وهابيت، ارزشهاي انقلاب اسلامي
محمدامین امامی
بسیاری از تحلیلگران و جامعه شناسان ماهیت انقلاب اسلامی ایران را، اعتقادی و فرهنگی میدانند و پیش از بحث پیرامون سایر ابعاد انقلاب اسلامی ایران، بعد اعتقادی و فرهنگی این انقلاب را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهند. انقلاب اسلامی ابران در 32 سال گذشته همواره تلاش نموده که از بعد فرهنگی و اعتقادی خویش که مبتنی بر آموزههای اصیل اسلامی است حفاظت نماید. دشمنان اسلام نیز که به این حقیقت پی برده اند در این مدت کوشش بسیاری نمودند تا با القای تفکرات منحرف و ضد دینی، انقلاب اسلامی مردم ایران را از مسیر اصلی خویش منحرف سازند. از جمله تلاشهای دشمنان در این راستا، تبلیغ و ترویج اندیشههای باطل فرقه غیر دینی و غیر اسلامی وهابیت است. آنها چنین میپندارند که با تبلیغ اندیشههای فرقه وهابیت میتوانند در پشتوانه فکری و عقیدتی مسلمانان و معتقدان به اسلام ناب محمدی(ص) خللی وارد آورند. نگارنده در این نوشتار قصد دارد تا ضمن بازخوانی اجمالی اندیشههای سیاسی و اجتماعی وهابیت به بررسی عملکرد آنان در طول حیاتشان، بویژه در این سی سال پس از انقلاب بپردازد.
وهابیت نام فرقهای است که با تکیه بر مبانی و آرای اهل سنت به وجود آمد و درباره اندیشهها و اعمال و رفتار شرعی به نظریه سازی پرداخت. میتوان ریشه تفکرات وهابیت را در فتاوی و آرای ابن تیمیه یافت؛ اما به ظاهر و به قول معروف بنیانگذار و مبلغ رسمی وهابیت محمدبن عبدالوهاب(متوفای1205ه.ق) است که در نیمه اول قرن دوازدهم هجری قمری ظهور کرد و به بازسازی افکار ابن تیمیه پرداخت. وی به عنوان مجدد تفکرات سلفی در اثر همکاری با یکی از فرمانروایان منطقه نجدبه نام محمدبن مسعود مسبب حضور سیاسی - نظامی و عقیدتی اندیشههای سلفی در منطقه نجد و حجاز گردید و توانست این عقاید را در بزرگترین پایگاه اسلام(مکه مکرمه و مدینه منوره)حاکم سازد و با برپاکردن جنگهای خانمان سوز و ویرانگر در مدت کوتاهی با پیوند با حکومت استعمارگر انگلیس و سپس آمریکا به مهمترین عامل استکبار در جهان اسلام تبدیل شود.»(1) موید این سخن کلام مقام معظم رهبری است که فرمودند: «سردمداران وهابیت در بقاع اسلام از تصریح بر وابستگی، رفاقت و طرفداری خود با دشمنان اسلام یعنی آمریکا ابایی ندارند و به دوستی خود با دشمنان خدا مباهات میکنند. دوستی وهابیون با دشمنان خدا به معنای هم پیمانی، وابستگی و حراست از منافع شیاطین است».(2)
وهابیت خود را مقابل سایر فرق و مذاهب اسلامی میداند و مدعی است که طرف مقابل یا باید عقایدش را بپذیرد و یا جزیه پرداخت نماید. آنان مخالفانشان را متهم به کفر و شرک میکنند و اموال و ناموس و نفوس سایرین را حلال میدانند. با این تفکرات خشک و بسته وهابیت بود که وقتی سعودیها (درسال1344هـ ق) بر مکّه و مدینه و اطراف آن تسلط یافتند، ابنیه متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند. چهره خشن و متعصب طالبان در افغانستان، در عرصه سیاست، حکومت و مردمداری نمونهای از اندیشههای وهابیان است. وهابیت هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفکر مغبوض عالمان فرقههای مختلف مسلمین بوده اند و هم در نگرش نسبت به مسائل دینی مورد مخالفت عالمان قرارگرفته اند. در عرصه سیاست نیز آنان جاده صاف کن دشمنان دین و اسلام بوده اند».(3)
عملکرد وهابیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی:
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) دشمنان اسلام در داخل و خارج از مکاتب سیاسی گرفته تا مذاهب دینی و بویژه فرقه وهابیت به شدت خود را در معرض خطر دیدند و این به علت سستی عقاید و بی اساس بودن مبانی ایدئولوژی شان بود؛ لذا طبیعی است برای جلوگیری از تاثیر و نفوذ انقلاب به محدوده فعالیتهای خود اقدام همه جانبه خویش را در بازسازی عقاید ضاله و منحرف خود و تهاجمات عقیدتی و سیاسی و بویژه در بسیاری از موارد تهاجمات نظامی آغاز نمودند و تمام تلاش و توان خود را در سرکوب نمودن و براندازی انقلاب از همان بدو تولدش به کار گرفتند که به نمونه هایی از آن اشاره میگردد:
1)تهاجم رسانهای و تبلیغاتی بر ضد تشیع: وهابیها باشناخت اهمیت رسانه و تبلیغات به عنوان یکی از اصلیترین عرصههای فعالیت به دلیل وسعت و تنوع در آن دست به فعالیت گسترده در این زمینه زدند.
راه اندازی شبکههای ماهوارهای مثلMBC در دبی، ORBIT در رم، شبکه اقرا، اولی عربستان، المستقله والعربیه که متعلق به سرمایه داران سعودی هستند ازجمله این اقدامات است. در فضای مجازی اینترنت در حال حاضربیش از40000سایت ضدشیعی مشغول فعالیت میباشدکه اکثر آنها با حمایت مالی عربستان و متمولین وهابی اداره میشود. در حوزه مطبوعات تنها در سال1385در عربستان10000عنوان کتاب برضد شیعه چاپ و منتشر شده است.
در مجموع خاندان عبدالوهاب صرفاً در حوزه فرهنگی صدها کتاب و مجله در عربستان و خارج آن بر ضد تشیع، انقلاب اسلامی،رهبری و مردم ایران با به کارگیری جدیدترین فناوری تبلیغاتی و همچنین تربیت مبلغان وهابی و تامین هزینههای مالی آن،ساختن مساجد متعدد در سراسر جهان،کمکهای بلاعوض و سرمایه گذاریهای کلان در راه گسترش اسلام سعودی گوشهای از فعالیتهای حاکمان وهابی علیه انقلاب اسلامی ایران و مکتب تشیع به شمار میآید.(4)
2)افزایش تبلیغات فرهنگی و سیاسی بر ضد ایران: در این چند ساله اخیر پس از انقلاب ایران که زمان بیداری، هوشیاری و رشد ملتهای آزاده و مستضعف و بخصوص ملتهای مسلمان و رشد قابل توجه ملت ایران، در همه زمینه هابوده است،شاهد بیش ترین تبلیغات ازسوی گروههای وابسته به وهابیت ضاله بودهایم.
آنان موفقیتهای بزرگ جوانان، درصحنههای گوناگون و پیروزیهای اخیر ایران بویژه درمذاکرات و برنامههای هستهای، بیانیه تهران،جنگ رسانه ای و اطلاعاتی وحضور موثرش درجوامع منطقهای و بین المللی بخصوص در بحث حمایت از مردم مظلوم فلسطین را برنتافته و اقدامات گسترده خویش را علیه انقلاب اسلامی به طور جدی توسعه وتشدید نمود. چنانچه درکتاب «جاءدورالمجوس» یعنی زمانه مجوسیان آمد، نوشته شده است که ایرانیان مجوس هستند و انقلاب خمینی، مجوسی و غیر اسلامی است. خطر حاکمان تهران برای اسلام از یهودیها بیشتر است و ما از آنها خیری انتظار نداریم. نویسنده کتاب ضمن اینکه شیعه را خارج از اسلام و کافر میداند مینویسد: ما به خوبی میدانیم که آنها بزودی با یهودیهای اسرائیل هم دست میشوند و با مسلمانها میجنگند.(5
3) زمینه سازی برای تبلیغات غرب در پروژه اسلام زدایی وایران هراسی: اقدامات فرقههای وهابی مسلک بویژه گروههای تروریستی که در مجموع با حمایت غرب شکل گرفتند ضمن کشتن هزاران بی گناه درکشورهای مختلف اسلامی و ایجاد ناامنی در این کشورها زمینه ساز تبلیغات وسیع غرب در پروژه عظیم اسلام ستیزی و ایران هراسی شدهاند. به عنوان نمونه غرب که خود حامی این فرقه ضاله است، با بزرگ نمایی اقدامات ضد انسانی این فرقه و نمایش دادن آن به عنوان اسلام اصیل سعی در تخریب چهره اسلام راستین و ممانعت ازسیل خروشان اسلام گرایی در غرب دارند.
4)شبهه افکنی در موضوع کربلا و شهادت، مهدویت و ولایت فقیه: «بر اساس دیدگاه منتسب به فرانسیس فوکویاما،پرنده شیعه با دو بال سبز مهدویت و سرخ کربلا و شهادت طلبی، زرهی به نام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است.(6) ازجمله مواردی که در سالهای پس از انقلاب به شدت مورد توجه اتاق فکر استکبار جهانی قرار گرفت بحث نهضت عاشورا، مکتب انتظار و ولایت فقیه بوده که ازعوامل اصلی تحریک وتقویت نیروهای مردمی در جوامع اسلامی بر ضد کفر و استکبار به شمار میرود. لذا نه تنها آمریکا و انگلیس و صهیونیسم بلکه وهابیت هماهنگ باآنها در لباس دین مامور به شبهه افکنی در میان مردم عوام پیرامون حضرات اهل بیت(ع) و به طور خاص در موضوعات یاد شده با هدف ضربه زدن به مکتب تشیع و پیکره انقلاب اسلامی ایران شدند. به عنوان نمونه در باب مهدویت و ولایت فقیه ایشان بر این عقیدهاند که حضرت مهدی(عج) به دنیا نیامده است پس مکتب انتظار و مبانی آن جعلی و ساختگی است و هیچ کس هم نمی تواند از سوی شخصی که متولد نشده نیابت داشته باشد.طرح این ادعا در حالی است که در همه ادیان وآیینها و همه ملل و مذاهب ازآمدن یک مصلح و منجی خبر داده اند. با این احوال روشن میشود که در پس این ادعا غرض و مرض هایی موجود است که از آنها بوی مخالفت و دشمنی با اسلام وایران وتشیع به مشام میرسد.
5)توسعه فعالیتهادر سطح جهانی: روزی که امام بصیر و فهیم ملتمان از صدور انقلاب حرف به میان آورد واکنشهای مختلفی از سوی دشمنان انقلاب نشان داده شد که امام خمینی قصد کشورگشایی دارد، اما زمانی که روشن شد مراد از آن بیدار نمودن و هوشیار کردن ملتهای مسلمان، مستضعف و آزاده جهان است، دشمنان نظام و به طورخاص وهابیت قلمرو فعالیت خود را گسترده و اقدامات خویش را در داخل ایران و کشورهای مسلمان از قبیل پاکستان، افغانستان، عراق، اردن، آذربایجان، یمن و...که آمادگی تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران را دارند با قوت بیش تری تشدید نمود و با ایجاد پایگاههایی در دنیا از گسترش اسلام اصیل جلوگیری کرده و مبانی اعتقادی شیعیان را در مناطق مختلف اسلامی تخریب نمودند تا هر گونه تبلیغ شیعیان موثر واقع نشود اما زهی خیال باطل. به لطف خدا کلام روح خدا امروز محقق گشته ومی توان آثار ظهور انقلاب اسلامی را در الجزایر، تونس، یمن، لبنان، فلسطین و مصر به وضوح مشاهده کرد.
6)اقدامات نظامی و تاسیس گروهکهای تروریستی: اقدامات نظامی آنان برای همگان روشن است اماجهت تذکر و یادآوری به گوشهای ازآنها اشاره میشود: تاسیس القاعده و طالبان در افغانستان به صورت یک نیروی نظامی گسترده که وظیفه تجهیز، تسلیح وتعلیم ایشان به عهده استکبار و حمایتهای مالی و ایدئولوژی آن ازسوی سران منافق عرب و حاکمان حکومت آل سعود میباشد.
علاوه بر اینها گروههای تکفیری و وابسته دیگری هم هستند که از فرزندان شوم این فرقه به حساب میآیند؛ گروهک موسوم جندالشیطان در مناطق شرقی ایران به سرکردگی عبدالمالک ریگی معدوم که حادثه تروریستی مسجدجامع زاهدان و حادثه ماه محرم الحرام و روز تاسوعای حسینی حادثه خونین چابهار عملکرد چند ماهه ایشان است و ...
این اقدامات خونین بر اساس روایتی از رسول گرامی اسلام(ص)علامت کفر است. حضرت فرمودند: توهین، بدگویی و اهانت به شخص مومن موجب فسق است و جنگیدن با وی نشانه کفر.
نتیجه اینکه وهابیت پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی عملاً خود را در معرض خطر دید و خویش را بی هویت یافت. لذا ناگزیر شد هماهنگ با همه دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی، ازآمریکا و انگلیس و صهیونیسم گرفته تا منافقین داخلی، سلطنت طلبها، بهائیت و سایرفرقههای فعال در داخل و خارج ایران دست به اقدامات فرهنگی و تروریستی بر ضد شیعه و سنی، در شهرها و کشورها بزند تا از این راه موجودیت شیطانی و جعلی اش را اعلام نماید.