نویسنده: اسدالله افشار
اشاره: تمام انسانها در زندگی خویش از فراز و نشیب برخوردارند و با مشکلات مختلفی مواجهند. افراد معمولاً در برخورد با مشکل دچار ضعف و ناتوانی میشوند و سعیمی کنند با کمک و راهنمایی درد آشنایان، خود را از مهلکه نجات دهند و با یافتن الگوها در هر زمینه ای و سپس تبعیت از آن، وظایف خویشتن را به خوبی انجام دهند و مشکلات و دردهای خویش را تسکین بخشند. یکی از این اسوه ها پیامبر اکرم(ص) است که قرآن مجید هم این حضرت را به همین عنوان معرفی میفرماید. به جز رسول خدا(ص) اگر به دنبال الگوی دیگر و جانشین برای آن حضرت باشیم، به پیشوای بزرگی همچون مولای متقیان حضرت علی(ع) خواهیم رسید و چه زیباست که برای پذیرش اخلاق و رفتار حسنه ایشان، در سا لروز میلاد با سعادت آن امام همام، به بیان گوشههایی از شخصیت الهی آن حضرت پرداخته شود؛
ولادت: حضرت علی(ع) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشمند. پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه(س) دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف میباشد. خاندان هاشمی از لحاظ فضایل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب، زبانزد خاص و عام بوده است. فتوت، مروت، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است. یک از این فضیلت ها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی(ع) موجود بوده است. فاطمه(س) دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : «خداوندا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شدهاند و نیز به جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم. پروردگارا! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما!» لحظهای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباسبن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد. فاطمه(س) وارد کعبه شد و دیوار به هم پیوست. فاطمه(س) تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود و نوزاد خویش را سه روز بعد به دنیا آورد. دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت: «پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار.»
علی(ع) بنا به نقل مشهور در روز جمعه 13 رجب در سال 30 عام الفیل یعنی ده سال پیش از بعثت متولد شد. در کتابهای فصول المهمه ابن صباغ مالکی، مروج الذهب مسعودی، ارشاد مفید و سیره حلبیه علی بن برهان الدین حلبی شافعی بر این مطلب تصریح گردیده که؛ تولد آن حضرت در مکه و در خانه کعبه بوده است. در کتاب اخیر الذکر آمده است که در سال سی ام از ولادت پیامبر(ص) علی بن ابی طالب(ع) در خانه کعبه به دنیا آمد. مفید در ارشاد گوید: پیش از علی و پس از او، نوزاد دیگری در خانه خدا پای به عرصه وجود نگذاشت و این امر، اکرامی از جانب خداوند و تجلیلی برای بزرگداشت شخصیت آن حضرت بود.
کنیه و لقب امام علی(ع): آن حضرت را به دو کنیه اباالحسن و اباالحسین نامیده اند. امام حسن علیه السلام در حیات پیامبر(ص) پدرش را با کنیه اباالحسین و امام حسین علیه السلام او را با کنیه اباالحسن میخوانده اند. پیامبر(ص) نیز وی را با هر دوی کنیه ها خطاب میکرده است. چون پیامبر(ص) وفات یافت، علی علیه السلام را به این دو کنیه صدا میکردند. یکی دیگر از کنیه های علی علیه السلام، ابوتراب است که آن را پیامبر(ص) برگزیده و بر وی اطلاق کرده بود. ابن صباغ در کتاب فصول المهمه مینویسد: القاب علی(ع)، مرتضی، حیدر، امیرالمومنین و وصی بود.
ایمان در کودکی: شش ساله بود که به خانه پیامبر(ص) آمد و تحت کفالتش قرار گرفت. همراه و همدم پیامبر(ص) بود، از راه و روش او، از سخنان و برنامه زندگی او بهره بسیار گرفت و نظم و انضباط زندگی را از او آموخت. او چنان با پیامبر(ص) مانوس شد که میشد او را واجد همان روح و روان پیامبر دانست. الحق ارواح متجانس، یکدیگر را جذب میکنند و ارواح متخالف به دفع هم میپردازند. علی(ع) کوچک و خردسال است ولی روحی عظیم از سنخ روح نبوت در اوست. پیامبر(ص) خود در سخنی فرموده بود من و علی از نوری واحد آفریده شدهایم. بدین سان هم خویی و انس آن دو با یکدیگر، امری طبیعی بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله چهل ساله بود که به نبوت مبعوث شد و علی(ع) در آن هنگام 10 سال بیشتر نداشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله، نبوتش را اظهار کرد. خدیجه (س) همسر او بر اساس آشنایی با سوابقش دعوت او را پذیرا شد و علی (ع) به عنوان دومین مومن به پیامبر و نخستین او از گروه مردان، این دعوت را پذیرفت. بدین سان او با فطرت توحید به دنیا آمد و هرگز به سوی بت روی نیاورد و هیچ گاه به بتی سجده نکرد. در ایمان هم بر دیگران پیشی گرفت و تولد عقلانی خود را با اسلام آغاز نمود.
سخاوت و ایثار علی(ع): علی(ع) در سخاوت مشهور و کعبه آمال مستمندان و نیازمندان بود. هر کسی را فقر و نیازی میرسید دست حاجت پیش علی(ع) میبرد و آن حضرت با نجابت و اصالتی که در فطرت او بود حاضر نمی شد آبروی سائل ریخته شود. حارث همدانی دست نیاز پیش علی(ع) برد، حضرت فرمود آیا مرا شایسته پرسش دانسته ای؟ عرض کرد بلی یا امیرالمومنین. علی(ع) فوراً چراغ را خاموش کرد و گفت این عمل برای آن کردم که تو را در اظهار نیازت خفت و شکستی نباشد.
ایثار، مقدم داشتن دیگران است بر نفس خود و کسی تا تسلط کامل بر نفس نداشته باشد، نمی تواند مال و جان خود را به دیگری بدهد. این صفت از سجایای اخلاقی و صفات ملکوتی است که در هر کسی پیدا نمی شود. علی(ع) با زحمت و مشقت زیاد، نانی تهیه کرده و برای فرزندان خود میبرد. در راه سائلی رسید و اظهار نیازمندی کرد. حضرت نان را به او داد و با دست خالی به خانه رفت. روزی با غلام خود قنبر به بازار رفت و دو پیراهن خرید. پیراهن ارزان را خود پوشید و پیراهن مرغوب را به قنبر داد. یکی از مباشران علی(ع) عوائد ملک او را پیش وی آورده بود. آن حضرت فوراً درآمد خود را بین فقرا تقسیم نمود. عصر آن روز همان شخص، علی(ع) را دید که شمشیرش را میفروشد تا برای خانواده خود نانی تهیه کند! علی(ع) هیچ گاه سائل را رد نمی کرد و میفرمود؛ اگر من احساس کنم که کسی از من چیزی خواهد خواست، پیش از اظهار او در اجابت دعوتش پیشدستی میکنم زیرا حقیقت جود، ناخواسته بخشیدن است. علی(ع) میفرمود؛ حاجتمندان، حاجت خود را روی کاغذ بنویسند تا خواری و انکسار سئوال در چهره آنها نمایان نشود.
عدالت در رفتار امام علی(ع):
آنچه را که علی(ع) در مورد عدالت میگفت، خود با تمام وجود به آن عمل میکرد. رفتار عادلانه او ناشی از بینش وسیعی بود که آن بزرگوار از ضرورت اجرای عدالت داشت و در تمام جنبه های فردی و اجتماعی، خصوصاً در روزگار زمامداری اش به آن پایبند بود. اگر کسی پست و مقامی نداشته و حاکم و فرمانروایی هم نباشد و دیگران را به عدالت سفارش کند، سخنانش تاثیر چندانی ندارد، اما اگر شخصی، فرمانروای قلمرو وسیعی بوده و اموال و نفوس مردم در دستش باشد و آن گاه سرسختانه به عدالت رفتار کند، بسیار ستودنی و قابل تمجید است. علی(ع) آن یگانه مردی است که نه فقط در گفتار، بلکه در رفتار فردی و اجتماعیاش، عدالت موج میزند. او از همان روزهای نخست که قدرت اجرایی حکومت را به دست گرفت، مردم را به دادگستری دولت خود نوید داد و برنامه های اصلاحی خود را آغاز کرد. استانداران، فرماندهان و همه کارمندان عالی رتبهای را که عثمان بر شهرها و مناطق، به ناحق گماشته بود، برکنار کرد و به جای آنان کسانی را که امتحان فضیلت و پاکدامنی داده بودند، به کار گمارد و تمام آنها را با دستور العمل های اسلامی و با شعار تقوا، راستی، پاکدلی، مهربانی، صداقت و درستی، اعزام میکرد.
آری، امام علی (ع) در طول پنج سال حکومتش، به گونه ای رفتار کرد که نمونه کامل یک فرمانروای جامعه انسانی برای همیشه تاریخ شد و بحق میتوان گفت که اگر حکومت علی(ع) نمیبود، عدالت اجتماعی در جامعه پس از رسول خدا(ص) معنا و مفهوم پیدا نمیکرد و به جز مسموعاتی باقی نمیماند.
جایگاه علی(ع) در هستی:
معرفت و شناخت کامل شخصیت والای امیرالمومنین علی(ع) و جایگاه او در جهان هستی در حد بشر نیست، چه اینکه رسول اکرم (ص) خطاب به مولامی فرماید: «یا علی لایعرفک الاالله و انا» (ای علی! تو را هیچ کس نشناخت جز خدا و من). در ابتدای خلقت، معمار آفرینش، زمین و خورشید و ماه و برّ و بحر، اعلام کرد که آفرینش همه چیز، به طفیل محبت پنج نور مقدس است. آفرینش بر محبت اینان رقم خورد و عرصه هستی به حب ولایت آنان، از عدم شکل گرفت. اگر علی(ع) نبود، آفرینش به تکوینش نمی ارزید. نور وجود علی(ع)، مصباح پایگاه آفرینش شد و هستی اول با وجود او شکل گرفت. هدفنامه هستی را نیز به وجود علی(ع) پیوند زدند.
محبت علی(ع)، عامل نیل به کمال: در دوایر مختلف هستی، هر شعاعی به دور محوری میچرخد و هر پدیده ای حول قطب وجودی که وابسته به اوست، دور میزند. امام معصوم، محور هستی، قطب عالم وجود، تکیه گاه آفرینش، واسطه فیض الهی به جهان هستی و نگه دارنده کائنات به اذن الله است. در این راستا، محبت و ولایت علی(ع) مربی همه موجودات، هدایتگر آنان به سوی کمال و سبب دوام و قوام تمامی پدیده ها از جماد تا انسان است. پیامبر خدا(ص) در این رابطه با بیان زیبایی میفرماید: «حبًٌ علی حسنه لاتضر معها سیئه» (محبت علی(ع) حسنهای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان صدمه نمیرساند). (بحارالانوار ج 9 ص 401)
بر این معنا اگر محبت علی(ع) که نمونه کامل انسانیت و طاعت و عبودیت و اخلاق است، از روی صدق و راستی باشد، مانع ارتکاب گناه میگردد. مانند واکسنی که مصونیت ایجاد میکند و نمیگذارد بیماری در شخص واکسینه شده راه یابد. محبت پیشوایی مانند علی(ع) که نمونه تقوا و پرهیزکاری است، آدمی را شیفته رفتار علی(ع) میکند، فکر گناه را از سر او به در میبرد، البته به شرطی که محبتش صادقانه باشد. کسی که علی (ع) را بشناسد، تقوای او را بشناسد، سوز و گداز عارفانه او را، ناله های نیمه شبهایش را و ساده زیستی و کار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است بر خلاف فرمان او که همیشه امر به تقوا و درستی میکرد، عمل کند. یعنی هر محبی به خواسته محبوبش احترام میگذارد و فرمان او را گرامی میدارد. فرمانبرداری از محبوب، لازمه محبت صادق است. پس محب واقعی علی، واله و حیران علی و عاشق و جانباز علی، رهرو راستین علی(ع) است.
علی (ع)، انسا نی هزار بُعدی: قرآن را که میگشاییم، دهها و حتی صدها آیه روشنگر و الگوبخش مییابیم که نشان از رادمردی جاودانه دارد، والاگهری که افزون بر مقام عصمت که ارزشی بس گرانبهاست فضایل کیمیاگون او در آینه آیات به خوبی بیان شده است و اکنون که چهارده قرن از زمان حیات وی میگذرد، گویی او، انسان امروز جامعه ماست و یکایک ویژگی های وی، مثال آفتاب عالمتاب، تمامی افراد را از ظلمت های زندگانی رهایی میبخشد. علی، انسانی هزار بُعدی است که صدها سال است نظم و نثر، تفسیر و فقه، کلام و حقوق، ریاضیات و ادبیات و... همه و همه از ریزش عظمت او روزی خوارند. امام علی بن ابی طالب (ع) است که تنها خدای او یارای بیان صفات او را دارد و یا رسول حق که سفیر خداوند است توان یادآوری ویژگیهای وزیر و پسرعم خود را داراست.
شخصیت الهی حضرت علی(ع): اگر ما بخواهیم شخصیت علی(ع) را چه از نظر صفات جسمانی و چه از لحاظ ملکات نفسانی مورد مطالعه قرار دهیم به یک اشکال مهم و لاینحل برخورد خواهیم نمود؛ زیرا سجایای اخلاقی و صفات خجسته و عالیه علی(ع) که در روح بزرگ او نهفته بود، برای ما مجهول است. علی(ع) بشر بود ولی خصوصیات وجود او در هیچ بشری دیده نشده است. کارهای آن حضرت شبیه سایر مردم نبود تا مردم بتوانند او را از مقایسه با نفس خود بشناسند، بلکه او مظهرالعجایب والغرایب بود که تمام افراد بشر را در گذشته و آینده مبهوت نموده و خواهد نمود! اعمال و افعال او کلاً خارق العاده و عجیب بود. کسی که زورمند و توانا باشد تسلیم دیگری نمی شود و در برابر اجحاف دیگران صبر و تحمل نمی کند، زیرا صبر در برابر عجز است نه در برابر توانایی. اما علی(ع) در کمال قدرت و نیرو، نهایت صبر و حلم را داشته است و این عمل را جز اعجاز به چه میتوان تعبیر نمود؟ همچنین کسی که ادیب و خوش قریحه باشد فاقد صفت رزمجویی بوده و به درد صحنه کارزار نمی خورد، اما علی(ع) ادیب و خطیب منحصر به فردی بود و در عین حال، دل و زهره شجعان عرب در میدان های جنگ از ترس و هیبت او ذوب میگردید.
سید رضی(ره) در مقدمه نهج البلاغه میگوید اگر کسی در خطبهها و کلمات علی علیه السلام بدون اینکه آن حضرت را بشناسد، تامل و اندیشه نماید، یقیناً چنین تصور خواهد کرد که گوینده این سخنان باید کسی باشد که از مردم کناره گرفته و جز عبادت و توجه به امور معنوی و اخلاقی به چیز دیگری اهتمام نمیورزد و هرگز تصور نخواهد کرد گوینده این سخنان کسی است که از شمشیرش خون چکیده و چه بسا که یک تنه در میان امواج خروشان دریای سپاه غوطه ور بوده است و این از فضایل عجیبه آن حضرت است که جمع بین اضداد نموده است.