دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تأمّلی در ایرادهای مستشرقان بر وحیانی بودن قرآن

مستشرقان قائل هستند که پیامبر، همه معارف قرآنى را به طور کلّى از دو منبع گرفته است: بخشى از آن را از همان محدوده جغرافیایى و زندگى اجتماعى و دینى و فرهنگى جزیره عرب مثل رفتار اعراب جاهلى، اشعار امیة بن ابى الصلت و عقاید حنفاء، و بخش دیگر را از مصادر شفاهى و کتاب‌هایى که از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملّت‌ها به دست پیامبر رسیده بود، و از آن‌ها به «مصادر داخلى» و «مصادر خارجى» یاد مى‌کنند.
تأمّلی در ایرادهای مستشرقان بر وحیانی بودن قرآن
تأمّلی در ایرادهای مستشرقان بر وحیانی بودن قرآن

نقد کننده:اکبر راشدى‌نیا

مستشرقان قائل هستند که پیامبر، همه معارف قرآنى را به طور کلّى از دو منبع گرفته است: بخشى از آن را از همان محدوده جغرافیایى و زندگى اجتماعى و دینى و فرهنگى جزیره عرب مثل رفتار اعراب جاهلى، اشعار امیة بن ابى الصلت و عقاید حنفاء، و بخش دیگر را از مصادر شفاهى و کتاب‌هایى که از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملّت‌ها به دست پیامبر رسیده بود، و از آن‌ها به «مصادر داخلى» و «مصادر خارجى» یاد مى‌کنند.

مهم‌ترین و اساسى‌ترین انتقاد مستشرقان به اسلام این است که؛ آنها قائل هستند که پیامبر، همه معارف قرآنى را به طور کلّى از دو منبع گرفته است: بخشى از آن را از همان محدوده جغرافیایى و زندگى اجتماعى و دینى و فرهنگى جزیره عرب، و بخش دیگر را از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملّت‌ها، و از این رو گفته‌اند: مصادر قرآنى به دو مصدر و عامل اساسى تقسیم مى‌شوند: «مصادر داخلى» و «مصادر خارجى». دراین بخش کلمات آنان در مورد مصادر داخلی را بررسی می‌کنیم و در بخش دوم بررسی مصادر خارجی می‌پردازیم.

الف:مصادر داخلى:

1. اعمال و رفتارهاى اعراب جاهلى

هاملتون گیب[1]، مستشرق انگلیسى مى‌گوید:

محمّد مانند هر شخصیت مبتکرى از یک سو از اوضاع داخلى متأثّر است و از دیگر سو از عقاید و آرا و افکار حاکم زمان خویش و محیطى که در آن رشد کرده، تأثیر مى‌پذیرد و در این تأثیرگذارى، مکّه نقش ممتازى دارد و مى‌توان گفت که تأثیر دوران مکّه بر سراسر زندگى محمّد هویدا است و به تعبیر انسانى مى‌توان گفت: محمّد پیروز شد؛ چرا که یکى از مکّى‌ها بود.[2]

2. اشعار أمیة بن أبى الصلت

کلمان هوار[3]فرانسوى مى‌گوید:

اصلى‌ترین مصدر قرآن کریم، اشعار أمیة بن أبى صلت است؛ چرا که میان این دو، در دعوت به توحید و وصف آخرت و نقل داستان‌هاى پیامبران قدیم عرب، تشابه بسیارى وجود دارد و [او گمان کرده است] مسلمانان، شعر امیّه را نابود کردند و خواندن آن را حرام دانستند تا برترى با قرآن باشد.[4]

3. حنفاء

رنان[5]مى‌گوید:

پیش از بعثت پیامبر نیز مرد جزیره عرب موحّد بودند و هر آن‌چه پیامبر گفته، صرفاً مکمّل و در امتداد عقاید اعراب قبل از بعثت است.[6]

تأمّلاتى در ایرادهاى مستشرقان بر غیر وحیانى بودن قرآن

الف: هرکس تاریخ اعراب را پیش و پس از اسلام مطالعه کند، به یقین خواهد فهمید که اسلام چگونه تحوّل ایجاد کرد و اگر به رفتارهاى مشرکان با پیامبر در آغاز دعوت به اسلام توجّه کند، مى‌یابد که آن‌چه را پیامبر (صلى‌الله‌علیه‌و‌آله) بیان کرد نه تنها در جهت و ادامه افکار، عقاید و اعمال مشرکان نبود، بلکه کاملاً با همه آن‌ها تناقض داشت. روح اسلام با هیچ یک از اعمال و کردار مشرکان سازگار نبود وهیچ یک از اعمال آن‌ها را نمى‌پذیرفت.

ب: أمیة بن أبى الصلت از شاعران عرب در دوران جاهلیت و اسلام است. او را از حنفایى دانسته‌اند که از ظهور پیامبرى در زمان خودش خبر مى‌داد و آرزو داشت که خود آن پیامبر باشد؛ امّا وقتى محمّد (صلى‌الله‌علیه‌و‌آله) برانگیخته شد، از روى حسد به حضرت کفر ورزید و پیامبر وقتى شعر او را شنید، فرمود: زبانش ایمان آورده؛ ولى قلبش کفر ورزیده است.[7]

ج: حنفاء عرب گرچه بت پرست نبودند، تعداد آن‌ها خیلى کم و عقایدشان در هاله‌اى از ابهام قرار داشت. هرچند اگر قرآن را با عقاید خویش موافق مى‌دانستند، هرگز با آن مقابله نمى‌کردند؛ حال آن‌که عدّه‌اى از آن‌ها همچون أبى عامر بن صیفى، معروف به راهب و أمیة بن أبى الصلت با قلم و شمشیر در مقابل اسلام ایستادند.[8]

مستشرقان قائل هستند که پیامبر، همه معارف قرآنى را به طور کلّى از دو منبع گرفته است: بخشى از آن را از همان محدوده جغرافیایى و زندگى اجتماعى و دینى و فرهنگى جزیره عرب مثل رفتار اعراب جاهلى، اشعار امیة بن ابى الصلت و عقاید حنفاء، و بخش دیگر را از مصادر شفاهى و کتاب‌هایى که از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملّت‌ها به دست پیامبر رسیده بود، و از آن‌ها به «مصادر داخلى» و «مصادر خارجى» یاد مى‌کنند.

مهم‌ترین و اساسى‌ترین انتقاد مستشرقان به اسلام این است که؛ آنها قائل هستند که پیامبر، همه معارف قرآنى را به طور کلّى از دو منبع گرفته است: بخشى از آن را از همان محدوده جغرافیایى و زندگى اجتماعى و دینى و فرهنگى جزیره عرب، و بخش دیگر را از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملّت‌ها، و از این رو گفته‌اند: مصادر قرآنى به دو مصدر و عامل اساسى تقسیم مى‌شوند: «مصادر داخلى» و «مصادر خارجى». در بخش قبل کلمات آنان در مورد مصادر داخلی را بررسی کردیم و در این بخش به بررسی مصادر خارجی می‌پردازیم.

ب:مصادر خارجى:

بلاشر[9]مى‌گوید:

تشابهى که در قصص قرآنى با قصص یهودى و مسیحى است، تقویت مى‌کند که قرآن، کتاب بشرى و متأثّر از عوامل خارجیه باشد؛ به‌ویژه در سوره‌هاى مکّه که کاملاً واضح است از معارف مسیحیت متأثّر شده است.[10]

مصادر خارجى، به دو قسمت اساسى تقسیم مى‌شود:

1. مصادر کتبى

سیدرسکى[11]در کتاب خود، اصول اساطیر اسلامى در قرآن و در سیره انبیاء، قصص قرآنى را به مصادر یهودى و مسیحى ارجاع داده است. او قصّه آدم و نزولش از جنّت و قصّه ابراهیم و تلمود و قصّه یوسف و قصّه موسى و عیسى و داوود و سلیمان و ...را به کتاب‌هاى یهودى و مسیحى نسبت مى‌دهد و تک‌تک آیاتى را که بر این قصص مشتمل است، به کتاب‌هاى «الأغداه»[12]که به زبان عبرى است و «أناجیل مسیحیت» و «تورات» ارجاع مى‌دهد.[13]

2. مصادر شفاهى

وات[14]مى‌گوید:

پیامبر، بى‌سواد (أمّى) بود و از کتاب‌هاى مسیحیت و یهودیت تعلیمات رسمى ندیده بود؛ امّا بعید نیست که معارف این کتاب‌ها به صورت شفاهى به او رسیده باشد.[15]

در نظر این گروه، چند نفر وجود داشت که پیامبر مى‌توانست از آن‌ها استفاده کند:

1. ورقة بن نوفل، عموى حضرت خدیجه: گفته‌اند که پیامبر، پیش از بعثت، پانزده سال کنار او زندگى کرده و به وسیله او به تمام معارفش دست یافته است.[16]

2. بحیرا راهب: بعضى از مستشرقان قائل شده‌اند که پیامبر با این راهب ملاقات‌هایى داشته و در سفرهایش از او متأثّر شده است.[17]

3. منشأ معارف قرآنى پیامبر بعضى از یهودیان و مسیحیانى بودند که در مکّه زنگى مى‌کردند.

