13 مهر 1394, 14:54
وى در تعریف این دو اصطلاح مى گوید:
«ما یک عالم ربانى داریم و یک آخوندگرآخوندگر، بر وزن آهنگر و.. کسى است که به دنبال پول است فقط به فکر این است که پول کجاست؟ ریاست کجاست؟ نه اهل تدریس است نه اهل منبر و موعظه و نه اهل تألیف و تصنیف و نه اهل تبلیغ و ارشادبلکه فقط امام جماعت است حتى بعد از اتمام نماز، یک مسئله شرعى و یا حدیث هم نمى گوید. این گونه افراد، کارگر هستندنه روحانى و باید در روز کارگر مانند بقیه کارگرها در راهپیمایى روز کارگر شرکت کننداما عالم ربانى کسى است که به دنبال دنیا و مقام و ریاست و شهرت نیست بلکه براى رضاى خدا و خدمت به دین و یارى امام زمان(علیه السلام) کار مى کنددرس مى دهدمنبر مى رودنماز مى خواندهر گونه خدمت دیگرى که از دستش برآید، و لو کوچک، انجام مى دهد.»
وى مى گوید:
«یک روحانى، باید براى خدمت به اسلام و اهلبیت پیامبر فعال باشدیعنى بتواند با تألیف، وعظ، تدریس، منبر و امورى از این قبیل، خدمت کندنه این که چند سال درس بخواند و شهریه بگیرد و سرانجام، در جایى یا ادارهاى فقط امام جماعت شود و حتى بعد از امامت، سخنرانى هم نکند و مردم دست خالى از محضر او خارج شوند.»
از این رو، وى در هر سال، اجازه عمامه گذارى را به برخى نمى دهد.
استاد مجتهدى بر احوال طلاّب نظارت کامل دارد تا بتواند از میان آنها، عالمانى ربانى پرورش دهد. وى مى گوید:
«من در این حوزه علمیه، مرتباً طلابى را که درس نمى خوانند و منظّم نیستند، بیرون مى کنم و خوبها را باقى مى گذارم مثل باغبانى که علفهاى هرز را از بین گلها مى کَند و بیرون مى اندازد.»
همین نظارت، منجر شده است که از این مدرسه، مجتهدین و محققینى تربیت شوند که فخر حوزههاى علمیه شمرده شوند. برخى از آنها عبارتند از: آیت الله شیخ رضا استادى[11]، سیّد محسن خرازى، سیّد کاظم ارفع، حسین واسطى و محسن کازرونى.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان