21 تیر 1397, 0:0
اثبات وجود خدا از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد تفقد و بررسی انسان ها بوده است. در اسلام و خصوصا شیعه اثبات اصول اولیه دین بر عهده شخص مکلف است و تقلید یا گذر کورکورانه از آن جایز شمرده نمی شود. البته که استدلالهای فلسفی تنها یکی از راههای رسیدن به اعتقاد راسخ است. در طول تاریخ استدلالهای متفاوت و متنوعی برای بیان عقلانی اثبات وجود خدا و دیگر اصول دین وجود دارد. در این سیر استدلال آوری، برهان نظم نقش ابتدایی و تاثیرگذاری را ایفا میکند. برهان نظم آن قدر متداول و در دسترس همگان قرار دارد که گاهی عمق خود را از دست میدهد و در حد یک مسئله عوام در میآید. اما برهان نظم آن گونه که در کتب مدارس ساده سازی شده است، نیست. تبیین صحیح آن به صورت فلسفی و بررسی انتقادات و پاسخهای آن خبر از عمق مسئله میدهند. در این مقاله سعی بر آن است تا با نظری عمیق تر، مقدمات برهان نظم را مورد بررسی قرار دهیم. آن گونه که در غالب کتب فلسفی و کلامی بیان میشود، برهان نظم متشکل از دو مقدمه کلی است. یکی از این دو مقدمه بر مبنای تجربه و دیگری بر مبنای عقل است.
مقدمه اول: آن گونه که در جهان پیرامون مشاهده میشود، نظم فراگیر و اعجاب انگیزی سرتاسر هستی را پوشش داده است. این نظم خصوصا توسط تجربه (محسوسات) و گاهی توسط ادراک عقلانی درک میشود. دقت در ترتیب رفت و آمد ستارگان و نجوم محاسباتی، توجه در ظرافت و کمال جوارح موجودات زنده و بسیار مسائل دیگر شاهد هایی برای نظم موجود در هستی است. البته در این بین شبهات و سئوالاتی در رد و انکار نظم هستی نیز وجود دارد. این انتقادات به دو دسته انتقادات نسبی و مطلق تقسیم میشوند. ملتزمان به انتقادهای نسبی میگویند مسائلی مانند شرور و نواقص در جهان حداقل نشان میدهد این جهان از نظم مطلق بر خوردار نیست.
به طور مثال زلزله، سیل و دیگر حوادث طبیعی یا نواقصی که در خلقت بعضی کودکان در بدو تولد وجود دارد، نشانگر عدم نظم مطلق در هستی هستند. (نظم به طور صد در صد وجود ندارد) از جهت دیگر منتقدان مطلق معتقدند جهان سراسر بی نظمی است. آنچه ما میپنداریم که نظم است در درون به نوعی بی نظمی است و این عادت ما است که آنها را منظم میپنداریمi. به طور کلی این انتقادات (نسبی و مطلق) در دو گروه و مشکل اصلی نهفته است. به نظر میرسد با حل مسئله شرور و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ و دیگر مسائل علمی مانند انتخاب طبیعی در موجودات (داروین)، بتوان بر بسیاری از مشکلات موجود در مقدمه اول برهان نظم فائق آمد. البته بسیار واضح است که در این مقاله عمومی و در بحثهای غیر تخصصی نمی توان به راحتی این انتقادات را مرتفع کرد. ولی در اینجا سعی بر آن است تا به صورت اجمال این کار را انجام دهیم. به نظر میرسد بعضی از مسائل که از نظر ما شرور و نواقص طبیعت است را نمیتوان به صورت دقیق بی نظمی در عالم دانست. به طور مثال زلزله و سیل عوامل و دلایلی طبیعی و متقن دارند و هرگز نمی توان آنها را بی نظمی شمرد. چه که این مسائل عینا نشان از نظم طبیعت است. امروزه اکتشافات علمی نشان میدهند که فشارهای لایههای زمین بر یکدیگر دلیل زلزله است. ای بسا بتوان میلاد کودکی ناقص را پیش بینی کرد و از این کار جلوگیری کرد. در مورد مسائل علمی مانند اصل عدم قطعیت هایزنبرگ نیز استاد خسروپناه میگویند: تعارضی میان برهان نظم یا سایر براهین اثبات وجود خدا با فیزیک کوانتوم نیست و اگر نقصی است در توانایی موقت یا دائمی ادراکی بشر است. به بیان دیگر اینکه نمیتوان حرکت الکترونها را حول هسته اتم پیش بینی کرد، به نقص ما در ادراک و علم منسوب است و علیت به حکم عقلی بودن غیر قابل نقض است. گرچه ما نمیتوانیم این حرکات را توجیه کنیم ولی یا در آینده به علم آن خواهیم رسید و یا دست ما همواره از رسیدن به کشف آن کوتاه است ولی هرگز نشانگر بینظمی در درون هسته نیست.
مقدمه دوم : این مقدمه که به نوعی از نتایج تفکر عقلانی است (بیش از آنکه تجربی باشد) حاکی از آن است که هر نظمی نیاز به ناظمی دارد. درباره این حکم مناقشات فراوانی شده است. تصادفی بودن این نظم به نظر دور از بداهت و فطرت طبیعی انسان میرسد. شاید بتوان یک مورد یا دو مورد تصادف را که منجر به نظم شده است را پذیرفت ولیکن منظمات در هستی آن قدر زیاد و آن قدر دقیق هستند که نمی توان تصادفی بودن همه آنها را پذیرفت. برای اثبات این تلازم براهین فراوانی ذکر شده است.
در فلسفه غرب، مدافعان برهان نظم برای اثبات این مقدمه دلایل و مثالهایی بشری ذکر میکنند. به طور مثال اگر در جزیرهای خالی از سکنه ساعتی پیشرفته یا یکی دیگر از مظاهر تکنولوژی دیده شود، میتوان به وضوح گفت که این نظم ناظمی دارد. این ساعت حتما توسط موجودی هوشمند مانند انسان درست شده است و احتمال آنکه خود به خود پدید آمده باشد از محصولات عقل سلیم نیست. فیلسوفان مسلمان اما از این راه وارد نمیشوند. آنها مفهوم نظم تکوینی را ابداع میکنند. در این دیدگاه نیاز نظم به ناظم در کنه موجود منظم قرار دارد. در این نوع رویکرد به مسئله از مشکلات احتمالی که طی اختیار مثالهای بشری ممکن بود دچارش شویم، جلوگیری میشود.
نتیجه: با توجه به مقدمات یک و دو به عنوان صغرا و کبرای این قضیه و با توجه به قوانین استنتاج در منطق نتیجه میگیریم: نظم بسیار زیاد در این جهان حتما نیاز به ناظم خاصی دارد. همین طور از آنجایی که این نظم ها و پدیدههای منظم نامحدودند نیاز به ناظمی نامحدود و وسیع خواهیم داشت که همانا او را خداوند مینامیم. طبق مطالب عقلانی و منطقی دیگر نیز پرواضح است که نظم و ناظم هم سنخند با این تفاوت که ناظم در سطح بالاتری از آن کمال است. به عنوان یک مثال ساده فرض کنید انسان ها ساعتی بسیار پیشرفته را اختراع میکنند، به شهود ملاحظه میشود که قدرت سازنده آن تکنولوژی، یعنی پیچیدگی مغز و تفکر انسان از سطح کمالی (پیچیدگی ای) به مراتب بیشتر برخوردار است.
البته در اینجا باید توجه کرد که مثالهای ما دقیقا بر مفهوم منطبق نیستند و تنها قصد تقریب به ذهن را دارند. به طوری که نمیتوان نظم را در انسان مرکب به عنوان سازنده با نظم خدای مطلق به عنوان خالق مقایسه کرد.
نکتهای که باید بدان توجه داشت، آن است که برهان نظم بر وجود موجودی مطلق و کامل دلیل میآورد.
اگر بخواهیم منصفانه بنگریم بایست به محدودیتهای نتایج یک شیوه اذعان کنیم. شاید بتوان گفت برهان امکان و وجوب برای اثبات خدا نتایج بیشتری را به بار میآورد. برهان نظم در اثبات وجود ناظمی مطلق است که مسلما نمیتواند مادی و محدود باشد ولیکن به صورت مستقیم نمیتوان از آن برای توحید استفاده کرد. مگر آنکه بتوانیم مقدمات دیگری به قضیه اضافه کنیم تا بتوانیم نتایج بیشتری بگیریم. روشن است این استدلال و مقدمات آن محدودیتهای خاص خود را دارند. همچنین همان طور که در طول مقاله بیان شد انتقادات ستبری بر مقدمات و نتایج این برهان وارد شده است که از مهمترین آنها به انتقادات شش گانه دیوید هیوم فیلسوف انگلیسی میتوان اشاره کرد. در مقابل نیز طرفداران این استدلال نقدهایی بر انتقادات هیوم و دیگران دارند. غرض آنکه هنوز هم در محافل علمی بحث بر سر محدودیت ها و گستره وسعت این استنتاج وجود دارد. از خواننده مشتاق انتظار میرود با مراجعه به منابع موجود و مطالعه انتقادات و دفاعهای آن به نتیجه مرضیای برای شخص خودشان برسند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان