محمد طه نجف
(م :1323 ق)
عنوان مقاله: رایت پارسایى
نویسنده: نورالدین على لو
آل نجف
یکى از خانواده هاى علمى نجف که در میدان علم و عمل گوى سبقت را ربوده است، خاندان آل نجف مى باشد. خاندانى که در پاسدارى از شجره دین و احیاى شریعت نقش بسزایى داشته است. ریشه این سلسله به آذربایجان بر مى گردد. بنیانگذار این خاندان حاج نجف است که در قرن یازده هجرى از تبریز به شهر نجف مهاجر کرد. او که در فضل و تقوا زبانزد بود، در بازار بزرگ نجف مغازه هاى متعددى داشت و در همان شهر دار فانى را وداع گفت و در یکى از مغازه هاى خود (دکان ابوصوف) به خاک سپرده شد.
خداوند متعال اولاد و نوه هایى را به این مرد با تقوا عنایت کرد که اهل علم و تقوا شدند و نام وى را تا اوائل قرن چهاردهم هجرى زنده نگه داشتند[1].
تولد
محمد طه در سال 1241 هـ.ق در نجف اشرف، یا به عرصه هستى نهاد او سایه پدرش شیخ مهدى و مادرش (دختر شیخ حسین نجف) و در فضایى پر از علم و تقوا پرورش یافت. نام کامل و خاندان وى عبارت است. از محمد طه فرزند مهدى فرزند محمد رضا فرزند محمد فرزند مقدس فرزند حاج نجف تبریزى حکم آبادى[2]
تحصیلات
محمد طه نجف وارد حوزه علوم دینى شد و مقدمات علوم و دروس نحو، صرف و معانى و بیان و... را از شیخ عبدالرضا طفیلى و دیگران آموخت و در درس فقه، اصول و رجال دایى خود شیخ جواد نجف حضور یافت و آنگاه توفیق یافت در درس نابغه روزگار شیخ مرتضى انصارى، شیخ محسن خنیفر و سید حسین کوهکمرى شرکت جوید[3].
پدر
شیخ مهدى پدر شیخ محمد طه مانند دیگر ستارگان آل نجف از علماى عصر خود بود خطى زیبا داشت. کتابت «شرح قطر الندى» با خط زیبا به سال 1241ق از یادگارهاى اوست. وى تا سال 1241ق در قید حیات بود[4].
خاندان
چند تن از مشاهیر این طایفه عبارتند از:
1 - شیخ جواد فرزند شیخ حسین کبیر نجفشیخ جواد در نجف متولد شد و نزد شیخ محمد حسن صاحب جواهر و شیخ حسن و شیخ محمد کاشف الغطاء تحصیل کرد.
در پرهیزگارى وى همه اتفاق نظر داشتند و شرح حال نویسان از این نظر او را اویس قرن زمان خود شمرده اند. شیخ جواد چنان با احتیاط بود که هیچ وقت حاضر به فتوا دادن نشد در حضر و سفر مستحبات و نماز شب او ترک نمى شد. قرائت همه زیارات مخصوصه امام حسین(علیه السلام) را بر خود لازم مى دانست. دایى محمد طه امام جماعت مسجد هندى نجف بود و از نظر مقام معنوى از چنان منزلتى برخوردار بود که وقتى باران نمى آمد، علما از او مى خواستند، براى اقامه نماز استسقاء پیشاهنگ مردم باشد.
شیخ جواد شاگردان زیادى تربیت کرد و شیخ محمد طه نجف یکى از این مردان فضیلت است. شیخ جواد پدر خانم شیخ محمد طه نیز بود. عاقبت شیخ جواد در ظهر روز یکشنبه 23 ربیع الاول 1294ق در گذشت و در حجره اى از صحن علوى سر بر آستان مولا نهاد.[5]
2 - شیخ حسین فرزند حاج نجف:(1159- 1251ق)
نام وى قرین با نام علامه سید محمدمهدى بحرالعلوم مى باشد. شیخ حسین داراى درجات عالى و مقامات متعالى بود و از بزرگان اصحاب و یاران سید بحر العلوم محسوب مى شد. شیخ، علامه دوران و نمونه کامل انسانیت بود و کرامات زیادى داشت. از جمله نقل شده است:
«وقتى سید بحر العلوم به عیادت خواهرش که مریض بود رفته بود، فرمود: خواهرم، من دوست داشتم وقتى از دنیا رفتم براى پیکر من شیخ حسین نجف نماز بگذارد و لکن کسى براى من نماز نمى گذارد جز سید مهدى شهرستانى ولى خواهرم وقتى تو از دنیا رفتى شیخ حسین نجف بى شما نماز خواهند گزارد داستان همین طور هم شد.
وقتى خواهر سید از دنیا رفت شیخ حسین زمین گیر و در بستر بیمارى افتاده بود که خبر فوت مرحومه خواهر بحر العلوم را به شیخ رساندند شیخ با قدرت خداوندى بلند شد و رفت بر جنازه او نماز خواند وقتى به منزل بازگشت بیمارى اش عود کرد و مجدداً در بسترى کسالت افتاد».
سید محمد بن سید جواد صاحب مفتاح الکرامه مى فرماید اگر من از اولاد رسول نبودم دوست داشتم از فرزندان شیخ حسین نجف باشم.»
شیخ حسین وصى علامه سید بحر العلوم بود و سید در نماز به وى اقتدا مى کرد. در عصر خود نماز جماعت وى انحصارى بود. و شیخ چنان نماز را با قرائت مى خواند که مردم اجتماع مى کردند تا از نماز وى لذت ببرند.
او هرگز کسى را نرنجاند. شیخ جعفر کاشف الغطاء مى گفت: «اگر این مرد در شهرهاى دور از ما بود و اخبارش به ما مى رسید، قبول نمى کردیم، اما با وى همراه هستیم...»
از آثار علمى شیخ حسین مى توان به کتاب «الدرة النجفیة» در رد اشعریة و «دیوان شعر» وى که در مدح و مرائى ائمه(علیهم السلام) سروده است، اشاره کرد. این مرد خدا در شب جمعه دوم محرم الحرام 1251ق رحلت کرد و در صحن شریف علوى مدفون شد.[6]
3 - شیخ حسین صغیر فرزند یعقوب (ت: 1253، م: 1317ق): وى از محضر شیخ محمد حسین کاظمى بهره مند شد و خود امام جماعت صحن شریف علوى و از دانشمندان به نام بود که در سال 1315 یا 1317ق دارفانى را وداع گفت و در کنار پدر و جدش شیخ جواد در صحن شریف علوى آرمید.[7]
4 - شیخ موسى فرزند شیخ عبدالحسن (م: 1366ق):
تحصیلات خود را نزد آقایان شیخ قاسم محیى الدین و سید محمد على صائع و شیخ محمد على خراسانى و شیخ محمد رضا آل یاسین فرا گرفت.
در سال 1366ق به ملکوت اعلى پیوست و در نجف و صحن شریف در مقبره خانوادگى به خاک سپرده شد.[8]
5 - شیخ یعقوب فرزند شیخ جواد نجف (م: حدود 1285ق):
از فضلاى و الامقام این سلسله بود که در زمان حیات پدر زندگى را به درود گفت.[9]
6 - شیخ محمد رضا فرزند شیخ محمد نجف(متوفاى 1243ق):
از دانشوران پرآوازه این خاندان و پدر بزرگ شیخ محمد طه نجف مى باشد. او کتاب «دابعدة النجفیة» در فقه را را از خود به یادگار گذاشت این کتاب 9 جلد است و از اول کتاب طهارت تا اعتکاف را شامل مى شود. سرانجام شیخ محمد رضا در نجف نداى حق را لبیک گفت و در زیر ناودان طلاى صحن شریف علوى آرام گرفت.[10]
پرورش دهندگان
فقیه نامدار و فرزانه عالى مقام شیخ محمد طه نجف از مراجع و علماى بزرگى بهره مند شده که ما نام چند تن از آنان چنین است:
1 - شیخ عبدالرضا فرزند ثویرد طفیلى (م: 1305 یا 1315ق): در مقام علمى و معنوى شیخ محمد طه نقش بارز داشت و شیخ محمد طه نجف ما دروس اولیه (نحو و صرف و معانى و بیان و...) را از آیت الله طفیلى آموخت.
شیخ عبدالرضا محمد محضر شیخ محسن خنیفر و بعد آیت الله شیخ محمد حسین کاظمى شاگردى کرد و از آیت الله کاظمى اجازه اجتهاد گرفت.
از آثار علمى وى مى توان به کتابهاى: جلاء الابصار فى شریع الاستبصار و شرح شرایع الاسلام اشاره کرد.[11]
2 - شیخ جواد نجف (م: 1294هـ ق):
دومین استادى است که شیخ محمد طه نجف از نظر علمى و عملى از وى استفاده زیادى برد. وى دائى شیخ محمد طه نجف نیز بود. دروس سطح (فقه، اصول و رجال) را از وى بهره برد.[12]
3 - سید حسین فرزند رضا آل بحر العلومطباطبایى(1221 ـ 1306 هـ.ق):
این عالم ربانى نوه سید محمد مهدى بحر العلوم است. در نجف اشرف متولد شد و دروس عالى را در محضر صاحب جواهر فرا گرفت و در زمره شاگردان ممتاز وى در آمد.
سید حسین زمانى که در کربلا ساکن بود، دچار آسیب در بینایى شد (در سال 1284 هـ.ق براى معالجه به ایران آمد. وقتى از پزشکان ما یوس شد، به بارگاه ملکوتى امام رضا(علیه السلام) مشرف شد و غبار ضریح آن امام را به چشمان خود کشید و قصیده اى در مدح حضرت سرود و در سال 1287 هـ ق به نجف بازگشت.
آل بحر العلوم دوران از مراجع و فقهاى بنام حوزه نجف بود که در سال 1306 هـق در نجف رحلت کرد و در صحن شریف در مقبره خانوادگى آل بحر العلوم مدفون گردید.[13]
4 - سید حسین فرزند سید محمد حسینى کوه کمرى (م: 1299 هـ.ق):
فقیه و اصولى و از مراجع تقلید بنام زمان خود بود. وى در روستاى کوه کمر متولد شد. تحصیلات خود را در حوزه تبریز آغاز کرد و براى تکمیل آن به کربلا و نجف رفت. وى در زمان استادش شیخ انصارى کرسى تدریس داشت و بعد از توریس، در درس شیخ زانوى ادب مى زند مورخان حوزه درس سید در نجف را از پر رونق ترین درسهاى حوزه نجف شمرده اند که بیش از ششصد نفر در آن هست مى جستند و اکثر آنان از افاضل بود، از جمله مى توان به نام میرزا جواد آقا تبریزى شیخ محمد طه نجف اشاره کرد.
فقیه معروف شیخ انصارى مسائل احتیاطى خود را به سید حسین ارجاع مى داد سید بعد از شیخ انصارى مرجع تقلید شد و عاقبت در روز بیست و سوم رجب یا نهم شعبان 1299 هـ. ق در نجف رحلت کرد و در مقبره مقابل مقبره صاحب جواهر مدفون گردید.
نقل شد است همسر آیت الله سید حسین کوهکمرى وصیت کرده بود کنار شوهراش دفن گردد. بعد از بیست سال وقتى خواستند او را کنار سید دفن کنند، بدن شریف وى را سالم یافتند.[14]
5 - شیخ اعظم شیخ مرتضى انصارى(1214 - 1281 هـ ق)[15]
6 - شیخ محسن خنیفر فرزند محمد باهلى نجفى (1176 - 1270 هـ ق):
وى در عفک در اطراف دیوانیه عراق متولد شد و براى ادامه تحصیل در سال 1224ق به حوزه نجف مهاجرت کرد. از استادان شیخ محسن مى توان به نام آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء و شیخ حسن و موسى کاشف الغطاء اشاره کرد.
شیخ محسن خنیفر از چهره هاى متبحر در فقه، رجال و حدیث در حوزه نجف بود. جمع زیادى در مکتب او تربیت شدند، از جمله: میرزا حسین خلیلى، میرزا محمد حسن آشتیانى و شیخ محمد طه نجف. اکثر تحصیلات شیخ محمد طه نجف نزد این استاد بودهمیشه در کنار شیخ خنیفر قرار داشت از این روحانى بلند مرتبه کراماتى نقل شده است.
شیخ محسن آثارى نیز به رشته تحریر در آورد که مى توان به رساله عملیه «مقاصد النجاة» اشاره کرد. وى بعد از خدمات شایان توجّه در نجف اشرف رحلت کرد.[16]
سفرها
شیخ محمد طه نجف براى زیارت حضرت امام رضا(علیه السلام) دو بار به ایران سفر کرد. اولین بار در روز جمعه بیست و پنجم جمادى الاولى به سال 1310ق به زیارت امام مشرف شد و مدیحه اى سرود. و دومین بار در سال 1318ق به پابوسى امام رضا(علیه السلام) مشرف شد. وى در سال 1317ق. هم به ضیافت بعض اشراف بغداد از راه خاکى به حج مشرف شد و بعد از انجام مناسک به زیارت مدینه منوره شتافت.[17]
مراتب علمى
آیت الله میرزاى شیرازى که در فتوا دادن خیلى محتاط بود مردم را در مسائل احتیاطى به میرزا حسین خلیلى ارجاع مى داد، ولى به شیخ محمد طه نجف اشاره نمى کرد. وقتى در این رابطه از میرزا سؤال شد، فرمود: از مرتبه علمى ایشان چیزى نمى شناسم. مدتى بعد شیخ طه نجف براى زیارت عسکریین(علیهما السلام) وارد سامراء شد و به مجلسى که میرزاى بزرگوار در آن بود، وارد شد.
اهل علم دور شیخ را گرفتند و در خواست تدریس کردند. شیخ هم پذیرفت و بر کرسى تدریس نشست و چون نابینا بود، متوجه حضور میرزا نشد. وى مسئله اى را مطرح و شروع به بررسى ابعاد آن کرد. میرزاى شیرازى از روش طرح بحث و احاطه وى بر آن و کیفیت حل علمى مسئله شگفت زده شد. جلسه دیگرى هم به این منوال برگزار شد و میرزاى شیرازى به مقام علمى وى اطمینان پیدا کرد و مردم را در احتیاطات به وى ارجاع داد.[18]
شیخ محمد طه نجف چنان که از نظر تقوا سر آمد بود، در مراتب علمى نیز در اکثر فنون و علوم جامع بود. در ادبیات، رجال، حدیث، لغت تاریخ و اشعار عرب متبحر بود و در علم فقه، اصول حدیث و رجال برترى خاصى بر دیگران داشت. اجازه اجتهاد مراجع بزرگى چون میرزاى شیرازى شاهد این مدعاست.[19]
نقل شده است وقتى شیخ جواد نجف در سال 1294ق در گذشت علماى عرب و عجم از جمله آیت الله سید مهدى قزوینى، شیخ میرزا لطف الله و شیخ ملا محمد ایروانى... در نجف اجتماع کردند و همه در نماز جماعت به شیخ محمد طه نجف اقتداء کردند آیت الله شیخ محمد حسن کاظمى هم در مسجد هندى به سید قزوینى امر کرد خطبه بخواند که به شیخ اقتداء کنید، چون وى افضل است.[20]
مرجع تقلید
از افتخارات این فرزانه بلند آوازه این بود که مرجعیت جهانى در اکثر کشورهاى شیعه نشین داشت. به گونه که مى توان گفت بعد از وفات آیت الله شیخ محمد حسین کاظمى و میرزاى شیرازى مرجعیت و درس عمومى حوزه نجف در ایشان خلاصه مى شد.
آیت الله شیخ محمد طه زمانى به مرجعیت عامه رسید که چهل سال انزوا اختیار کرده بود و به تحقیقات نوشتارى مشغول بود و از چشمان ظاهرى نیز نابینا گشته بود.[21]
سجایاى اخلاقى
خاندان آل نجف در سجایاى اخلاقى زبانزد عام و خاص بوده اند.
شیخ محمد طه نجف نیز مانند جدش شیخ حسین عالمى پرهیزگار و صالح، انسانى نمونه و عالى عامل بود. در اوائل تحصیل علوم حوزوى از نظر مادى در تنگنا بود.
وقتى به مرجعیت جهانى رسید، وجوهات از اطراف و اکناف به منزل وى سرازیر شد، اما وضع زندگیش تغییرى نکرد و تا آخر عمر ساده زیست، حتى در زمستان بیشتر از یک لباده عادى نداشت.
نداى غیبى
از این عالم بزرگوار نقل شده است: دچار پا درد شدم و براى معالجه به بغداد مسافرت کردم. زمانى که از معالجه فارغ شدم، جمعى از اهالى بغداد دورم را گرفتند و از من در خواست کردند. در بغداد اقامت کنم و به اصلاح امور دینى آنان بپردازم. من هم در خواست مردم را اجابت کردم. وقتى شب فرا رسید، ندایى آمد!:
اى محمد طه ما تو را براى بلاء برگزیدیم و امتحان و مسکن تو در نجف است. شب را به صبح رساندم. وقتى مردم دورم را گرفتند، معذزت خواهى کردم و راه نجف را پى گرفتم. اولین امتحان، مرگ تنها فرزندم مهدى بود. طولى نکشید که بلاى دوم یعنى نابینایى به سراغم آمد.
سومى را ذکر نکرد. وقتى اصرار کردند، گفت: ریاست. و در این راه کمک از خدا و حسن عاقبت را خواهانم.
نوشتارها
الف آثار فقهى:
1 - رسالة النیّة 2 - رسالة الطهاره 3. رسالة الدماء 4 - رسالة فى قدر المسافة هل هى ثماینة فراسخ امتدادیة ام اربعة
5 - رسالة من ادرک من الوقت رکعة هل هى اداء ام قضاء
6 - کتاب الزکوة:» شرح زکات «شرایع الاسلام»
7 - الانصاف فى مسائل الخلاف: تعلیقه مختصر بر «جواهر الکلام».
8 - شرح على منظومه «السید مجو العلوم» در فقه
9 - شرح بر کتاب نکاح «جواهر الکلام»
10 - تعلیقة على اللمعة
11 - رسالة فیمن تیقن الطهارة و الحدث و شک فى المتاخر منهما.
12 - رسالة فى الحدث بعد التیمّم بدلا عن الغسل: هل یلزمه اعادة التیمّم ام کیفیة الوضوء
13 - رسالة فى الاستظهار من الحیض
14 - رسالة فى عقد النکاح المردد بین الدائم و المنقطع
15 - رسالة فى التقیه
16 -دو رساله در حبوه
17 -رسالة فى الخارج عن محل الاقامة عمادون المسافة در کشف الاستار عن الخارج عن دار الاقامة فى الاسفار»
18 - کشف الحجاب فى استصحاب الکریة و مطلق الاستصحاب.
19 - تعلیقة على المدارک
20 - مناسک الحج
21 - نعم الزاد: رساله عملیه که در سال 1309 هـ. ق در لکنهو هند به چاپ رسید.
اصول فقه
22 - الدعائم: در اصول فقه است و محمد طه از بیست سالگى آن را به نگارش در آورد.
23 - غناء المحصلین: حاشیه بر «معالم الاصول» است.
24 - القواعد النجیفة فى مهمات الفرائد المرتضویه: حاشیه عمیقى بر «رسائل» شیخ اعظم انصارى (ره) است.
25 - کتاب فى الرجال
26 - کتاب احیاء الموات فى احوال الرواة
27 - رسالة فى احوال جده الشیخ حسین الکبیر
28 - اتقان المقال علم الرجال: این کتاب را بعد از مقدمه در رموز مصطلحه بر سه قسم مرتب کردتقات، حسان و ضعاف. مؤلف در سال 1277ق تالیف این کتاب را به پایان رساند شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد: در سال 1341ق در نجف که ایشان نیز در جلسات حضور داشت. در شبهاى ماه مبارک رمضان نزد وى مى خواندند وى تجدید نظر و تصحیح مى کرد، من هم از آن اشخاص بودم که حاضر قرائت مى شدم.
رجالى بزرگوار شیخ محمد طه نجف اول این کتاب را در زمان نگارش به نام «احیاء الموات فى احوال الرواة» نامید.
و بعد از تجدید نظر در سال 1341 هـ. ق به نام «اتقان المقال» تغییر نام داد.[22]
پرورش یافتگان
براى آشنایى بیشتر با مقام و عظمت علمى
فقیه پارسا، شیخ محمد طه به اسامى برخى از شاگرد وى اشاره مى کنیم.
1 - سید مهدى طالقانى (1265 - 1343ق)
2 ـ سید محمود حکیم (1296 - 1375ق)
3 ـ سید عبدالحسن دزفولى (متوفاى 1358ق)
4ـ سید عدنان غریفى (1283 - 1340ق)
5 - سید عبدالرزاق بن على الحلو (1275 - 1337ق)
6 - سید عبدالرسول خرسان (متوفاى ـ 1361 هـ. ق)
7 - سید على النبى موسوى (1285 - 1357 هـ. ق)
8 - سید عبدالحسن الحلو (1266 - 1347ق)
9 - سید محمد سعید حبوبى (1266 - 1333ق)
10 - شیخ اسماعیل ارومى (1295 - 1367ق)
11 - شیخ محمد حیدر (1283 - 1333ق) وى از همراهان دائمى شیخ بود.
12 - شیخ مهدى غریفى (1299 - 1343ق)
13 - شیخ هادى طائفى (متولد 1278ق)
14 - شیخ محمد حرز الدین نجفى (1273 - 1365ق)
15 - شیخ طاهر حجازى (1280 - 1375ق)
16 - طاهر فرج الله نجفى 1281 - 1344ق)
17 - شیخ حسین فرطوسى، (متوفاى 1348ق)
18 - شیخ على طریحى (متوفاى 1333ق)
19 - شیخ جعفر قرشى جعفرى (1280 - 1355ق)
20 - شیخ جعفر شرقى خاقانى (1259 - 1309ق)
21 - شیخ حسین آل سمیم (حدود 1263 - 1340ق)
22 - شیخ عبدالرضا سهلانى (1225 - 1360ق)
23 - شیخ جعفر بدیدى (متوفاى 1369ق)
24 - شیخ حسن آل صاحب جواهر (1264 - 1345ق)
25 - شیخ محمد حسن آل سمیم (1278 - 1342ق)
26 - شیخ باقر حیدر(متوفاى 1333ق)[23]
پرواز
شیخ محمد نجف در اواخر ماه مبارک رمضان در بستر بیمارى قرار گرفت و در سیزدهم شوال 1323ق در گذشت. با رحلت وى بازار تعطیل شد و خبر مرگش اهالى همه مناطق را به منزل وى کشانید آنان با کمال احترام پیکر وى را غسل دادند و تشیع کردند.
جمعیت انبوهى در تشیع پیکرش شرکت کرد که نجف چنان روزى را به خود ندیده بود پیکر مطهر را دور حرم مطهر علوى طواف دادند و آیت الله میرزا حسین خلیلى بر پیکرش نماز خواند و در حجره اى که اساتیدش همانند شیخ بزرگوار انصارى، شیخ محسن خنیفر، و شیخ حسین نجف کبیر مدفون بودند، به خاک سپردند شاعران با شعر و خطباء با بیان به ذکر سجایاى اخلاقى و مقامات علمى و معنوى وى پرداختند و در اکثر مناطق عراق، ایران و کشورهاى عربى به بر پایى مجالس سوگوارى پرداختند.[24]
تنها فرزند
تنها فرزند شیخ محمد طه نجف تبریزى شیخ مهدى بود وى نزد عده اى از مشاهیر عصر خود تحصیل کرد و در سال 1309ق در زمان حیات پدر در نجف اشرف مرحوم و در صحن شریف حجره 11 مدفون شد. فرزند او شیخ محمد بود که در سال 1346ق مرحوم شد[25].
تذکر: یکى از نوه هاى ایشان با مجمع التقریب همکارى داشت.
[1]. ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 417.
[2]. مشاهیر المدفونین فى الصحن العلوى الشریف، کاظم عبود الفتلاوى، ص 306سحر بابل، ص 281.
[3]. شعراء الغرى، ج 9، ص 388 - 393 ماضى النجف و حاضرها ج 3، ص 431.
[4]. ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 440.
[5]. الکرام البررة، ج 1، ص 279 - 280 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 417 - 420زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 317 المشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، ص 85.
[6]. فوائد الرضویه، 162 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 420، المشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، 124، از کلینى تا خمینى، ص 234.
[7]. مرآه الشرق، ج 1، ص 632 نقباء البشر، ج 2، ص 670ماضى النجف و حاضرها ج 3، ص 427المشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، ص 125.
[8]. مشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، ص 371 - 372ماضى النجف و حاضرها، ج.
[9]. ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 441.
[10]. همان، ص 3، 430 - 431 الذریعة، ج 2، ص 100 و 15، ص 231مکارم الآثار، ج 4، ص 1149 فوائد الرضویه، ص 535، معجم المؤلفین، ج 3، ص 299مشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، ص 294 - 295.
[11]. معارف الرجال، ج 2، ص 54معجم المؤلفین المعاصرین، ج 1، ص 346 الذریعة ج 13، ص 84نقباء البشر، ج 3، ص 1122معجم رجال الفکر و الادب فى النجف، ج 2، ص 852مرآة الشرق، ج 1، ص 737.
[12]. شرح حال وى در بخش خاندان گذشت.
[13]. نقباء البشر، ج 2، ص 581 - 582، اعیان الشیعه، ج 6، ص 18 - 20، شعراءالغرى ج 3، ص 216، مکارم الآثار، ج 3، ص 723تذکره حسین حزین، ص 242معجم رجال الفکر و الادب، ج 1، ص 211.
[14]. اعیان الشیعه ج 6، ص 146 - 146 الکرام البرره، ج 1، ص 420 یکصد تن از ستارگان درخشان آسمان علم و فقاهت اهر و ارسباران، حسین دوستى، ص 90 - 92معارف الرجال، ج 1، ص 262علماى معاصر، ص 21 - 25 ریحانة الاب، چ 5، ص 105 - 106، زندگانى و شخصت شیخ انصارى، ص 296.
[15]. براى آگاهى بیشتر از زندگى این نابغه عالى مقام به ج 1، ص 331 گلشن ابرار مراجعه فرمائید.
[16]. ماضى النجف و حاضرها، ج 2، ص 259مکارم الآثار، ج 6، ص 1985معارف الرجال، ج 2، ص 175 اعیان الشیعه، ج 9، ص 47معجم رجال الفکر والادب فى النجف، ج 2، ص 531 ریحانة الادب، ج 2، ص 163فوائد الرضویه، ص 376 دائرة المعارف تشیع، ج7، ص 286.
[17]. ماضى النجف و حاضرها، ج 3 ص 433.
[18]. نقباء البشر، ج 3، ص 962ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 432 سحر بابل، سید جعفر حلى، ص 281 - 282معارف الرجال، ج 3، ص 301شعراء الغرى، ج 9، ص 388 - 393.
[19]. ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 433نقباء البشر، ج 3، ص 962.
[20]. معارف الرجال، 300 - 301.
[21]. ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 431 - 432 موسوعة النجف الاشرف، جعفر دجیلى، ج 11، ص 150.
[22]. معارف الرجال، ج 3، ص 302 - 303 ماضى النجف و حاضرها ج 3، ص 436 - 437معجم المؤلفین المعاصرین، محمد حسین رمضان یوسف، ج 2، ص 629 شعراء الغرى، ج 9، ص 388 - 392 اعیان الشیعه، ج 9، ص 375 مصفى المقال، ص 208، مشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، 307 احسن الودیعة، ج 1، 174معجم المؤلفین العراقین ج 3، ص 199 - 200.
[23]. مشاهیر المدفونین فى الصحن العلوى الشریف، کاظم عبود الفتلاوى، در صفحات متعددمعارف الرجال، صفحات متعددماضى النجف و حاضرها... اعیان الشیعة،... شخصیت و زندگانى شیخ انصارى، الذریعة در جلدهاى متعدد.
[24]. معارف الرجال ج 3 ص 303 ماضى النجف و حاضرها ج 3 ص 437، شعراء الغرى، ج 9 ص 393 زنده و... 318.
[25]. معارف الرجال، ج 3، ص 115 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 441 مشاهیر المدفونین فى الصحن الشریف العلوى، ص 366.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه