نویسنده: فرشته محیطی
به مناسبت سیام ذیقعده، سالروز شهادت امام جواد(ع)
انسان ایمانی، انسان اخلاقی است؛ زیرا بنیاد دین بر اخلاق است و فلسفه و هدف آموزههای وحیانی اسلام، تخلق انسان به خلق الله است که از آن به خلق عظیم نیز یاد میشود؛ چرا که خداوند انسان را آفرید تا در مقام خلافت الهی قرار گیرد و مظهر رب العالمین شود. دست یابی به این هدف یعنی ربانی و خلیفه الهی شدن، متوقف به خدایی شدن است. از این رو، لازم است انسان براساس آموزههای وحیانی اسلام عمل کند تا انسانی متاله یعنی متخلق به صفات و اخلاق الهی شود. این مهم جز به پیروی دقیق از آموزههای قرآنی و تثبیت عبودیت به دست نمیآید که کنه و باطن آن ربوبیت است.
پیامبر(ص) درباره فلسفه بعثت خویش میفرماید که برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته شده است. بنابراین، میتوان گفت که ملاک و شناسه مومن و اهل ایمان، تخلق به اخلاق الهی است و هر کسی که از اخلاق عظیم بهره مند باشد، در هدف موفق تر است و هر کسی از آن دورتر باشد، از ایمان و اسلام دورتر است.
نویسنده در این مطلب بر آن است که تا گوشه ای از حقیقت اخلاق ایمانی را براساس گفتهها و رفتارهای امام جواد(ع) تبیین کند؛ زیرا آن بزرگوار همانند دیگر امامان معصوم(ع) الگوی عینی اخلاق ایمانی است و از کسانی است که مصداق خلق عظیم میباشد.
خلق عظیم، هدف آفرینش
درباره فلسفه و هدف آفرینش به ویژه آفرینش انسان سخن بسیار گفته و نوشته شده است. با این همه، شاید بتوان گفت که مهمترین و اساسی ترین فلسفه و هدف آفرینش انسان تخلق به خلق عظیم میباشد، زیرا براساس آموزههای قرآنی هدف از آفرینش انسان این است که انسان به عنوان خلیفه الهی مسئولیت ربوبیت موجودات هستی را به عهده گیرد و از فرش تا عرش از خاکی تا افلاکی یعنی پست ترین موجودات تا عالی ترین و قدسی ترین آنان یعنی فرشتگان را تربیت کرده و چنان که سزاوار و شایسته آنان است آنان را پرورش دهد.
به سخن دیگر، پذیرش خلافت در مقام مظهریت در ربوبیت از مهمترین و اساسی ترین اهداف و فلسفه آفرینش انسان است. (بقره، آیه 30) از این رو خداوند همه صفات خویش را به شکل قوه در ذات انسان به ودیعت نهاده تا نسبت میان خلیفه و مستخلف عنه یعنی خدا، نسبتی کامل و تمام باشد (بقره، آیه 31)
دست یابی به خلافت و مظهریت در ربوبیت که همان مقام ربانیون است، زمانی برای انسان ممکن و شدنی است که انسان بتواند اسما و صفات الهی سرشته در ذات خویش را فعلیت بخشد. این همان چیزی است که از آن به متاله (خدایی) شدن یاد میشود. انسان متاله یعنی انسان متخلق به اسما و صفات الهی. بر این اساس، لازم است تا روش و رویه ای را بپیماید که این اسما و صفات در او فعلیت و تحقق یابد و خدایی شود. مسیری که خداوند برای فعلیت یابی اسما و صفات بیان کرده همان صراط مستقیم عبودیت است که در اسلام به شکل کامل و تمام تعریف و تبیین و توصیه شده است.
خداوند به انسانها توجه ویژه و اهتمام خاصی را حتی پس از هبوط داشته است و راهنمایانی را معرفی کرده تا به انسان در پیمودن این مسیر یاری رسانند. (بقره، آیه 37) این هدایت و راهنمایی از سوی خداوند توسط انسانهای کاملی تحقق مییابد که از آنان به ولی الله یاد میشود. اولیای الهی کسانی هستند که متخلق به اخلاق الهی شده و متاله و خدایی شده اند. کامل ترین اولیای الهی در تمام طول تاریخ بشریت چهارده معصوم(ع) هستند.
اینان به سبب آنکه مسیر کمالی را به تمام و کمال پیموده اند میتوانند راهنمایان و اسوههای عینی خوبی برای همه بشریت باشند. خداوند در وصف اینان در آیات قرآنی صفاتی را بیان میکند که معنا و مفهومی جز متاله شدن و ربانی گشتن ندارد. خداوند درباره پیامبر(ص) در آیاتی از جمله آیه4 سوره قلم میفرماید: انک لعلی خلق عظیم. این خلق عظیم، همان معنای دیگر متخلق به اخلاق عظیم الهی شدن و متاله (خدایی) شدن حضرت(ص) است. از این رو ایشان قابلیت آن را یافته تا اسوه کامل و حسنه تمام بشریت در طول تاریخ باشد. (احزاب، آیه21) امامان معصوم(ع) به حکم آیاتی از جمله 61 سوره آل عمران، 53سوره نساء، 3 و 55سوره مائده و 33سوره احزاب و مانند آن نیز به حکم نفس و جان پیامبر(ص) بودن، از همان ویژگیها و صفت خلق عظیم برخوردار میباشند.
به هرحال، هر انسانی میبایست در مسیر ربانی و خلیفه الهی شدن، گام بردارد و در نهایت متخلق به خلق عظیم شود. براین اساس، همه آموزههای وحیانی اسلام چیزی جز بیان راه و رویه متخلق به خلق الهی شدن نیست. از این رو پیامبر(ص) ماموریت خود و امامان معصوم(ع) را به عنوان اتمام مکارم اخلاقی برمی شمارد. اتمام مکارم اخلاقی به این معناست که هر مکرمت اخلاقی و امر پسندیده اخلاقی ازنظر عقل و عرف و شرع را به شکل تمامی آن بیان کند. اگر برای هر چیزی کمالی است، تمامیت آن کمال، مقصود پیامبر(ص) است. بنابراین، آموزههای وحیانی اسلام تمامیت هر کمالی را بیان میکند و این امکان را میبخشد تا انسان با آشنایی با تمامیت کمالی، گام در تمامیت آن بردارد و خود را به نهایت و اوج هر کمالی برساند. این همان متخلق به خلق عظیم شدن است.
با نگاهی به آموزههای وحیانی اسلام به سادگی میتوان دریافت که همه آموزههای وحیانی اسلام چیزی جز اخلاق و مباحث آن نیست و همه همت اسلام برای ساختن انسان اخلاقی از طریق رنگ خدایی بخشیدن و در نهایت متاله (خدایی) گردانیدن است.
بنابراین، ازنظر آموزههای اسلامی، انسان مومن، انسان اخلاقی است و اگر کسی حتی کوچک ترین مشکل اخلاقی داشته باشد، از دایره ایمان به همان اندازه بیرون و از قرب الهی یعنی متاله و متخلق به خلق الهی شدن دور میباشد.
آموزههای اسلامی براین اساس، به همه جوانب و لطائف اخلاقی و نکات ظریف توجه خاص دارد؛ لذا بخش بزرگی از آموزههای اسلامی به مساله ادب پرداخته است؛ زیرا ادب به یک معنا بیان تمامیت یک مکرمت و کمال اخلاقی و هنجاری است.
در روایت است که پیامبر(ص)، اسلام را همان اخلاق نیک و حسن خلق معرفی میکند و میفرماید: الاسلام حسن الخلق. از امام باقر(ع) نیز روایت است که این که خداوند پیامبر(ص) را به خلق عظیم میستاید، در حقیقت او را به داشتن اخلاق اسلامی و عمل به دین اسلام میستاید؛ زیرا اسلام چیزی جز اخلاق آن هم در تمامیت کمال آن نیست. امام باقر(ع) در تفسیر آیه میفرماید: انک لعلی خلق عظیم هو الاسلام.
پیامبر(ص) خود در تفسیر معنای ایمان میفرماید: رسول خدا(ص): همین که خداوند ایمان را آفرید. ایمان گفت: مرا تقویت کن. خدا هم ایمان را با حسن خلق و سخاوت تقویت فرمود و همین که خداوند کفر را آفرید. کفر گفت: مرا تقویت کن. خدا هم کفر را با بخل و بدخلقی تقویت فرمود.
از این روایت به صراحت میتوان دریافت که ایمان واقعی چیزی جز اخلاق نیک نیست؛ چنان که کفر نیز چیزی جز بدخلقی نیست. در روایات بسیاری خوش خویی، عین مسلمانی و ایمان دانسته شده و مومنان بدان ترغیب گردیده اند؛ زیرا اسلام چیزی جز دعوت به خوش خلقی و تخلق به اخلاق الهی یعنی متاله شدن نیست. پس اولین گام در ایمان و مسلمانی آن است که انسان رنگ خدایی بگیرد و صبغه الله شود و نمایشی از اخلاق خوب را به نمایش گذارد و در نهایت حقیقت اخلاق خوب باشد.
در حدیثی از حضرت علی(ع) در یک تعبیر جامع و جالب میخوانیم که درباره نقش خوش خویی در ایمان میفرماید: عنوان صحیفه المومن حسن خلقه؛سرلوحه نامه عمل انسان با ایمان، حسن خلق او است».(بحار الانوار: ج 86، ص 392)
مکارم اخلاقی در متاله شدن
براساس آنچه گفته شد میتوان دریافت که مکارم اخلاقی که همان تمامیت در کمالات اخلاقی است، چیزی جز متاله (خدایی) شدن نیست؛ زیرا خداوند کمال مطلق و تمام در آن است. پس اینکه سخن از مکارم اخلاقی میشود، همان بیان راه رسیدن به مقام خدایی شدن است. البته دست یابی به مقام تمامیت در اخلاق و مکارم اخلاقی به سادگی شدنی نیست و راهی بس دشوار است. امام علی(ع) میفرماید: المکارم بالمکاره، الثواب بالمشقه؛ مکارم اخلاقی با مکاره و ناخوشایندها به دست میآید، چنان که ثواب با مشقت حاصل میشود.
هر کسی که میخواهد به تمامیت در مکارم اخلاق دست یابد و خدایی شود میبایست تقوای الهی را مبنای زندگی خویش قرار دهد و از هر آنچه ضداخلاقی و ضدهنجاری و ناپسند و خبیث است یعنی همان محارم پرهیز کند. امیر مومنان علی(ع) میفرماید: اذا رغبت فی المکارم فاجتنب المحارم؛ هرگاه به مکارم اخلاقی راغب شدی از محارم بپرهیز.
همچنین امیر مومنان علی(ع) میفرماید: من احسن المکارم تجنب الحرام؛ از بهترین مکارم پرهیز از حرام است. چرا که محرمات همان امور پلید و رجس و خبیث هستند که خلق خوش را ناخوش میکند و آدمی را از کمالات دور میسازد. از این رو رفع این مانع را عین تحقق مقتضی برای ظهور و بروز اخلاق الهی دانسته که در انسان به طور طبیعی و فطری به ودیعت گذاشته شده است. اگر انسان موانع ظهور را بردارد، اسماء و صفاتی الهی در آدمی بروز میکند و فعلیت مییابد.
رسول خدا(ص) در تعریف بهترین مومنان میفرماید: الاانبئکم بخیارکم؟ قالوا: بلی یا رسول الله، قال احاسنکم اخلاقاً الموطون اکفافاً الذین یالفون و یولفون؛ بهترین شما خردکنندگان غرورند آنان که الفت میکنند و الفت میشوند.
خوش خلقی در فرهنگ اسلام
چنان که دانسته شد، اسلام چیزی جز اخلاق نیک و خلق خوش نیست؛ زیرا اسلام به کمال مطلق دعوت میکند که همان دعوت به خدایی شدن و متاله گشتن است و این جز با خوش خلقی و نیک خلقی به دست نمی آید. از این رو روایات بسیاری در محور خوش خلقی وارد شده و مردم را بدان دعوت میکند. برخی از این روایات عبارتند از: امام علی(ع): رب عزیز اذله خلقه و رب ذلیل اعزه خلقه. چه بسیار عزیزی که خلق او ذلیلش کرد و چه بسا ذلیلی که با حسن خلق عزیز شد.
امام حسن(ع): ان احسن الحسن الخلق الحسن؛ زیباترین زیباییها خوش خلقی است. رسول خدا(ص): حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره؛ خوش اخلاق، خیر دنیا و آخرت را برده است.
امام علی(ع): لاقرین کحسن الخلق. هیچ همنشینی مثل اخلاق خوب نیست.
امام علی(ع): حسن الخلق راس کل بر. خوش خلقی در راس همه نیکی هاست.
امام علی(ع): الخلق المحمود من ثمار العقل. خلق پسندیده از میوههای عقل است.
امام علی(ع): عنوان صحیفه المومن حسن خلقه. سیمای مؤمن خوش خلقی اوست.
رسول الله(ص): ما حسن الله خلق امرء و خلقه فیطعمه النار؛ خداوند نیکو نکرد خلق و خلق کسی را که در عین حال طعمه آتش شود.
رسول الله(ص): ما یوضح فی میزان امرء یوم القیامه افضل من حسن الخلق؛ هیچ چیز در قیامت در میزان اعمال انسان موثرتر و بالاتر از حسن خلق نیست.
امام صادق(ع): لاعیش اهنا من حسن الخلق؛ هیچ عیشی گواراتر از خوش اخلاقی نیست. (منبع روایات: میزان الحکمه، ج 3، صفحات 130 تا 153)
امام جواد(ع) و دعوت به خوش خویی و تخلق به اخلاق الهی
امام جواد(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) نه تنها خود تجسم اخلاق اسلامی است، بلکه به حکم وظیفه الهی ماموریت دارد تا دیگران را با قول و عمل دعوت به مکارم اخلاقی کند. از این رو بخش اعظم سنت و سیره آن حضرت(ع) چنان که در منابع روایی و گزارشهای تاریخی آمده، اختصاص به مباحث و مسایل اخلاقی دارد.
امام جواد(ع) درباره راه رسیدن انسان به مقام رضوان که بیانگر همان مقام متاله (خدایی) شدن است میفرماید: ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله، کثره الاستغفار و خفض الجانب و کثره الصدقه ؛ سه چیز بنده را به مقام رضوان الهی میرساند: استغفار زیاد، فروتنی با مردم و زیاد صدقه دادن. (کشف الغمه، ج 2، ص 943/ بحارالانوار، ج 57، ص 18)
آن حضرت به مومنان هشدار میدهد که خداوند این فرصت را به همگان میدهد تا در مقام مظهریت ربوبیت خداوندی قرارگیرند. پس اگر با بهره گیری از این فرصت بتواند ظرفیتهای خویش را آشکار کند خیلی خوب است وگرنه باید حسرت بخورد که از فرصت به خوبی بهره نبرده و نتوانسته است که مظهر ربوبیت خدا باشد. آن حضرت میفرماید: ان لله عبادا یخصهم بالنعم ویقرها فیهم ما بذلوها فاذا منعوها نزعها و حولها الی غیرهم؛ خداوند بندگانی دارد که نعمتهایش را به آنان اختصاص داده و مقرر کرده است از آن بذل و بخشی کنند و اگر خودداری کنند، از آنان میگیرد و به دیگران منتقل میکند. (کشف الغمه، ج 2، ص 463/فصول المهمه، ص 162/ بحار الانوار، ج 87،ص 97) از نظر آن حضرت (ع) رفتار مومن میبایست به گونه ای باشد که موجبات دست یابی دیگران به کمال شود. این همان ظهور در مقام مظهریت ربوبیت است که خود یک فرصت استثنایی برای هر کسی است. آن حضرت میفرماید: ملاقاه الاخوان نشره و تلقیح العقل و ان کان نزرا قلیلا.
ملاقات با برادران (دینی)، هرچند کوتاه،موجب شکفتن و باروری عقل میشود. (بحارالانوار: 74/335/62؛ منتخب میزان الحکمه: 652)
به این معنا که هر ملاقات و دیداری میان مومنان میبایست براساس این مبنا و معیار باشد که انسان را به سوی خدایی ومتاله شدن هدایت کند و قلب و عقل او را بدان سمت بکشاند.
از دیدگاه امام جواد(ع) انسان میبایست خدایی شدن را با خدا تجربه کند و غنا و استغنا را در خدا بجوید، تا این گونه خدایی شدن را بیازماید و خود را برای مظهریت در ربوبیت آماده کند. چنین حرکتی از انسان مومن موجب میشود تا ناخواسته در دلها جا گیرد و تاثیر مثبتی درمردم به جا گذارد. دراین میان نباید نقش تقوا یعنی اجتناب از محارم را نادیده گرفت؛ زیرا عامل دست یابی به مکارم اخلاقی یعنی خدایی شدن و رسیدن به مقام خلق عظیم است. آن حضرت میفرماید: من استغنی بالله افتقر الناس الیه، و من اتقی الله احبه الناس و ان کرهوا؛ هر که خود را به وسیله خداوند بی نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هرکه تقوای الهی را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبت مردم قرارمی گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند. (بحارالانوار: ج 57، ص 083، ح 24؛ بحارالانوار: ج 57، ص 97، ح 26)
به هرحال، سنت و سیره جواد الائمه (ع) نشان میدهد که ایشان نیز همانند دیگر امام معصوم (ع) در مقام متالهان و ربانیون، دستگیر قولی و عملی مردم به سمت خدایی شدن و ربانی شدن بودند و از نظر آنان ایمان جز خلق عظیم و متخلق به اخلاق الهی شدن نیست.