مُرید و مُراد
آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى سال ها در سامرا و نجف با تحمل مشقّات و رنج هاى زیاد به تحصیل علم پرداخت در این مدت، استادان پرمایه اى در شکل گیرى شخصیت علمى و معنوى او نقش اساسى را ایفا مى کردند. برجسته ترین این دانشوران که بر آیت الله حائرى تأثیر گذاشت و او را به عنوان فقیهى وارسته، اهل خلاّقیت و صاحب نظر تربیت کرد، آیت الله سید محمد فشارکى مى باشد. این انسان والا که در حوزه سامرا و نجف شهرت علمى و آوازه بلندى داشت و زهد و اخلاص و عظمت روحى اش زبانزد همگان بود، هیچ گاه از بذل عنایت در خصوص شیخ عبدالکریم حائرى دریغ نمى کرد و بدین خاطر، آیت الله حائرى از ارادتمندان قلبى مرحوم فشارکى به شمار مى رفت و بسیارى از موفقیت هاى خود را مرهون توجه ویژه آیت الله فشارکى به او مى دانست.([21])
هنگامى که میرزاى مجدّد رحلت کرد، شیخ عبدالکریم حائرى در معیّت استادش آیت الله فشارکى به نجف آمد و در آن جا ضمن یک ارتباط عاطفى، از نظرات فقهى و اندیشه هاى اصولى آیت الله فشارکى استفاده مى کرد.([22])آیت الله شیخ مرتضى حائرى مى نویسد:
مرحوم والد در درس خارج بیشتر از محضر آیت الله فشارکى استفاده کرده اند و همراه استادش مرحوم فشارکى در درس میرزاى شیرازى شرکت مى نمودند. مرحوم والد مى فرمودند: در آن زمان مرحوم میرزاى شیرازى در طول سال، بیش از دو یا سه ماه درس نمى گفتند و حوزه سامرا را بیشتر از لحاظ قدرت فکرى، مرحوم فشارکى اداره مى کردند. بدین ترتیب مى توان گفت بزرگ ترین استاد درس خارج آیت الله حائرى، آیت الله فشارکى بوده و نامبرده نزد وى حدود ده سال ـ چه در سامرا و چه درنجف ـ درس خارج فقه و اصول خوانده اند.([23])
بین آیت الله حائرى و استادش علاقه خاصّ متقابلى وجود داشت آیت الله فشارکى با باطن پاک و آینده درخشان شاگردش پى برده و از این رو، در میان شاگردانش به مرحوم حائرى عنایت ویژه اى داشت. آیت الله اراکى به نقل از استادش آیت الله حائرى گفته است:
با عده اى در اطراف آقا سید محمد فشارکى بودیم و شاید از من هم فاضل تر در میان آنان بود ولى یک عنایت ویژه به من داشت که اسرار خود را به من مى گفت از جمله فرمود: من سعى مى کنم این درسى که مى گویم از اوّل تا آخر براى خدا باشد و بحمدالله موفق هستم مگر وقتى که یکى از شاگردان ایرادى مى گیرد که من در صدد دفاع برآیم، دیگر این مراقبت نیست.
آرى اگر آیت الله حائرى داراى آن همه توفیق شده و حوزه علمیه قم را تأسیس مى کند و شاگردان برجسته اى ـ که عده اى از آنان در زمره مراجع تقلید به شمار مى آیند ـ تحویل جامعه مى دهد، یک جهتش این است که استاد، مربّى و مرشد او، شخصى به نام «آیت الله فشارکى» است که در اوج معنویت و اخلاص زندگى مى کرد و رادمرد علم و عمل، مرد میدان تقوا و عرصه تزکیه بود.([24])
آیت الله فشارکى با بصیرتى معنوى و ملکوتى، گوهر گرانبهایى چون آیت الله حائرى را شناسایى کرد و به مقام علم، تقوا و فضیلت هاى او پى برد و از این جهت وى را بر همه مقدم دانست. و آیت الله حائرى نیز این استادش را بر دیگران ترجیح داد و برایش امتیاز ویژه اى قائل گردید و همواره ملازم او بود و چون پروانه در اطراف شمع وجودش طواف مى کرد.([25])
هر گاه افرادى به آیت الله حائرى مبلغى مى دادند، ایشان در زندگى خود قناعت مى کرد و تا آن جا که برایش مقدور بود، آن پول ها را به آیت الله فشارکى مى رساند. و این رفتار، بیانگر نهایت گذشت و سخاوت آیت الله حائرى است با توجه به این که وضع استادش به گونه اى بوده که چنین اعانت هایى در زندگى توأم با تنگناهاى اقتصادى او مؤثر بوده است.([26]) در برخى منابع آمده است که آیت الله حائرى چندین سال متوالى، تکفّل مرحوم فشارکى را عهده دار شد و پس از رحلت استادش با این که خود نیازمند بود، لطف خویش را از خانواده آن فقیه زاهد قطع ننمود.([27]) مرحوم آیت الله شیخ مرتضى حائرى مى نویسد:
مرحوم والد مى فرمود: من در کسالت سید استاد براى پرستارى ایشان شب ها نزدش مى خوابیدم چون فرزندان ایشان کوچک بودند و خودم متکفّل لگن آوردن و بردن بودم تا ایشان رحلت کردند. و تا موقعى که در نجف اشرف بودم خدمت خانه ایشان را عهده دار بودم و از بیرون، نان و گوشت و لوازم براى اهل منزل مى خریدم و مى آوردم. در همان موقع، سید فشارکى را در رؤیاى راستین دیدم که در کریاس منزل خود بودند دستشان را بوسیدم و گفتم: آقا! نجات در چیست؟ فرمود: در تزکیه نفس و توجه به بچه هاى من.([28])
ارتباط علمى این دو عالم شیعى در اوج بود یک بار آیت الله حاج شیخ عبدالکریم یزدى رساله اى نگاشت و آن را به استادش مرحوم فشارکى تحویل داد ایشان آن نوشته را که تقریر درس خودشان بود، مطالعه کرد و به شاگردش برگردانید و خاطر نشان ساخت:
«مطالب خوب ضبط شده و تدوین گردیده بود اما دوست داشتم اشکالات و نارسایى هاى آن ها را مشخص مى کردى.»([29])
و جالب است که این موضوع را حضرت امام خمینى براى شاگردانش نقل کرده است.
آیت الله اراکى خاطر نشان نموده است یک روز آیت الله حائرى فرمود:
در نماز به مرحوم آقا سید محمد فشارکى اقتدا کرده بودم عبایى به دوش داشتم که تا چهار انگشت حاشیه اش زردوزى شده بود رفتم، گفتم: آقا! این عبایم این گونه است آیا اشکال دارد؟ مرا مورد انتقاد قرار داد و فرمود: تو هنوز این مطلب مسلّم را نمى دانى که به اندازه چهار انگشت معاف است؟ اگر چه طلا، نماز را باطل مى کند ولى این مقدار زردوزى مستثنى است.
همین انتقاد توأم با دلسوزى و شفقت موجب شد که من کتاب «صلوة» را به نگارش درآورم. کتابى که آیت الله بروجردى بسیار از آن تعریف مى کرد و مى گفت: «من کتابى به این پرمغزى و کم لفظى ندیدم!» آیت الله اراکى مى افزاید: خود آیت الله حائرى براى بنده نقل فرمود:
یک روز آن وقت هایى که در نجف بودم، مرحوم آیت الله آخوند خراسانى به منزل بنده تشریف آورد دید نوشته هایى در طاقچه است، پرسید: این ها چیست؟ گفتم: یادداشت هایى درباره نماز است. یک قدرى آن ها را ملاحظه کرد و هى تعریف کرد و گفت: به به! عجب حرف خوشى است! خیلى خوشش آمد، این رساله صلوة با آن محتواى علمى، اثر آن تغیّر آیت الله فشارکى است. و این گونه بر ذهن آیت الله حائرى اثرى ماندگار مى گذارد.([30])
مرحوم آیت الله حائرى فرموده بود:
مى خواستم تا آخر فقه را به همین منوال ادامه دهم و پیش خود فکر کردم در خانه را به روى همه مى بندم و فارغ البال آن را دنبال مى کنم اما دیدم اگر بتوانم شبهه هاى دینى مردم را برطرف کنم، اهمیتش بر این کار فزونى دارد و چنین امرى مرا از آن کار علمى بازداشت.([31])
یکى از موارد تأثیرپذیرى ایشان از سیره و روش دو استاد بزرگش: مرحوم سید فشارکى و مجدّد شیرازى، احتیاط در نگارش کتاب و رساله بوده و به همین دلیل، داراى قلّت تألیف بوده اند و از این مرد بزرگ جز چند رساله مختصر آثار مهم در اختیار نداریم. البته این رساله ها ضمن آن که موجز و مختصر تألیف شده اند، پربار و حاوى نکته ها و دقت هاى علمى و موشکافى هاى ارزشمند مى باشند.([32])
آیت الله حائرى علاوه بر جنبه علمى، از نظر معنوى و اخلاقى بسیار تحت تأثیر این استادش بود و روش و منش او را براى خود الگو قرار داد رابطه این دو بسیار معنوى، عمیق و عاطفى بود.([33])
حضرت آیت الله العظمى اراکى نقل کرده است که:
مرحوم شیخ محمدرضا مسجدشاهى صاحب وقایة الاذهان، عالمى بسیار خوش بیان و علاوه بر مقامات علمى، مهارتى تام در جمله سازى و عبارت پردازى داشت و با مرحوم آیت الله حائرى رفاقت و یگانگى داشت و این دو عالم نسبت به هم علاقه مند بودند. آقاى حاج شیخ هنگام نوشتن کتاب «درر الاصول» فرمودند: «تصمیم دارم نامه اى به آقاى حاج شیخ محمدرضا بنویسم و از ایشان بخواهم که مقدمه اى بر این کتاب بنویسند و در آن تذکر دهند هر مطلب دقیق علمى که در این کتاب است، از سید استاد آقا سید محمد فشارکى است.»
البته این موضوع انجام نشد و عملى نگردید.([34]) در این کتاب، آیت الله حائرى از سید فشارکى تعبیر به «سیدنا الاستاد» مى فرماید.([35])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه