7 اسفند 1396, 17:9
از امیرمومنان علی(ع) نقل است که فرمود: «الحلم تمام العقل» تمامیت خردورزی در بردباری است. در این کلام موجز چنانچه خرد را نماد «هوش» و فرهیختگی و بردباری را نشانه ای از اخلاق و فرزانگی در نظر بگیریم مفهوم «هوش اخلاقی» در وسیع ترین و عمیق ترین مفهوم خود نمایان میگردد. در واقع غایت عقلانیت و هوشمندی، دست یافتن به فضیلت بردباری و نیک خویی است و عصاره همه خوبیها و ارزشهای والادر «خویشتن بانی» و «خویشتنداری» نهفته است.
اگر هوش را ظرفیت سازگاری با موقعیت جدید قلمداد کنیم آن گاه اخلاق، ظرفیت سازماندهی ارزشی به این موقعیت را پوشش خواهد داد. از این رو «هوش اخلاقی» میتواند گستره و ژرفای توانمندیهای فکری و عاطفی را در همه مراحل و ابعاد زندگی نمایان ساخته و نیکی و نیک خلقی را پدید آورد.
اما تا چه اندازه موضوع رشد اخلاقی در کنار رشد هوشی مورد توجه اولیا و مربیان قرار میگیرد؟
تا چه اندازه رابطه بین فرایندهای ذهنی با فرایندهای عاطفی در زندگی کودکان مطالعه و ارزیابی میشود؟
آیا به همان اندازه که والدین نگران «هوش منطقی» کودکان خود هستند به همان اندازه نسبت به «هوش اخلاقی» آنها حساسیت دارند؟
آیا به همان میزان که از فرزندان خود انتظار دارند تا در کارنامه آموزشی خود نمرات بالا ردیف کنند به همان میزان از آنها انتظار دارند که در رفتارها و ارزشهای اخلاقی نیز نمره بالا به دست آورند؟
به نظر میرسد پاسخ به این پرسشها در اغلب موارد منفی باشد. زیرا نگاه تک ساحتی به تربیت کودکان و نوجوانان موجب شده است سایر ابعاد وجودی آنها نادیده گرفته شود. بسیاری از فرزندان ما «آموزش» میبینند اما اندکی از آنها «پرورش» مییابند؛ بسیاری از فرزندان ما درسها و نصایح اخلاقی را فرا میگیرند اما اندکی از آنها به منش اخلاقی و کردار معنوی دست مییابند؛ بسیاری از فرزندان ما مراحل رشد ذهنی را به سرعت طی میکنند اما اندکی از آنها موفق به طی کردن «مراحل رشد اخلاقی» میشوند؛ بسیاری از فرزندان ما مهارتهای حل مسئله را در مدرسه یاد میگیرند، اما اندکی از آنها توان حل مشکلات خود را در زندگی دارند.
پس برای آنکه بین این ابعاد رابطه معنی دار برقرار شود باید «تحول اخلاقی» به موازات «تحول شناختی» در کودکان پرورش یابد و «پایگاه عاطفی قلب» به میزان «پایگاه شناختی مغز» کودک مورد توجه قرار گیرد و این مهم بدون پرورش رفتار و ارزشهای اخلاقی یا به عبارت بهتر «هوش اخلاقی» امکان پذیر نخواهد بود.
اما هوش اخلاقی چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ کارکرد آن چیست؟ آیا روشهایی برای پرورش آن وجود دارد؟ عوامل موثر در هوش اخلاقی کدامند؟ آیا هوش اخلاقی یک مقوله فطری است یا اکتسابی؟ نقش وراثت و محیط در شکل دهی هوش اخلاقی چگونه است؟ آیا هوش اخلاقی نیز مانند سایر مفاهیم ذهنی و عاطفی واجد مراحل و دوره های خاصی است؟ عوامل سرعت دهنده به رشد هوش اخلاقی کدامند؟ آیا قواعد و روشهایی وجود دارد که بتوان از طریق آن کودکان را با ضریب بالای هوش اخلاقی پرورش داد؟
تقویت هوش اخلاقی کودکان بهترین فرصت برای قرار دادن فرزندانمان در مسیر درست است تا آنها بتوانند علاوه بر درست فکر کردن درست هم عمل کنند. علاوه بر این، پرورش ویژگیهای شخصیتی استوار نیز در گروی تقویت هوش اخلاقی است. هوش اخلاقی توان تشخیص درست از نادرست است؛ یعنی داشتن اعتقادات اخلاقی محکم و عمل کردن بر طبق آنها به گونهای که شخص رفتاری درست و محترمانه داشته باشد.این قابلیت عالی برخی ویژگیهای مهم نیز در بردارد که از جمله میتوان به مهار وسوسهها، همدل بودن، نپذیرفتن گزینه های غیر اخلاقی، مبارزه با بی عدالتی، رفتار محترمانه و ناشی از درک با دیگران اشاره کرد. خوشبختانه هوش اخلاقی اکتسابی است و میتوانید از هنگامی که کودکانتان یکی دو ساله است، آن را در او پرورش دهید. اگر چه در آن سن، کودکان توانایی شناخت و بررسی استدلالهای اخلاقی پیچیده را ندارند، اما در همان سن است که مبانی عادتهای اخلاقی همچون خویشتنداری، با انصاف بودن، احترام گذاشتن، مشارکت و همدلی یاد گرفته میشود. هوش اخلاقی را باید آگاهانه تقویت کرد و خود سرمشق آن بود و از آنجا که شما اولین و مهمترین آموزگار اخلاق فرزندانتان هستید، کسی بهتر از شما والدین نمیتواند الهام بخش این نیکخوییهای اصلی و مهم باشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان