13 مهر 1394, 13:51
خاطره ها
آیت الله میلانى که عمرى در طریق معرفت الـهى گـام زده بـود به مـقام و منـزلتى عـالى در صـفاى نفس و طى مراحل سلوک رسیده بود که خـــاطرات بعضى بزرگان مزید این مى باشد.
الف - خواب آیت الله اراکى
یکى از فرزندان آیت الله میلانى از مرحوم آیت الله اراکى نقل مى کند :
جمعه شبى در حرم مطهر حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) بیتوته کرده بودم. بعد از نماز صبح به حضرت التماس کردم که یکى از اولیاى خودت را به من معرفى کن!
آمدم منزل و خوابیدم. یکى در خواب به من گفت: پا شو که یکى از اولیاء الهى مى آید! بیدار که شدم دیدم خانم سماور را روشن کرده است. گفتم: حالا که زود است و وقت چاى نیست! گفت : در خواب به من گفته شد پاشو سماور را روشن کن که یکى از اولیاء الهى مى آید! در این حال بود که در زدند وقتى در را گشودم دیدم آیت الله میلانى([9]) است([10])...
ب - جراح مسیحى
دکتر مسیحى پرفسور «برلون» در سال 1282 ق. یکى از جراحان تیم پزشکى آیت الله میلانى است و خاطره هایى از آیت الله میلانى نقل کرده و سپس آن را عامل مسلمان شدن خود مى داند.
«من پس از عمل جراحى سید، پیش از آن که ایشان از حالت بیهوشى بیرون بیایند مراقب بودم که وقتى به هوش مى آید چه مى گوید (چرا که این مرحله از نظر پزشکان مرحله حساسى است، شاید بیمار بعضى از اسرار زندگیش را هم بگوید) ایشان آرام حرکت کرد و در حالى که در آن لحظه نیز خدا خدا مى گفت و با پروردگارش راز و نیاز مى کرد. من تحت تأثیر این صحنه شگفت به حقانیت آیین اسلام پى بردم و بدان گرویدم.»([11])
جالب اینکه دکتر برلون پس از گرویدن به اسلام وصیت کرده بود، او را پس از مرگ در شهر مقدس مشهد دفن کنند که اکنون آرامگاه وى در قبرستان خواجه ربیع شهر مقدس مشهد است. به برکت نفس مسیحایى آیت الله میلانى دو نفر دیگر نیز از مسیحیت به آیین اسلام گرویدند که شرح آن در «نامه آستان قدس» اینگونه آمده است: «آقاى کیورکى» و زنش خانم «رافیک اسلانیان» در حضور سید مسلمان شدند. و با پیشنهاد ایشان اسم آقا به «على» و خانمش نیز به «فاطمه»([12]) تغییر کرد.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان