نویسنده: حامد بهشتی
امام زمان(عج) از کسانی است که از آدم(ع) تا خاتم(عج) از میان پیامبران و همه اولیای الهی و امامان معصوم(ع) به او توجه داده اند؛ زیرا انسان بی امید به آینده ای روشن و سعادتمند، انگیزه حرکتی خود را از دست میدهد. از این رو مسئله منجی و دولت عدالت گستر در آخر زمان به عنوان فلسفه زندگی در دستور کار پیامبران و اولیای الهی بوده است.
امام حسین(ع) به عنوان یکی از مصلحان بزرگ الهی که در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی وارد شده و با جنبش خود، گامی بزرگ برای تحقق دولت عدالت گستر برداشته است، به مسئله مهدویت و امام زمان(عج) توجه خاص داشته است؛ زیرا آن حضرت نهضت خویش را بستری برای تحقق دولت آرمانی مهدوی میداند. از این رو مطالب بسیاری درباره حضرت مهدی(عج) و نهضت وی بیان داشته است.
نویسنده با این فرض که میان نهضت عاشورایی و نهضت جهانی مهدوی ارتباط تنگاتنگی است، به بازخوانی نگرش امام حسین(ع) در این باره پرداخته است. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
قیام حسینی، بستری برای عدالت و اصلاح بیگمان، مهمترین و اساسیترین فلسفه پیامبری و ارسال رسول و کتب آسمانی، تعلیم قوانین و آموزش اخلاق و هنجارهای سالم و متعالی بخش، تزکیه و پرورش مردم با شخصیت سالم فردی و اجتماعی است تا زمینه برای تحقق عدالت و قسط در جامعه فراهم آید و این گونه عدالت، فرصت های برابر برای انسان ها فراهم آورد تا هر کسی در زندگی دنیوی خویش به کمال لایق خویش برسد. (حدید آیه 25)
تمامی پیامبران تلاش کردند تا با بهره گیری از همه ظرفیت ها و شرایط موجود، گامی برای تحقق این هدف بردارند. در این میان پیامبر گرامی(ص) با بهره گیری از تمام شرایط و ظرفیت و ایجاد دولت، با تمام خصوصیات و ویژگی های آن، گام های بسیار بلندی برای تحقق عدالت و اصلاح فرد و جامعه برداشت و امت اسلامی را ایجاد کرد.
با این همه به سبب تقدیم مفضول بر فاضل، همانند تقدیم ابلیس بر آدم(ع)، گروهی مسیر حرکت انسانی را تغییر دادند و آسیب های جدی به امت اسلامی و دولت ولایی پیامبر(ص) وارد ساختند. به طوری که در طی سه دهه، امت به جایی رسید که دیگر عدالت علوی را بر نتابید و سه جنگ بزرگ از سوی نا کثین پیمان شکن و قاسطین عدالت خور و مارقین خارج از دولت و رهبری (اپوزوسیون داخلی) بر دولت علوی تحمیل شد.
در خلال سه دهه دیگر، گمراهی و ضلالت امت به جایی رسید که فردی زن باره و شرابخوار و میمون باز را بر کرسی ولایت و خلافت نشاندند و انسانهای باطل و منافق و فاسق بر اریکه قدرت تکیه زدند و مومنان و انسان های پاک و صالح به گوشه اجتماع رانده شدند.
در چنین شرایطی امام حسین(ع) برای اعلان خطر و آگاه سازی امت و آیندگان و ایجاد روزنه ای به سوی حق و حقیقت و دولت ولایی، قیام میکند. حضرت در انگیزه قیام خویش، به این نکته توجه میدهد که امت اسلامی به طوری از مسیر دور افتادهاند که نیازمند اصلاح ریشهای هستند. امر به معروف و نهی از منکر، چنان از اجتماع رخت بر بسته است که حتی در سطوح پایین و مسایل جزیی نیز رعایت نمیشود چه رسد که این نظارت همگانی نسبت به دولت و مسایل کلان صورت گیرد. این درحالی است که در گذشته در عصر پیامبر(ص) مردم چنان تربیت شده بودند که رهبران خویش را به شمشیر راست میکردند و از گمراهی باز میداشتند.
قیام حسینی بر عناصری چون عدالت تکیه داشت. امت را در فساد مییافت و خود را ناچار میدید تا به اصلاح بپردازد حتی اگر این اصلاحات با خون اهل بیت(ع) و یا اسارت آنان همراه باشد، تا سکوت سنگین و فشار کشنده بی تفاوتی به غرشی عظیم از سوی ثارالله شکسته شود و جامعه با بحران عدم مشروعیت مواجه شود.
پس از قیام و شهادت امام حسین(ع) و یارانش جامعه در هویت و مشروعیت اسلامی خود به تردید افتاد و از خود پرسید که اگر امام حسین(ع) نسبت به ملت و دولت قیام کرد و آن را ناحق و باطل یافت، چگونه میتوان باور داشت که آنان مسلمان هستند، در حالی که امام حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشت میباشد و به یقین از بهشتیان است. پس اگر آن حضرت(ع) در جرگه بهشتیان است، اینان که در برابرش قرار دارند، به قطع و یقین از اهل دوزخ و باطل میباشند.
تردید در مشروعیت اسلامی جامعه و دولت موجب شد تا دشمنان به فکر توجیه مشروعیت بخشی افتند و از اجتهاد یزید و یزیدیان سخن بگویند و گناه یزید را به خطای در اجتهاد بپوشانند.
اما مسئله، فراتر از این توجیهات بود، و کسانی که میبایست پیام حسینی را درک کنند، دریافته بودند که راهی که تاکنون میپیمودند بیراهه بوده و از حق و حقانیت بهره ای نداشته است.
قیام حسینی، عامل حرکتی و روش برخورد با دولت های طاغوتی به ظاهر اسلامی را مشخص میسازد و در این میان دولت مهدوی (عج) امید به موفقیت و پیروزی را نوید میبخشد. این گونه است که دو قیام حسینی و مهدوی به عنوان مکمل یک دیگر عمل میکنند و موفقیت امت و قیام های آن را تضمین میکنند.
از این رو دشمنان اسلام و قرآن با دریافت مسئله به مخالفت با آن میپردازند و بیش ترین هجوم را نسبت به فرهنگ عاشورایی و فلسفه انتظار در پیش میگیرند؛ زیرا قیام حسینی روش را نشان میدهد و دولت مهدوی هدف را مشخص میسازد.
امام زمان و دولت مهدوی(عج) در کلام امام حسین(ع)
امام حسین(ع) با توجه به ارزش و جایگاه مهم اندیشه انتظار و دولت عدالت گستر و جهانی مهدوی(عج) به این اندیشه توجه ویژهای مبذول میدارد و سخنان بسیاری درباره آن بر زبان میآورد تا گذشته را به آینده پیوند زند و مردم را از گسست نجات بخشد و راه و روش و انگیزه حرکت و قیام را در آنان زنده نگه دارد و نشان دهد.
امام حسین(ع) بر این نکته تاکید میکند که قائم آل محمد(عج) از فرزندانش است تا افزون بر پیوند روحی معنوی قیام خود با قیام مهدی، پیوند نسبی و خونی خود را نیز بیان داشته باشد. امام حسین(ع) درباره نقش امام مهدی(عج) در زندگی نوع بشر میفرماید: امامان دوازده نفرند به شمار نقبای بنی اسرائیل، نه نفر آنان از فرزندان منند و آخرین آنان قائم آل محمد(ص) است. به یقین از رسول خدا(ص) شنیدم میفرمود: بر شما بشارت باد! بر شما بشارت باد! بر شما بشارت باد! همانا مثل اهل بیت من هم چون باغی است که هر سال گروهی از آن بهره میگیرند و سیر میشوند تا آخرین آنان برای مردمی ظهور کند که دریای جمعیتشان از همه گسترده تر و عمق و سعه فهم و درکشان از همه ژرف تر و پرشاخه تر و از میوه چینی از وجود امام عصرشان از همه خوش چین تر خواهند بود.
آن حضرت در روایتی دیگر توضیح میدهد که همه اهل بیت(ع) در فضیلت و منزلت و مقام نوری در نزد خداوند برابرند (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 732) امام حسین(ع) برای این که جایگاه و مقام امام مهدی(عج) بهتر به مردم زمان خویش و عصر غیبت و حضور بفهماند، میفرماید: اگر زمان او را ادراک کنم در تمام عمرم به او خدمت خواهم کرد. (همان، ص 733) آن حضرت(ع) آن گاه میان هدف خود و همه پیامبران و امامان(ع) با هدف آن حضرت(عج) پیوندی این گونه میزند که هدف آن بزرگوار نیز همانند دیگران، ایجاد جامعه عدالت محور است. از این رو بر عنصر اصلی قیام یعنی عدالت و دولت عدالت گستر تاکید میکند و میفرماید: آن که زمین را پر از عدل خواهد کرد، همان گونه که از ظلم و بیعدالتی پر گشته باشد. (همان،ص732)
در عصر آن حضرت(عج) در نهایت هدف والای همه پیامبران تحقق مییابد و عدالت مشهود چنان همه جهان را دربر میگیرد که دیگر هیچ کس برای پرداخت دینار و درهم انفاقی خود جایی و یا کسی را پیدا نمیکند. (همان، ص733) این همان چیزی است که از آن به عنوان مهم ترین دغدغه بشر یاد میشود، زیرا مردم همواره در اندیشه خوشبختی به دو مولفه اصلی آن یعنی آسایش و آرامش توجه دارند. در آن زمان ازنظر آسایش چنان در رفاه هستند که کسی مال انفاقی نمیخواهد و هرکسی چنان دارا و ثروتمند است که به انفاق نیاز پیدا نمیکند تا این گونه در آسایش قرار گیرد.
از نظر امنیتی نیز چنان است که دختری به تنهایی از شهری به شهر دیگر میرود بی آن که کسی متعرض وی شود.
امام حسین(ع) تاکید میکند که به سبب دو غیبتی که رخ میدهد (همان، پیشین) مردم ممکن است در شک و تردید قرار گیرند ولی به قطع و یقین، دولت عدالت گستر مهدوی(عج) که تحقق بخش اهداف همه پیامبران و اولیای الهی است، در آخر زمان ایجاد میشود حتی اگر از دنیا روزی بیش نمانده باشد؛ زیرا دولت عدالت میبایست در همین دنیا به دست صاحب الزمان(عج) تحقق یابد. (همان، ص734)
در این دوره سخت غیبت است که تنها شماری اهل ایمان و اهل ولایت حقانی، بر باور مهدوی باقی میمانند (همان، ص738) و بسیاری از مردم از دین برمی گردند و به تکذیب دیگران میپردازند و به اذیت و آزار اهل ولایت اقدام میکنند و تنها صابران هستند که از این اذیت و آزار ایمن میمانند و بر باور خویش تاکید میورزند (همان، ص739) در حقیقت جهادی که اهل ولایت در عصر غیبت میکنند، جهاد با اهل تکذیب است.
آن حضرت(عج) دارای اوصاف چندی است. از جمله آن که هنگامی که قیام کند مردم او را نشناسند و او جوانی رشید است و این جوان بودن برای مردم آزمونی بزرگ است که چگونه جوانی امام ایشان باشد (همان، ص738) اهل ترس و هراس نیست و کارآمد و چالاک میباشد. در مجد و شرافت سرآمد است، در علم، سرآمد روزگار و در صله رحم از همه بهتر است. (همان، ص736) عمر او چون نوح طولانی، کناره گیر از مردم چون ابراهیم، غایب چون موسی، اختلاف شده چون عیسی و ظهور به شمشیر چون پیامبر(ص) است. (همان، ص742)
وی یک شبه همه امور را اصلاح میکند (همان، ص741) هر چند که جنگ های طولانی دارد. (همان، ص740) و از اهل ستم انتقام میگیرد (همان) و بر ستمگران و ستم پیشگان سخت گیری میکند (همان ص743) آن گاه است که پس از تحقق عدالت، همه خیرها در آن زمان جمع میشود و بدی ها برطرف میگردد (همان ص736)
این امور زمانی اتفاق میافتد که پیش از آن مردم چنان در ظلم و سختی قرار میگیرند که قدر عافیت و عدالت و خیر را میشناسند؛ زیرا کسانی که سختی و مشقت ها را چشیده باشند و بی عدالتی، آنان را به ستوه آورده باشد دیگر خسته از آن به سوی عدالت جذب میشوند و خود به همراه امام(عج) به عدالت قیام میکنند و آیه 25 سوره حدید یعنی قیام تودهها به قسط و عدالت را تاویل میبخشند.
در روایتی امام حسین(ع) میفرماید که زمانی مهدی(عج) قیام میکند که مردم این آمادگی را داشته باشند که به سوی عدالت گرایش یابند و خود خواهان آن شوند. در آن زمانه است که محصولات کاهش یافته و قیمت ها بالارفته و گرانی، بسیار و تجارت کاهش یافته و ستمگران قدرت پیدا کردهاند. در این هنگام قیام امام(ع) با واکنش مثبت مردم روبه رو میشود. (همان، ص734)
این ها نمونه هایی از کلام امام حسین(ع) است که درباره امام زمان(عج) بیان داشته است تا این گونه پیوند نهضت خویش را با نهضت امام زمان(عج) تبیین کند و زمینه را برای بهره گیری از روش مبارزه حسینی برای تحقق بخشی به دولت مهدوی فراهم آورد.