13 مهر 1394, 13:51
ثبت اسناد
در آن زمان که قانون اداره و دفاتر «ثبت اسناد» وجود نداشت، علماى دینى معاملات مردم را نوشته و امضاء مى کردند این اسناد در ادارات دولتى از اعتبار قانونى و حقوقى برخوردار بود.
موضوع این سندها مختلف بود مانند ازدواج، طلاق، بیع قطعى و شرطى، رهن، اجاره، وکالت، صلح، اقرار، هبه و وصیت.
از آن جا که بسیارى از مردم بى سواد بودند، عدّه اى از خوانین، پولداران و صاحب منصبان، با حیله هایى از مردم سند مى گرفتند و به اجرا مى گذاشتند.
ملاّ عباس تربتى به فرزندش مى گفت:
«من نیز پس از فراغت از دوره تحصیل و طلبگى ـ که به عنوان ملاّى محلّ شناخته مى شدم ـ گاهى مردم سندى اگر داشتند، براى آن ها مى نوشتم و مُهر مى کردم و پول نمى گرفتم و آن ها از این کار متحیر مى شدند ] که چرا پول نمى گیرم[. تا آن که روزى از جانب شخصى از متنفّذین، از من خواسته شد سندى برایش بنویسم در موردى که حق با او نبود، و من حاضر نشدم آن را بنویسم، و چون دیدم مورد اصرار و فشار قرار مى گیرم، مُهر اسمم را گذاشتم روى سنگ و با تیشه زدم خُرد کردم و عهد کردم که مادام العمر براى کسى سندى ننویسم.»
آرى، ملاّ عباس تربتى از آن به بعد، نه سندى نوشت و نه سندى را امضاء کرد.([49])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان