نویسنده: علی مهدوی
همان گونه که در یادداشتهای قبل اشاره کردیم، در قرآن کریم، برای سخن گفتن، ارزش های مختلفی مطرح شده که گاهی مربوط به ماهیت سخن است و گاهی با عناوین عَرَضی آن ارتباط پیدا میکند. «صراحت در سخن»، «نرمی و ملایمت»، «فروتنی و ادب»، «صداقت در گفتار و رفتار» از جمله ارزشهای اخلاقی سخن گفتن هستند که در مقالات قبل بدان پرداختیم. همچنین در خصوص ارزش منفی دروغگویی و برخی مراتب آن یعنی «افترا به خداوند» و «نفاق» به بحث پرداختیم. در این نوشتار به برخی دیگر از مراتب کذب و دروغگویی اشاره مینماییم.
کتمان حق: درباره کتمان حق، که در قرآن با عنوان «لبس حق به باطل» مطرح شده است (یعنی حق را در پوشش باطل قرار دادن، به منظور کتمان حقیقت) آیات بسیاری داریم که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
«و لاتلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون»
حق را در لباس باطل و در پوشش باطل قرار ندهید تا بدان وسیله، حق را کتمان کنید در حالی که میدانید»(بقره: 42).
در آیه دیگری میفرماید:
«ا فتطمعون ان یومنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون»
آیا دل بستهاید که به شما ایمان بیاورند، در حالی که گروهی از ایشان کلام خدا را میشنوند و پس از درکش، آن را تحریف میکنند و حال آنکه میدانند»(بقره: 75).
اهل کتاب، کلام خدا را میشنیدند و سپس حقایق را از مسیر اصلی خود، چه در لفظ و چه در معنا، منحرف میساختند و به اصطلاح، کلام خدا را تحریف میکردند. لازم به یاد آوری است که حتی در انسانهای مومن هم، مراتبی از کفر و شرک و نفاق وجود دارد. خداوند میفرماید:
«و ما یومن اکثرهم بالله الاو هم مشرکون»(یوسف: 106)
در یکی از تفسیرهای این آیه آمده است که در بعضی انسانها مراتب ضعیفی از ایمان با مراتبی از شرک همراه میشود. پس انسان باید در گفتار و رفتارش سعی کند که مشمول این آیه و نظایر آن نشود، کتمان حق نکند، حق را با باطل در نیامیزد، حق را در پوشش باطل قرار ندهد، از حق تحلیلها و تفسیرهای نادرست ارائه ندهد و آن را به ناحق به نفع خویش تفسیر نکند که در این صورت، مشمول همین آیات کتمان حق و لبس حق به باطل و آیات نفاق خواهد شد.
خداوند در آیه دیگری در خصوص کتمان حق میفرماید:
«ان الذین یکتمون ما انزل الله من الکتاب و یشترون به ثمنا قلیلااولئک ما یاکلون فی بطونهم الاالنار و لایکلمهم الله یوم القیامه و لایزکیهم و لهم عذاب الیم»
آنان که آیات کتاب خدا را کتمان میکنند تا بدان، بهای مادی کمی به کف آورند، آنان در شکم هاشان جز آتش فرو نمیبلعند و در روز قیامت، خدا با آنها سخنی نگوید و پاکشان نسازد و عذابی دردناک دارند»(بقره: 174).
شاید در کمتر آیهای از قرآن کریم، این گونه تعابیر تند و الفاظ تهدیدآمیزی به کار رفته باشد نسبت به کسانی که کتمان آیات خدا و حقایق الهی کنند تا ثمن قلیلی به کف آورند. البته معنای آیه، این نیست که اگر پول گزافی بگیرند، دیگر اشکالی ندارد و تعبیر «ثمن قلیل» به این اعتبار است که در مقایسه با گناه بزرگی که مرتکب شده اند، اگر ملیاردها دلار و اگر ثروت های دنیا را هم بگیرند، بهای اندکی خواهد بود. در آیه دیگری آمده است:
«یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق و انتم تعلمون»
ای اهل کتاب! چرا باطل را در پوشش حق در میآورید و حق را کتمان میکنید، در حالی که حق را میدانید»(آل عمران: 71).
کتمان حق، این یکی از بزرگترین دامهای شیطان برای گمراه کردن مردم است؛ چون اگر باطل، صریحاً به مردم القا شود، زود میفهمند که باطل است و گمراه نمیشوند. بیشترِ گمراهی مردم در طول تاریخ، نتیجه درهم آمیختن حق و باطل بوده است. امیرالمومنین علی(ع) در نهجالبلاغه به این حقیقت تلخ اشاره میفرماید که اگر باطل، خالص بود و آمیزهای از حق نداشت، مردم فریب نمی خوردند و اگر حق، آمیزهای از باطل نداشت، کسی اهل حق را نکوهش و سرزنش نمیکرد. علت گمراهی مردم در جامعه این است که کسانی بخشی از حق را با بخشی از باطل درهم میآمیزند و باطل را در لباس حق جلوه میدهند و فتنهها و گمراهیها پدید میآورند(نهج البلاغه، خطبه 50)