27 دی 1395, 9:4
کینه توزی، همان گونه که برای حرکت دل به سوی کمال مانع است، از خردورزی و عقلانیت آدم ها نیز جلوگیری میکند؛ زیرا کینه توزی و حس انتقام جویی، به آدمی این اجازه را نمیدهد که درباره دیگران درست بیندیشد و آنها را دقیق بشناسد. پس شناخت درست و استدلال منطقی و نتیجه گیری مطمئن زمانی امکان پذیر است که عقل آدمی، از هرگونه محدودیتی آزاد باشد. بدیهی است که کینه توزی، اندیشه و نتیجه آن را به سمتی نادرست میکشاند و عقل را وا میدارد که در جهت انتقام گرفتن از دیگران و برای ضربه زدن به آنها حرکت کند. حضرتعلی(ع) میفرماید: «سلاحُ الشّرِّ الحِقد؛ کینه ابزار شرارت و فتنه است». برای رهایی از چنین دل مشغولی هایی، باید با عزم و توان بسیار، برای کینهزدایی و پالایش قلب از این دشمن خطرناک کوشید. حضرتعلی(ع) در سخنی دیگر میفرماید: «مَنْ اَطْرَحَ الْحِقْد اِسْتراحَ قَلْبُهُ ولُبُّه؛ کسی که کینه را دور بریزد، دل و عقلش آسوده میشود.» در واقع، انسانها در پی زندگی آرام و سرشار از محبت و به دور از شعلههای کینه و نفرت هستند؛ زیرا نیک میدانند که کینه، شاخ و برگ و ریشه درخت معنویت را میسوزاند. کینه توزی افزون بر فرد، اجتماع را نیز به جهنمی از فتنهها، آشوبها و دشمنیها تبدیل میسازد. پس چه خوب است، از آتش کینه توزی دوری و به سفارش رسول رحمت(ص) عمل کنیم که فرمود: «دنیا کوچک تر و بی ارزش تر و ناچیزتر از آن است که در آن، از کینهها پیروی شود.» آری، مؤمن کینه به دل نمیگیرد و به فرمایش امام صادق (ع): حِقْدُ المُؤمن مُقامَهٌ ثم یُفارق اخاه فلا یَجِد علیه شیئا و حِقْدُ الکافِر دَهْرُه. کینه مؤمن، لحظهای است و چون از برادر دینی خود جدا شود، کینه او را در دل نگه نمیدارد، ولی کینه کافر، دائمی است. کینه توزی، در جامعه فتنه و آشوب میآفریند و هرگاه بر شمار کینه توزان افزوده شود، این دشمنی به بیماری تبدیل خواهد شد که زندگی و پیشرفت جامعه را به شدت تهدید میکند. در محیط کار، کینه توزی به تحقیر شخص مورد کینه میانجامد. بدین ترتیب، زمینه بی توجهی یا کم توجهی به او را فراهم میسازد و خواسته یا ناخواسته، همدلی و همکاری، از این محیط رخت بر میبندد و کارها به سامان نمیرسد. اینکه انتظار داریم، آدمی هیچ گاه به خشم و غضب دچار نشود، بسیار سخت و مشکل است، ولی میتوان خشم را گذرا و بی کینه کرد. بیشک، مؤمنان و انسانهای درستکار نیز گاهی به خشم و غضب گرفتار میشوند، ولی هرگز خشم و عصبانیت آنها به سرحد گناه و کینهتوزی نمیرسد؛ زیرا خشم آنها از دو حال خارج نیست: یا خشمشان زودگذر است و پس از فروکش کردن خشم، هیچ کینهای در دل آنها باقی نمیماند، یا اینکه اگر کینهای هم در دل شان باقی بماند، از آن بسیار اندوهناک هستند و میکوشند تا ریشه این صفت زشت را از دل خویش برکنند. شایسته است که به فرموده امام صادق (ع) نیز دقت کنیم که: المُؤمنُ یَحقِد مادام فی مَجلسِهِ فَاذا قامَ ذَهَب عَنْهُ الْحِقد. مؤمن وقتی در مجلس است [ممکن است] دچار کینه شود، ولی آن گاه که از مجلس خارج شد، کینه هم از دل او میرود. امام علی(ع) نیز میفرماید: «تنها کسانی عاقل هستند که کینهها را از دل بیرون کنند».
بهتان و تهمت عبارت است از اینکه انسان در حق غیر به چیزی که راضی نیست دروغ بگوید به عبارت دیگر چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی را که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب. بهتان و تهمت از گناهان کبیره است و در قرآن مجید به شدت از آن نهی، و عذاب شدیدی برای آن ذکر گردیده که به آن اشاره خواهد شد. در حقیقت بهتان بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم بهشمار میآید و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است یکی دروغ و دیگری غیبت، و بزرگترین ظلم در حق برادر مؤمن آن است که او را متهم به ارتکاب گناهی کنی که هرگز آن را انجام نداده است. بهتان بهاصطلاح همین برچسب زدن به این و آن است که متأسفانه همواره در جوامع بشری مطرح بوده و امروزه نیز بزرگترین ابزار دشمنان و مخالفان است. نتیجه بهتان و افتراء به این و آن این است که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برود، حق باطل و باطل حق جلوه کند، بیگناهان متهم و گرفتار، و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، حسن ظن به سوء ظن نسبت به یکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینه هرج و مرج فراهم گردد و ناامنی و نارضایتی رشد یابد، دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق شوند و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعهای نمیتواند دوام و بقا داشته باشد، بلکه بهزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد. و لذا امام صادق (ع) فرمود: هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو میشود همچنانکه نمک در آب ذوب میگردد. و وقتی ایمان مؤمن ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند جایگاهش دوزخ است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس به مرد یا زن باایمانی بهتان بزند یا درباره کسی چیزی بگوید که در او نیست، خداوند در قیامت او را بر تلی از آتش قرار میدهد تا از آنچه گفته است خارج شود و از عهده گفته خود بیرون آید. در قرآن کریم بیش از چهل آیه درباره تهمت و بهتان به مردم در رابطه با جریانات مختلفی نازل شده که چند نمونه مهم آن ذکر میشود. چند نکته مهم را باید یادآور شد: تهمت دو صورت دارد: یکی افتراء است که تهمتزننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت میدهد یعنی میداند که آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است مع الوصف آن را به او نسبت میدهد و حتی گاهی خود او مرتکب عمل زشتی شده ولی برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات آن را به دیگری نسبت میدهد، که در اصطلاح به آن افتراء گویند. دیگری بهتان است که تهمتزننده بدون علم بلکه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت میدهد مانند نمونه اول و دوم که در اصطلاح به آن بهتان گویند. ریشه صورت دوم همان سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران است که موجب میشود هر کاری که از دیگران صادر شود آن را حمل بر فساد و بدی کند و اکثر تهمتها بهخاطر ناآگاهی و سوء ظن است، و لذا خداوند در قرآن میفرماید: ای مؤمنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است. البته کاملاً روشن است که پیدایش ظن و گمان یا وهم و خیال در ذهن امری غیر اختیاری میباشد و حسن و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد این است که به گمان خود ترتیب اثر ندهید و از عمل بدون علم اجتناب ورزید زیرا بسیاری از کسانی که بدون علم و بر اساس حدس و گمان عمل میکنند مرتکب گناه و معصیت میشوند. چنانچه در آیه دیگر فرمود: از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن و در جای دیگر گروهی را بهخاطر اینکه به سوء ظن خود ترتیب اثر دادند ملامت و سرزنش میکند و میفرماید: شما بدگمان شدید و سوء ظن پیدا کردید و بر اساس آن عمل کردید پس هلاک و تباه گشتید. و نیز میفرماید: مشرکان پیروی نمیکنند مگر گمان را و آنان گمان آوران هستند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان