دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گمشده مومنان

تشخیص سخن حکمت آمیز و داوری حکیمانه مستلزم تسلط بر نفس است
گمشده مومنان
گمشده مومنان
نویسنده: هما شهرام بخت

تشخیص سخن حکمت آمیز و داوری حکیمانه مستلزم تسلط بر نفس است

اهمیت دادن به فضیلت‌های اخلاقی در جامعه‌ای اسلامی نه تنها به رشد و ارتقای فکری و روحی این جامعه کمک می‌کند، بلکه باعث پیشرفت‌های مادی و اقتصادی نیز می‌شود. در بررسی فضیلت‌های اخلاقی ابتدا باید به خود اخلاق پرداخت و دانست اصولاعلم اخلاق چیست.

در علم اخلاق استعدادهای گوناگون و فضایل و رذایل روح آدمی شناخته می‌شوند. این روش به تربیت نفس کمک می‌کند و می‌تواند به گونه‌ای انسان ساز باشد و آدمی را به کمال شایسته خود رهنمون سازد. کمال انسان زمانی کسب می‌شود که او بتواند به علم الهی که هدف آن شناخت ذات حق است، نایل شود. این علم فراتر از علم اخلاق است و اصلا علم اخلاق زیر مجموعه همین علم است. (سادات، 1372) این علم از طریق شناخت و حصول فضایل و دوری از رذایل کسب می‌گردد. به تعبیر بهتر، کسب فضیلت مرحله ای است که به انسان کمک می‌کند تا به علم الهی دست یابد. از این روست که بزرگان دین درباره تهذیب نفس بسیار سخن گفته‌اند.

امام موسی کاظم(ع) در این‌باره فرموده‌اند:

«لازم‌ترین علم آن است که تو را به پاکسازی دل رهبری کند و تباهی و نفس دل را بر تو آشکار سازد.»

باید دانست بینش روحی و معنوی نیازمند شناخت ضعف‌ها و برخورداری از بصیرت است. به این معنا که آدمی باید ابتدا از ضعف‌های خود آگاهی داشته باشد و سپس سعی نماید آنها را بر طرف کند. شناخت نفس و رها شدن از آن بسهولت کسب نمی‌شود؛ چرا که اگر غیر از این بود جنگ با نفس لقب جهاد اکبر به خود نمی‌گرفت و این جهاد برترین جهاد شمرده نمی شد. از این روست که پیامبر(ص) فرموده‌اند:

«همانا برترین جهاد، جهاد کسی است که با نفس خویش که در میان دو پهلوی اوست انجام می‌دهد.»

آدمی با تربیت نفس می‌تواند بر نفس خود غالب گردد. در این زمان است که فضیلت هایی که روزی حالی بیش نبودند، به مقام تبدیل می‌گردند و ملکه وجود او می‌شوند.

یکی از فضایلی که ارزش بسیاری دارد و دستیابی به آن کاری دشوار است و اگر لطف و فیض الهی شامل حال فرد نباشد کسب نمی‌گردد، حصول فضیلت حکمت است. حکمت، کلمه‌ای آرامی است و به معنای خرد و زیرکی است. آرامی بودن این کلمه نشان دهنده آن است که این کلمه در زبان‌های عربی و عبری که ریشه‌ای آرامی دارند، وارد شده و در ادیان اسلام و یهودیت از اهمیت خاصی برخوردار است و این به خاطر وحیانی بودن و هم ریشه بودن هر دو دین است. از طرفی ریشه کلمه حکیم«ح ک م» است که این ریشه به معنای داوری کردن و تمییز دادن بین خوب و بد است. حکمت همان صفتی است که به سلیمان نبی و لقمان نیز عطا گردید:

«لقمان را حکمت دادیم که برای خداوند سپاس گزارد...» (31:12)

«پس آن [داوری] را به سلیمان فهماندیم و به هر یک [از آن دو] حکمت و دانش عطا کردیم و کوه‌ها را با داوود و پرندگان به نیایش واداشتیم و ما کننده [این کار] بودیم.» (21:79)

از دید قرآن حکمت فضیلت و دانشی است که خداوند فقط به بندگان خاص خود عطا می‌کند؛ آنها که در جهاد با نفس پیروز گشته اند و اهل تفکر درباره ذات خود و جهان هستی بوده‌اند:

«(خدا) به هر کس که بخواهد حکمت می‌بخشد و به هر کس حکمت داده شود، به یقین‌، خیری فراوان داده شده است‌ و جز خردمندان‌، کسی پند نمی‌گیرد.» (2:269)

اهمیتی ندارد که چه کسی گوینده سخن حکمت آمیز است بلکه آنچه مهم است دریافت و عمل به آن است. آن کسی در می‌یابد چه سخنی حکمت آمیز و کدام داوری حکیمانه است که برنفس خویش تسلط یافته باشد در کتاب مقدس و در کتاب امثال سلیمان نبی، مزامیر داوود، حکمت سلیمان و کتاب اول پادشاهان نیز به تفصیل درباره حکمت و بخصوص درباره حکمتی که به سلیمان(ع) عطا شد، گفته شده است:

«و خدا به سلیمان حکمت و فطانت از حد زیاده و وسعت دل مثل ریگ دریا عطا فرمود.» (کتاب اول پادشاهان، 4:29)

منظور از حکمت در اینجا نیرویی است که خداوند به سلیمان بخشیده است تا به آن وسیله مجری اوامر خداوند شود.

حکمت در معنای تمییز دادن بین خوب و بد

در کتاب مقدس درباره سلیمان آمده است: شبی سلیمان نبی در خواب دید خداوند به او می‌گوید هرآنچه را می‌خواهد از او طلب کند. سلیمان(ع) در میان تمامی چیزهایی که می‌توانست از خداوند بخواهد از او حکمت طلب کرد تا بلکه بدین وسیله بتواند در میان قوم خویش داوری کند و خوب و بد را از هم تمییز دهد.

از آنجا که سلیمان از خداوند طلب حکمت کرد و نه دولت یا طول عمر، خداوند نیز به او حکمت عطا کرد و او را در پادشاهی برتری داد.

به این گونه سلیمان خود را برای خداوند خالص گردانید و خداوند نیز از طریق او به بندگانش فیض بخشید. این فیض به صورت داوری به حق سلیمان نزد مردم بود. روزی چنین پیش آمد که 2 زن برای دادخواهی و حکم کردن نزد سلیمان آمدند. آنها در یک خانه با هم زندگی می‌کردند و هر دو باردار بودند و به فاصله 3 روز از یکدیگر فارغ شدند. اما چندی بعد فرزند یکی از زنان از دنیا رفت و او ادعا کرد کودک زن دیگر فرزند اوست. آنها از سلیمان نبی خواستند بین آن دو داوری نماید. سلیمان(ع) نیز با برخورداری از حکمت دستور داد شمشیری بیاورند تا آن کودک را نصف کند و هر نصفه را به یکی از آنان بدهد. با این روش کسی که مادر حقیقی پسر بود، حق خود را به زن دیگر بخشید و سلیمان دریافت که او مادر حقیقی است. (کتاب اول پادشاهان 28-6: 3)

بنابراین فردی که به او حکمت عطا می‌گردد، از این موهبت برخوردار می‌شود تا به همنوعان خود کمک کند. از قدیم الایام نیز در جامعه اشخاصی وجود داشتند که به آنها حکیم می‌گفتند. آنها نیز قادر بودند بین خوب و بد تفاوت قائل شوند و آن دو را از یکدیگر تشخیص دهند. آنها امین مردم بودند و بین آنها داوری می‌کردند و مردم می‌توانستند در امور خود با آنها مشورت نمایند. پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) نمونه‌ای بارز از اشخاصی هستند که از فضیلت حکمت برخوردار و امین مردم بودند. پیامبر(ص) درباره حکمت فرموده است:

«سخن حکمت آمیز گمشده مومن است و هر کجا که مومن آن را بیابد، بدان شایسته تر است.»

این جناب به قدری امین مردم بودند که وقتی قبل از آوردن اسلام به کعبه قدم گذاردند، بزرگان قوم که کسی را شایسته در جای خود قرار دادن حجرالاسود نمی‌دانستند، از ایشان خواستند تا حجرالاسود را در جای خود گذارند. پیامبر(ص) نیز که از بینش و حکمت برخوردار بودند. رضایت همه را جلب کردند. این درستی در تصمیم گیری فقط از عهده کسی بر می‌آید که از فضیلت حکمت برخوردار باشد.(طبری،1361)

حکمت در اضطراب و نگرانی

داستانی که در بالا درباره سلیمان نبی گفته شد، درباره حضرت علی(ع) و برای نشان دادن داوری صحیح او نیز بیان شده است. این حضرت درباره حکمت فرموده‌اند:

«حکمت را فراگیر هر جا که باشد، چرا که حکمت در سینه منافق و دو رو نیز هست و در آنجا در اضطراب و نگرانی است تا بیرون آید و در سینه صاحب خود، فرد مومن جای گیرد.» و «حکمت، گمشده مومن است. پس آن را فرا گیر اگر چه از مردم دو رو باشد.»

فضیلت حکمت، موهبتی است که خداوند آن را به کسانی عطا می‌کند که بر نفس خود غالب آمده باشند. این فضیلت ممکن است در هر جایی و نزد هر کسی یافت شود. اهمیتی ندارد که چه کسی گوینده سخن حکمت آمیز است بلکه آنچه مهم است دریافت و عمل به آن است. آن کسی درمی یابد چه سخنی حکمت آمیز و کدام داوری حکیمانه است که برنفس خویش تسلط یافته باشد. فقط در این صورت است که او حکمت را در هر کجا که باشد می‌شناسد و آن را در می‌یابد و قادر خواهد بود به علم الهی که پیشتر درباره سخن آن گفته شد دست یابد. چنین شخصی همواره در قرب الهی خواهد بود.

مقاله

نویسنده هما شهرام بخت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS