه علاوه بر به اجابت رسيدن دعاي خودش در حق خودش، به خاطر همين مقدم داشتن ديگران در دعا، خداوند بلا را از او دور ميكند و رزق و روزياش را زياد و دو برابر درخواستش براي ديگران را به خود او هم مرحمت ميفرمايد. اين سبك دعا كردن در ذهنم به نام حضرت زهراي مرضيه سلامالله عليها است آن بزرگوار با آن مهرباني وصف ناپذير به قدري ديگران را دعا ميكرد كه گويي براي خودش اصلاً دعا نميكرد و وقتي از او سؤال ميشد: چرا فقط ديگران را دعا ميكنيد؟ چرا خودتان را دعا نميكنيد؟ مي فرمود: الجار ثم الدار! دعا براي برادر ديني است كه هم دعا در غياب او باشد و هم اول براي او دعا كند. در اين صورت فرشتهاي كه بر او گمارده شده، به اين دعا آمين گويد و به دعاكننده گويد: براي تو باد دو برابرش. بدون شك يكي از مهمترين بخشهاي نماز شب همان دعا براي غير و طلب مغفرت براي ۴۰ مؤمن است كه مؤمن با اين نوع عبادت نه تنها كمتر در چاله حسادت و كينه و سوءظن و... اسير ميشود بلكه مهرباني و كرامت با روح او قرين ميشود. بياييد براي هم دعا كنيم. اين را سبك و روش دعا كردنمان قرار دهيم. در باب اهميت اين موضوع به دو روايت توجه كنيد: امام باقر (ع) میفرماید: سريعترين دعا براي اجابت، دعا براي برادر ديني است كه هم دعا در غياب او باشد و هم اول براي او دعا كند. در اين صورت فرشتهاي كه بر او گمارده شده، به اين دعا آمين گويد و به دعاكننده گويد براي تو باد دو برابرش. امام صادق(ع) نیز میفرماید: دعاي مؤمن در حق مؤمن بلا را از او دور ميكند و روزي اش را زياد ميگرداند. (به نقل از حجتالاسلام شهاب مرادي). از پيامبراكرم (ص) نقل است كه حضرت فرمودند: اگر كسي براي مؤمنين و مؤمنات طلب مغفرت كند، خداوند به عدد هر مؤمني كه از هنگام خلقت آدم تا قيامت خلق ميكند، براي او سه چيز در نظر ميگيرد: برايش حسنه مينويسد و از گناهانش ميكاهد و بر مقامش ميافزايد (كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق و مصحح: غفاري، علي اكبر، آخوندي، محمد، ج 4، ص 18).
در اینباره مطلبي داريم كه جزو معارف اساسي ماست. آنجا ميگوييم مؤمن آن گاه به كمال ايمان ميرسد كه آنچه را كه براي خود ميخواهد، براي برادرهاي ايماني اش هم بخواهد. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «بنده به كمال ايماني نميرسد و به آن دست پيدا نميكند، مگر اينكه به چنين حالت روحي برسد كه آنچه را كه براي خود ميخواهد، براي برادر مؤمنش هم دوست بدارد. » (الميزان ج15 ص381). در روايت ديگري حضرت ميفرمايد: «با فضيلت ترين ايمان اين است كه انسان حبّ و بغضش بر محور خدا باشد و هميشه بر زبانش ذكر الهي را جاري كند و آنچه را كه براي خود ميخواهد، براي برادر مؤمنش هم بخواهد و آنچه را كه براي خود مكروه ميدارد، براي ديگران هم مكروه بدارد. » (همان)
در دعا و خواستن و تقاضا است كه معلوم ميشود انسان در چه پايهاي از درجه ايماني قرار گرفته است. آيا در آن اموري كه از خدا براي خودش مي خواهد، بين خود و ديگري فرق میگذارد يا فرق نمیگذارد؟ اصلاً چه ميشود كه انسان در دعا كردن بين خودش و ديگري تفاوت قائل ميشود؟ سِرّ اين تفاوت قائل شدن، بينش غلطي است كه داعي ـ يعني درخواستكننده ـ نسبت به مدعوّ ـ يعني آن وجودي كه دارد از او درخواست مي كند ـ دارد. ما موجودات مادي هستيم كه ماديت، روي روح ما اثر گذاشته و سبك بينش ها و تفكرات ما را مادي كرده است، تا جايي كه حتي بينش ما نسبت به خدا هم مادي شده است. براي روشنتر شدن مطلب، مثالي ميزنم: مثلاً من به پول احتياج دارم، رفيقي دارم كه او هم به پول احتياج دارد، حالا ميخواهم بروم سراغ كسي و از او تقاضا كنم كه بيا گره كار ما را باز كن؛ وقتي سراغ او رفتم، اول حاجت خودم را مي گويم، چون ميترسم اگر اول حاجت دوستم را بگويم و حاجت او را بدهد، كم بياورد و بعد گره من باز نشود! چون ديدگاهم مادي است؛ چون ميدانم كه پول او لايتناهي نيست و سقف دارد. لذا نگرانم كه نكند اگر حاجت دوستم را داد، به من بگويد ديگر حاجت تو را نميتوانم بدهم. اين سيستم تفكر مادي در باب دعا و خواسته هايمان از خدا هم مطرح است. اگر اين سيستم فكري و بينشي كه رنگ ماديت گرفته است، در بحث دعا و درخواست از خدا هم مطرح شود، نتيجه اش اين ميشود كه انسان اول حاجت خودش را مطرح مي كند و بعد حاجت دوستش را ميگويد. چون سبك تفكرش مادي است. يعني هنوز خدا را آن طور كه بايد بشناسد، نشناخته است. نميداند كه اعطاي خدا از خزائن نعمت و كرم و رحمتش نميكاهد. به همين جهت است كه در دعا خودم را بر ديگران مقدم ميدارم.
در روايات داشتيم آنچه كه براي خود ميخواهي براي غير هم بخواه و كم و كسر نگذار. باور داشته باشيم كه خزائن الهي انتها ندارد. ما بندگان هستيم كه در اين عالم هر چه ميبينيم، همه را محدود ميبينيم. او بينهايت و نامحدود است. لذا اين تنگ نظري در دعا در ارتباط با بينش غلط و مادي ما انسانهاست. اما مساله تقديم و مقدم داشتن غير در دعا؛ در باب استغفار قرآن به ما آموخته است كه اول براي خودت و بعد براي ديگران آمرزش بخواه. اما نسبت به غير غفران و آمرزش چه طور؟
در حاجات دنیوی، غير را بر خودت مقدم بدار!
اگر راجع به حاجات دنيوي دعا ميكنيم، هم تو گرفتاري و هم ديگري گرفتار است، هم تو مريضي و هم او مريض است؛ اينجا او را مقدم بدار. يادمان باشد در همه حاجات، جز بحث طلب غفران، غير را مقدم كنيم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان