دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

به بهانه زادروز هارون‌الرشید بازخوانی شد

No image
به بهانه زادروز هارون‌الرشید بازخوانی شد

روزنامه ابتکار

پنجشنبه 23 شهریور ماه 1396

خشن، متعصب، متصلب

هارون خلیفه معروف عباسی در سال 148ه ق در منطقه ری بدنیا آمد. پدرش در آن زمان امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیه هارون ابوجعفر و نسب وی هارون بن محمد بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس است. مادر وی کنیزی به نام خُبزران بود. هارون در سال 170 هجری با موت برادرش هادی به خلافت رسید. هارون که در دربار خلافت رشد کرده بود، زندگی همراه با خوشی و لذتی را گذرانده بود و اکنون بخاطر موقعیت وی در کشور اسلامی، مجبور بود که در ظاهر پایبند به قوانین شرع باشد. هارون خصوصیات متضادی داشت، رحم و خشونت، ظلم و عدل. روزی نزد فضیل عیاض که از مردان وارسته بود رفت و در اثر موعظه او گریست و از شدت گریه بیهوش شد و این واقعه چند بار تکرار شد و از طرفی در بارگاه او دو هزار کنیزک بود که سیصد نفر از آنان مخصوص آواز و رقص بودند. برخی از تواریخ او را فردی زاهد و پرهیزکار می‌دانند و نوشته‌اند که او روزی صد رکعت نماز می‌خواند. و بر این امر مداومت داشت، دوستدار علم بود و حرمات الهی را تعظیم می‌نمود وروزی هم درخت سدره ای را که بر بالای قبر سیدالشهدا (ع) قرارداشت و زائران حسینی در زیر آن به استراحت می پرداختند قطع کرد که کسی به زیارت نیاید. در حالی که پیامبر(ص) فرموده بود: « لعن الله قاطع السدره». این قبیل توصیفات از هارون، برگرفته از همین خصلت اوست.

هارون سعی می‌کرد که به تمام اعمال خود صبغه شرعی بدهد. نقل شده در یکی از سال‌های خلافتش به مکه رفت و هنگام اعمال برای پزشک مسیحی خود بسیار دعا کرد. برخی اعتراض کردند که او مسیحی است و دعا در حق او جایز نیست هارون در جواب گفت: چون سلامتی من در دست اوست و سلامتی من بر صلاح مسلمین است، پس صلاح مسلمین در دست اوست و دعا برای او اشکالی ندارد.

هارون می‌دانست که امام موسی بن جعفر (ع) و پیروانش او را غاصب خلافت می‌دانند و لذا اگر روزی قدرت به دست شیعیان بیفتد در براندازی حکومت وی درنگ نخواهند کرد، لذا سعی می‌کرد خود را مدافع و حامی حضرت جلوه دهد تا با این حیله هم خود را به ایشان نزدیک کرده و وی را تحت نظارت خود داشته باشد و هم در انظار عمومی مردم وجهه مثبتی پیدا کند. روزی هارون به آن حضرت اعلام کرد که حاضرم فدک را بازگردانم. امام فرمود: به شرطی حاضرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش تحویل بگیرم و اگر مرزهای واقعی آن را بگویم تو آن را باز نمی‌گردانی. هارون به حضرت اصرار کرد و سوگند یاد کرد که چنین کاری را انجام می‌دهد. حضرت فرمود: حد اول آن عدن و حد دوم سمرقند و حد سوم آفریقا و حد چهارم آن مناطق ارنیه و بحر خزر است. هارون خشمگین شده، گفت: «با این ترتیب برای ما چیزی باقی نمی‌ماند. امام فرمود: می‌دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم. حضرت با این حرکت به هارون و همه اطرافیان فهماند که مراد آنان از فدک مجموعه خلافت و حکومت است. که اصحاب سقیفه آنرا غصب کردند و این کار جلوه‌ای از غصب خلافت بود. هارون به دلیل ترسی که از شیعیان و قیام آنها داشت، به شدت آنان را سرکوب می‌کرد و آنان را تک تک و به صورت جمعی قتل عام می‌کرد، لکن تمام این خونریزی‌ها را در نقاب شرع اسلام و حفظ مصالح مسلمین انجام می‌داد.

شخصی به نام سفیان بن بزار می‌گوید روزی نزد مأمون بودم گفت: آیا می‌دانید مذهب تشیّع را چه کسی به من آموخت؟! حاضرین گفتند: نه، گفت: پدرم هارون الرشید آن را به من یاد داد. پرسیدند: چگونه در حالی که او شیعیان را می‌کشت. مأمون گفت: رشید به خاطر حکومت آنها را می‌کشت. چرا که حکومت عقیم و نازا است. از این امر به خوبی پیداست که مسأله کشتن شیعیان و بالخصوص علویان در بین خلفاء‌ و اطرافیان آنها یک مسأله سیاسی بوده است. بزرگترین لکه ننگ هارون، زندانی کردن حضرت امام موسی کاظم (ع) و به شهادت رساندن ایشان است که در اثر سعایت اطرافیان و عداوت شخصی خود، پس از انجام مناسک حج دستور داد امام را دستگیر کنند. قبل از دستور دستگیری، هارون کنار قبر پیامبر در مدینه رفت و به پیامبر شکایت کرده و از تصمیم خود مبنی بر دستگیری فرزندش حضرت امام موسی کاظم (ع) عذرخواهی نمود. حضرت به مدت یکسال در بصره زندانی بود که به علت انصراف عیسی بن جعفر بن منصور والی بصره از کشتن امام، به دستور هارون امام را به زندان بغداد منتقل کردند. و پس از عوض شدن زندانبانان و والیان مختلف به علت سرپیچی از دستور هارون، بالاخره در زندان سندی بن شاهک حضرت را به شهادت رسانید. دوران هارون الرشید اوج عظمت و اقتدار عباسیان بود، در آن زمان کشور اسلامی به بزرگترین اندازه خود رسیده بود. از طرف دیگر در آن دوران علم و حکمت نیز به رشد و شکوفائی خاصی رسیده بود. جرجی زیدان مورّخ مشهور مسیحی در این زمینه می‌نویسد:

«هارون الرشید موقعی به خلافت رسید که به واسطه آمد و شد دانشمندان و پزشکان هندی و ایرانی و سریانی به بغداد افکار مردم تا حدی پخته شده بود. و توجه اذهان عمومی به علوم و کتب پیشینیان توسعه یافته بود؛ دانشمندان غیرمسلمان که زبان عربی آموخته بودند و با مسلمانان معاشرت داشتند آنان را به فرا گرفتن علوم گذشته تشویق می‌کردند. چون پزشکان نزد خلفا مقرب شدند، و غالب آنان دوستدار منطق و فلسفه بودند خواه ناخواه خلفا را به شنیدن مطالب فلسفی و منطقی مشغول می‌ساختند. تا آنجا که اگر کشوری یا شهری را فتح می‌کردند کتابهای آنجا را آتش نمی‌زدند بلکه به بغداد آورده و ترجمه می‌کردند.»

هارون در زمان خلافت خود محمد امین را (که مادرش زبیده بود) ولیعهد خود قرار داده بود و از مردم برای او بیعت گرفته بود. و عبدالله مأمون (مادرش مراجل بود) را ولیعهد دوم قرار داده بود.
در سال 193 در پی رسیدن گزارشی مبنی بر انقلاب مردم خراسان، هارون به همراه مأمون که از طرف پدر والی خراسان نیز بود به سمت آن دیار حرکت کرد و امین را در بغداد باقی گذاشت. هارون پس از آرام کردن اوضاع در سوم جمادی الثانی همان سال درگذشت.

شب وفات هارون در توس، مردم با پسر او امین در بغداد بیعت کردند. امین پس از 18 روز با مشورت اطرافیان خود مأمون را عزل کرد مأمون نیز در واکنش به این عمل امین را از خلافت خلع نمود. و پس از یک سری درگیریهای نظامی امین در سال 198 هجری کشته شد. در زمان هارون بغداد به اوج شکوه و زیبایی خود رسید. وی پرشکوه‌ترین کاخ را در بغداد ساخت. بردگان و درباریان بسیار از کاخ او پاسداری می‌کردند. پس از چندی او کاخی دیگر به نام رقّاح را در شمال سوریه ساخت. برمکیان از دودمان‌های معروف ایرانی بودند، که به روزگار خلافت عباسی در دستگاه خلافت، خوش درخشیدند. برمک لقب روسای آتشکده نوبهار در بلخ بود، و برمکیان را از این جهت می‌خوانند، که پیشینیانشان دارای این عنوان روحانی بودند. اولین کس از این خاندان که در دستگاه خلافت عباسی نفوذ یافت خالد پسر برمک بود، وی جد برامکه بود و در روزگار وی بود که دولت برمکیان به ظهور پیوست. سفاح، خالد را به وزارت برگزید و همواره در دل وی جای داشت. در روزگار هارون الرشید، یحیی بن خالد برمکی وزارت یافت، و برمکیان به سرعت مدارج صعود و سقوط را پیمودند، چنانچه باری هارون الرشید به اتفاق یحیی بن خالد و دو فرزندش فضل و جعفر به حج رفتند. مداخله برمکیان در کارها موجب رشک خویشان خلیفه و اطرافیان دستگاه خلافت شد، چنان که هارون الرشید کمر به قتل آنان بست و پس از قتل برامکه حرم‌های ایشان نیز بر عوام مباح کرد. در آغاز فرزندان یحیی مورد عنایت هارون قرار گرفتند ولی پس از چندی خلیفه ایشان را به زندان انداخت و دارایی هایشان را به تاراج برد. دلیل این خشم ناگهانی را عشق جعفر پسر یحیی برمکی به عباسه خواهر هارون و زناشویی پنهانی این دو نوشته‌اند. داستان از اینجا آغاز شد که هارون دوست داشت تا خواهرش را نیز در نشست‌هایی که با جعفر می‌گذاشت همراه کند ولی چون در اسلام همنشینی زن و مرد بیگانه حرام است به ناچار ترتیب یک زناشویی اسمی را میان آنها گذارد. ولی عباسه و جعفر پنهانی به هم پیوستند. هنگامی که از عباسه فرزندی پدید آمد خشم هارون را فراگرفت. هارون زمانی که این داستان را شنید در مکه بود. اندکی پس از آن هارون به بغداد بازگشت و دستور داد تا جعفر را بکشند. او را دو پاره کردند و پیکرش را در دو سوی پلی در سوی شرقی شهر آویختند. پیکر سه سال در همانجا آویزان بود تا زمانی که هارون از آنجا می‌گذشت دستور داد تا پیکر را پایین آوردند و سوزاندند. ناگفته نماند که پدر و برادران جعفر نیز پس از این رویداد به زندان افکنده شدند. گر چه می‌نماید که برای سربه نیست کردن برمکیان این تنها بهانه‌ای بوده‌است چرا که او از سوی این خاندان ایرانی احساس خطر می‌کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
No image

ذكر مصیبت امام حسین علیه السلام : امام حسین(ع) تنها در صحرای کربلا

ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام با موضوع امام حسین(ع) تنها در صحرای کربلا
Powered by TayaCMS