تأمّلاتى در ایرادهاى مستشرقان بر غیر وحیانى بودن قرآن

الف: تشابه بین قرآن و بعضى از کتاب‌هاى ادیان دیگر دلیل بر این نیست که ریشه قرآن، کتاب مقدّس و... باشد؛ بلکه دلالتى بر عکس این پندار دارد. این تشابه نشان مى‌دهد که قرآن و دیگر کتاب‌هاى آسمانى، ریشه‌اى واحد دارند و آن وحى الاهى است.

ب: هیچ دلیل و سندى در تاریخ به ثبت نرسیده که کتاب‌هاى مقدّس پیش از زمان اسلام به عربى ترجمه شده و در دسترس مردم جزیره عرب باشد؛ بلکه بیش‌تر مورّخان، تاریخ ترجمه این کتاب‌ها به عربى را به سال‌ها پس از رحلت پیامبر یعنى اواسط خلافت بنى امیه مى‌دانند.[18]

ج: اگر ثابت شود که محمّد (صلى‌الله‌علیه‌و‌آله) در کودکى راهبى را ملاقات کرده است، هرگز نمى‌توان از این واقعه اثبات کرد که راهب، کتاب مقدّس را براى محمّد شرح داده یا برخى از آموزه‌هاى دینى را به او آموخته است.

از این راهب مسیحى به نام بحیرى، هیچ اثرى در تاریخ نمى‌توان یافت، جز ملاقات در دوران کودکی که شاید بیش از چند دقیقه یا ساعتى طول نکشیده باشد، هیچ ملاقات دیگرى بین حضرت و بحیرى ثبت نشده است. با توجّه به این که سنّ پیامبر در آن زمان خیلى کم بود، چقدر مى‌توانست به عقاید و آیین دینى مسیحت مسلّط شود به طورى که سى سال بعد، آن‌ها را به صورت دینى جدید به دیگران ابلاغ کند؟و عموى پیامبر هم در این دیدار در کنار او بود چیزی از آن نقل نکند؟

د: ورقة بن نوفل پیش از اسلام تابع دین مسیحیت بود[19] و ابن کثیر[20]، و پس از ظهور اسلام مسلمان شد و پیامبر را ستود[21] حتّى ابو الحسن برهان الدین بقاعى کتابى در باره ایمان ورقه نوشته است و احادیثى هم از پیامبر در باره مسلمان بودن او هست؛ هرچند ظاهراً پس از آن، بیش‌تر از چند سال زنده نماند.ملاقات‌هاى پیامبر با ورقه که در تاریخ ثبت شده است، بیش‌تر از سه یا چهار مورد نمى‌شود که در هیچ کدام به استفاده پیامبر از ورقه اشاره‌اى نشده است؛ بلکه کم‌ترین چیزى که مستندهاى تاریخى بر آن شهادت مى‌دهند، این است که ورقه به نبوّت پیامبر و نزول وحى بر او گواهى داده است.

ه: مورّخان هیچ قبیله‌اى را ذکر نکرده‌اند که در مکّه یهودى باشند، و قبایلى یهودى را هم که در مدینه نام مى‌برند، خود یهودیان آن‌ها را به یهودى بودن قبول نمى‌کنند؛ چرا که افکار آن‌ها طبق شریعت یهود و اعمالشان طبق احکام تلمود نبود[22] . وقتى یهودیان عرب قبل از اسلام نه معرفت درستى از معارف و شرایع یهودیان داشتند و نه به آن معارف عامل بودند، چگونه مى‌توان همه معارف و شرایع و قصص قرآنى را متأثّر از آن‌ها دانست؟

و: اگر وحى، ساخته محمّد بود، چرا در مواردى که به نفع خودش بود، وحى نمى‌ساخت؟ براى مثال در جریان «افک»[23]که وحى یک ماه منقطع شد و حضرت تا نزول مجدّد وحى تهمت‌ها و سرزنش‌هاى منافقان را تحمّل کرد یا در داستان تحوّل قبله از بیت المقدس به کعبه با این‌که او زیر فشار تهمت‌هاى مشرکان بود و این حال تا 16 ماه طول کشید، اگر وحى تابع اراده الاهى نبود و در دست پیامبر قرار داشت، چرا زودتر قبله را به کعبه تغییر نداد؟

ز: قرآن، خبرهاى بسیارى درباره آینده داده که همه آن‌ها واقع شده‌اند؛ براى مثال،

«غُلِبَتِ الرُّومُ فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ»[24]

«روم در نزدیک‌ترین سرزمین به شما مغلوب شد؛ ولى آن‌ها به زودى در همین زمان‌هاى نزدیک پیروز خواهند شد»

و همچنین هم شد و رومیان پس از چند سال پیروز شدند. اگر قرآن، ساخته انسانى مانند سایر انسان‌ها است، چگونه و از طریق چه کسانى او مى‌توانست به غیب متّصل باشد؟ بعید نیست که این‌جا هم ذهن منحرف بعض از مستشرقان دنبال مصدر غیر الاهى باشند.

ح: و در آخر، یکى از اساسى‌ترین اشکالاتى که بر مستشرقان وارد است و به یقین آن‌ها پاسخى بر آن ندارند، این است که معارف ابلاغ شده به وسیله پیامبر چه در باره دنیا و چه در باره آخرت و مسائل مربوط به قیامت و حشر و حساب و چه در مورد توحید خدا و غیره این خصوصیت را دارند که:

اوّلا: همه یک سمت و سو دارند و هیچ تناقضى بین آن‌ها وجود ندارد.

ثانیا: کسى از بیست سال دوران بعثت حضرت، افعال یا گفتارى که نوعى دوگانگى یا ترقّى و تجدّدى در آن‌ها باشد، سراغ ندارد و شاید این همان پاسخى است که خداوند در آیه شریفه؛

«أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفا کَثِیرا»[25]

ساحت قدسى قرآن را از همه تهمت‌ها و گمانه زنى‌هاى اینچنینى تقدیس مى‌کند.

ثالثا: اگر چنین مواردى را در انسان‌هاى عادى بتوانیم تصوّر کنیم فقط در فردى مى‌توان تصوّر کرد که سال‌ها زحمت بکشد و کار کند تا افکارى را که از یهودیت و مسیحیت و حنفاء و اعراب جاهلى و... گرفته است، با هم هماهنگ سازد و براى خود، قواعد کلیه‌اى استخراج کند و هر کدام از این معارف را که با آن قواعد مطابقت نداشت، ؛ حال آن‌که چنین پیشینه‌اى را هیچ مورّخ در تاریخ پیامبر ثبت نکرده است و کسى تا به حال نگفته است کار او قبل از بعثت، تعلیم یا تعلّم معارف بود یا عمده وقتش را صرف این قبیل امور مى‌کرد.

    پی نوشت:
  • [1]. H.GIBB
  • [2].سالم الحاج، سالم الحاج: نقد الخطاب الاستشراقى، بنغازى - لبیا، دار المدار الاسلامى، الطبعة الاولى، 2002 م 2002 : 1/268 به نقل از کتاب Mohamedanisme,p.27
  • [3] K.HUOAR
  • [4] .همان: 270 به نقل از Journal Asiatique 125.
  • RENAN [5]
  • [6] همان: 227
  • [7] سالم الحاج، 2002 : 1/270 به نقل از کتاب أمیة بن أبى الصلت حیاته و شعره
  • [8] سالم الحاج، 2002 : 1/277
  • [9] Blachere
  • [10] همان : 296
  • [11] Siderskey
  • [12] Aggadaho
  • [13] همان: 271
  • [14] M.Watt
  • [15] سالم الحاج، 2002: 1/269 به نقل از کتاب 37 Mahomet
  • [16] تهامى نقرة، 1995 : 37
  • [17] محمود رامیار، رژى بلاشر (Regis Blachere): در آستانه قرآن، ترجمه محمود رامیار، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چهارم، 1374 ش. : 123 به بعد
  • [18] جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، دار العلم للملائیین، الطبعة اولى، 1970 م. 6/681
  • [19] یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بیروت، دار بیروت للطباعة و النشر، 1980م0 : 1/298
  • [20] 1963 : 2/238
  • [21] مسعودى: مروج الذهب، بیروت، دار الاندلس، الطبعة الخامسة، 1346 ق ، 1346 : 2/59 و ذهبى، 1990 : 1/268
  • [22] اسرائیل ولفنسون1927 تاریخ الیهود فى بلاد العرب، قاهره، 1927،: 13
  • [23] منافقان به عایشه، همسر حضرت پیامبر تهمت نامشروع زده بودند و خداوند با انزال ایات «ان الذین جاءوا بالافک عصبة منکم...»(نور : 11 به بعد)، او را مبرّا ساخت.
  • [24] روم (30): 2 و 3
  • [25] نساء (4): 82

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS