ابراهیم امینى
(متولّد 1304 ش.)
عنوان مقاله: امین خبرگان
نویسنده: مهدى محدثى
تاریخچه نجف آباد
«نجف آباد» شهرى است در مغرب اصفهان که در مسیر راه شوسه اصفهان به فریدن قرار گرفته است. از پیدایش این شهر، حدود چهار قرن مى گذرد و پیدایش آن را به دوره صفویه و در سال 1022 ق. نسبت داده اند. درباره تاریخچه شکل گیرى و احداث این شهر، چنین آمده است: شاه عباس صفوى مى خواست مقدار زیادى طلا، نقره و وجه نقد را به نجف، مدفن امیرمؤمنان على(علیه السلام) بفرستد. براى این کار، با شیخ بهایى مشورت کرد و نظر او را پرسید. شیخ بهایى نیز از شاه عباس خواست تا پول و ارز مملکت را خارج نسازدزیرا نجف به اندازه کافى طلا و جواهر داشت و نیز از شاه عباس درخواست کرد تا در نزدیکى اصفهان شهرى بسازد و نام آن را «نجف آباد» بگذارد...
شاه عباس از این پیشنهاد استقبال کرد و به توصیه شیخ بهایى جامه عمل پوشانده، در مغرب اصفهان، کلنگ احداث شهرى جدید به نام نجف آباد را به زمین زد. کم کم گروهى از مردم بدان جا رفته، در آن محل سکنا گزیدند و شهر نجف آباد به وجود آمد.[1]
تولّد
ابراهیم حاج امینى، معروف به امینى، در سال 1304 ش. مصادف با 1345 ق. در شهر نجف آباد پا به عرصه گیتى نهاد. پدرش، حسین، کشاورز بود و قطعه زمین کوچکى داشت که با زراعت و فروش محصولات مزرعه و باغ خویش، زندگى خود و خانواده اش را تأمین مى کرد. ابراهیم فرزند آخر خانواده بود. او از همان کودکى تحت تربیت مادرى پاکدامن و پدرى پارسا و پرهیزگار رشد و نمو کرد و در خانواده اى صمیمى و باصفا، روز به روز بزرگ و بزرگ تر شد.
هنوز پنج بهار از زندگى اش سپرى نشده بود که غم و اندوه، سایه شوم خود را بر زندگى اش گستردحسین، پدر مهربان و متقى ابراهیم، درگذشت و خانواده اش را داغدار کرد.
پس از درگذشت وى، مادر ابراهیم، همان قطعه ملک را اجاره داد و با درآمد مختصر حاصل از آن، زندگى ابراهیم و خواهران و برادرانش را اداره کرد.[2]
تبار پاک
جدّ پدرى ابراهیم، حاج رجب على و جدّه اش حاجیه بیگم، از افراد متدین و خیّر آن روزگار بودند و همواره به کمک فقرا و بیچارگان شتافته، از پابرهنگان دستگیرى مى کردند. کمتر دیده مى شد که میهمانى غریب و یا فقیرى گرسنه بر سر سفره شان نباشد، آنان از رزق و روزى اى که خداوند در اختیارشان گذاشته بود، انفاق مى کردند و شادى هاى خود را با دیگران قسمت مى نمودند.
حاج رجب على و حسین به عالمان عشق مى ورزیدند و با آنان همنشین و هم صحبت بودند. رفت و آمد با خانواده عالمان، ابراهیم خردسال را نیز به مسجد، منبر و محراب علاقه مند و مأنوس ساخته بود و به همین جهت، وى از همان سنین کودکى نماز مى خواند و براى نماز جماعت، به مسجد محله مى رفت. او خود از آن دوران چنین یاد مى کند:
«به نماز و مسجد بسیار علاقه داشتم. از سن هفت هشت سالگى نمازم ترک نمى شد. شب ها براى نماز جماعت به مسجد محله مى رفتم و از سخنرانى امام جماعت، آقاى حاج شیخ احمد حججى ـ که عالم با عمل و خوش اخلاقى بود ـ لذت مى بردم. روزه دارى و مراسم شب احیا، جان بخش بود. شب هاى جمعه، براى قرائت قرآن و آموختن مسائل شرعى، در کلاس درس حاج على منتظرى که مردى کشاورز و فردى زاهد و متدین بود، شرکت مى کردم. گفتار، کردار، صفا، صداقت و اخلاص او آموزنده بود...».[3]
تحصیلات
آیت الله امینى تحصیلات ابتدایى و مقدماتى را در نجف آباد، با پشتکار و موفقیت به پایان رساند. او در همان سنین کودکى، شب ها در جلسه قرآن و احکام ـ که در منزل حاج على منتظرى تشکیل مى شد ـ شرکت مى کرد. امینى روح تشنه علم و کمال خود را در این جلسات و با استفاده از کلام خدا و معارف بلند الهى سیراب مى کرد و این، خود زمینه اى شد تا وى به آموختن علوم دینى علاقه مند گردد.
آیت الله امینى، در فروردین سال 1321 و در 17 سالگى، عزم خویش را جزم کرد و براى تحصیل علوم اسلامى کمر همّت بسته، راهى قم، شهر خون و قیام و اجتهاد، شد. او به همراه دو نفر از دوستانش در بدو ورود به قم، در مدرسه علمیه «حاج ملاّصادق» سکنا گزید و بدون از دست دادن گوهر گرانبهاى وقت، به درس و بحث و فراگیرى علوم حوزوى پرداخت.
آغاز تحصیل امینى، همزمان با ورود نیروهاى متفقین به ایران بودبه همین سبب، ارزاق عمومى همچون گندم، جو، حبوبات، شکر و... بسیار گران و کمیاب بود و زندگى در آن شرایط، براى عموم ملّت ایران، مخصوصاً طلبه ها، بسیار سخت بودامّا هیچ یک از این مشکلات در اراده آهنین آیت الله امینى خللى وارد نکرد و وى با ناچیز شمردن سختى ها و دشوارى ها، درس و بحث را با عشق و علاقه ادامه داد.
آیت الله امینى از اوضاع سخت آن روزها چنین یاد مى کند:
«... وقتى مى خواستم به قم حرکت کنم، 50 ریال پول داشتم که مقدارى از آن را تا قم کرایه ماشین دادم... چند روزى با بقیه 50 ریال زندگى کردم تا این که یکى از طلاّب از وضع من آگاه شد و راه درآمدى برایم پیدا کردمرحوم آیت الله حجت حاشیه عروه اى داشت که مغلوط چاپ شده بود. غلط هاى کتاب را اصلاح مى کردم و در برابر هر جلد، حدود 10 شاهى مزد مى گرفتم و بدین وسیله تا مدتى که در قم بودم، امرار معاش مى کردم...».[4]
بازگشت به زادگاه
با فرا رسیدن تابستان و تعطیلى درس هاى حوزه، آیت الله امینى تصمیم گرفت تا در هنگام تعطیلات سه ماهه تابستان، براى دیدن مادر و بستگان خویش، به نجف آباد بازگردد. او پس از بازگشت به نجف آباد، از این فرصت استفاده کرد، در مدرسه مرحوم محمّدابراهیم ریاضى ـ که از عالمان پرهیزکار آن شهر بود ـ به تحصیل ادامه داد.
تعطیلات سه ماهه تابستان، فرصت مغتنمى بود تا آیت الله امینى علاوه بر مطالعه دوباره درس هاى پیشین، با مطالعه و مباحثه براى سال تحصیلى جدید آماده شود. از این رو، او تصمیم گرفت تا براى ادامه درس و بحث، دوباره به قم عزیمت نمایدامّا بازگشت به قم، غیرممکن مى نمودزیرا به دلیل قحطى، و گرانى ارزاق عمومى، زندگى در قم با مشکلات زیادى همراه بود.
هنگامى که دوستان و استادان وى از تصمیم آیت الله امینى آگاهى یافتند، به وى توصیه کردند تا به دلیل مشکلات یاد شده، از عزیمت به قم منصرف شود و براى ادامه و تکمیل تحصیلات حوزوى، به اصفهان برود.
آیت الله امینى به سفارش آنها عمل کرده، راهى اصفهان شد تا ادامه درس و بحث خود را در آن جا دنبال کند.
شاید یکى دیگر از انگیزه هاى اقامت وى در اصفهان، جلب رضایت مادر رنجدیده اش بود.
وى مى گوید:
«... بعد از خاتمه تعطیلات تابستان که خواستیم به قم برگردیم. بعضى از آقایان گفتند که زندگى در قم، برایم دشوار است و بهتر است فعلاً در اصفهان ادامه تحصیل بدهم. مادرم نیز اصرار کرد که اگر در اصفهان باشم، بهتر مى توانم گاه گاهى برایم نان و یا میوه بفرستد... به همین جهت به قصد ادامه درس به اصفهان رفتم...».[5]
حوزه علمیه اصفهان
حوزه علمیه اصفهان، یکى از کهن ترین حوزه هاى علمیه کشور است که فرهیختگان بسیارى را تربیت کرده و تحویل جامعه داده است آیت الله امینى نیز یکى از این افراد است. وى پس از ورود به اصفهان، به مدرسه «نوریه»رفت و در آن جا ساکن شد. حاج شیخ اسماعیل معزّى (معروف به پشمى)، سرپرست آن مدرسه بود. وى دانشمندى پرهیزگار، معلّمى دلسوز و استادى گرانقدر بود که براى تأمین هزینه زندگى طلاّب مدرسه اش کوشش زیادى مى کرد.
هنوز مدّت زیادى از اقامت در مدرسه نوریه نگذشته بود که از آن جا به مدرسه کاسه گران ـ در آخر بازار اصفهان ـ نقل مکان کرد. مدرسه علمیه کاسه گران، بزرگ تر از مدرسه نوریه بود و از حجره هاى بهترى برخوردار بود. شیخ ابراهیم، هر روز از آن جا تا مدرسه «جدّه بزرگ»را پیاده مى پیمود تا درس خود را فراگیرد. راه نسبتاً طولانىِ مدرسه جدّه بزرگ، باعث شد تا وى مقدارى از آیات قرآن و نیز اشعار «الفیه» ابن مالک را حفظ کند و بر معلومات خود بیفزاید. پس از چندى، در مدرسه جدّه بزرگ، حجره اى در اختیارش گذاشتند و او با خوشحالى بدان جا نقل مکان کردزیرا دیگر مجبور نبود این راه طولانى را هرروز طى کند.[6]
استادان
آیت الله امینى نزد استادان و بزرگانى زانوى ادب بر زمین نهاده و از محضر پرفیض و توجه آنان بهره مند بوده است. بیشتر این استادان، از دنیا رخت بربسته اند.
مى توان گفت که امام خمینى، اوّلین استاد آیت الله امینى بودزیرا در سال 1321 ش. که آیت الله امینى وارد حوزه علمیه قم شد، حضرت امام در روزهاى جمعه در مدرسه فیضیه درس اخلاق مى گفت. آیت الله امینى خاطره آن روزها را چنین بیان مى کند:
«... در درس اخلاق امام خمینى، طلاّب و بازاریان شرکت مى کردند. درس بسیار جالب و باصفایى بودظرف یک ساعت، آن چنان به ما نیرو مى داد که آثارش تا یک هفته باقى بود و با عشق و علاقه به تحصیل و انجام فرایض اشتغال داشتیم و مشکلات زندگى برایمان ناچیز بود. به یاد دارم ]آن حضرت[ روزى این آیه را عنوان کردند: (لوانزلنا هذا القرآن على جبل لرأیته خاشعاً متصدعاً من خشیة الله).[7] آن چنان جالب سخن مى گفت و از عمق جانش پند و اندرز مى داد که اکثر حضار اشک مى ریختند...».[8]
استادان وى عبارتند از:
1. حاج آقا رحیم ارباب.
2. حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادى.
3. حاج شیخ محمّدرضا جرقویه.
4. حاج شیخ هبة الله اعلمیان هرندى.
5. حاج سیّدعلى اصغر مدّرس نجف آبادى.
6. حاج میرزا على آقا شیرازى.
آیت الله امینى، پس از تکمیل مقدّمات و ادبیات عربى، مقدارى از درس هاى سطح را از این استادان فرا گرفت«معالم الاصول» و مقدارى از «شرح لمعه» را نزد حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادى. و بقیه ى آن را از آقاى شیخ على قدیرى و شیخ محمّدجواد اصولى آموخت.
7. حاج آقارضا صفى.
8. حاج سیّدمحمّدباقر سلطانى.
9. آیت الله العظمى گلپایگانىآیت الله امینى کفایه را نزد ایشان به پایان رساند.
10. آیت الله العظمى بروجردى.
11. امام خمینىآیت الله امینى پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى و آیت الله گلپایگانى شرکت کردولى بیشتر از درس امام خمینى بهره برد.[9]
12. علاّمه طباطبایىآقاى امینى علاوه بر فقه و اصول، در علم حکمت و فلسفه نیز زانوى ادب بر زمین زد و منظومه سبزوارى، اسفار و شفاء را نزد علاّمه طباطبائى خواند و از دریاى بى کران عرفان آن استاد فرهیخته، بهره ها برد.
علاّمه طباطبائى در سال هاى 1328 به بعد، در جلسه اى خصوصى که شب هاى پنجشنبه و جمعه در منزل افراد و به طور سیّار تشکیل مى شد، به بیان مسائل علمى و اخلاقى مى پرداخت. آیت الله امینى، آیت الله منتظرى، شهید مطهّرى، دکتر بهشتى، آیت الله مکارم شیرازى و... در آن جلسه شرکت مى کردند. نتیجه این جلسات، تألیف کتاب ارزشمند اصول فلسفه و روش رئالیسم بود که با پاورقى هاى شهید مطهّرى چاپ و منتشر شد.
آیت الله امینى خاطره آن روزها را چنین به یاد مى آورد:
«معاد کتاب اسفار، کتاب تمهیدالقوائد، چند جلد از کتاب بحارالانوار، منطق شفا و مقدارى از مطالب مهم اسفار را در این جلسات تدریجاً خواندم... این جلسات همه اش فیض و برکت بود و تا سال 1357 ش. ادامه داشت ولى شرکت کنندگان در آن، به تدریج تعویض مى شدند. در غیر فقه و اصول آن چه دارم از علاّمه طباطبائى «رحمة الله» است که در زمان حاضر برایم مفید فایده بودند».[10]
آقا شیخ رمضانعلى ملاّیى، آقاشیخ هاشم جنّتى (پدر آیت الله احمد جنّتى)، سیّدمحمّد هاشمى قهدریجانى، حاج میرزامحمود معین نجف آبادى، میرزا یحیى فقیه ایمانى، شیخ هبة الله هرندى، سیّد محمّدجواد غروى، شیخ محمّدعلى حبیب آبادى، شیخ ابوالقاسم محمّدى، شیخ محمّدجواد اصولى، سیّدمحمّدباقر ابطحى، شیخ قنبرعلى کوشکى و شیخ غلام حسین منصور نجف آبادى از دیگر استادان آیت الله امینى بودند که وى در ادبیات عرب و منطق از آنان بهره برده است.[11]
تدریس
آیت الله امینى پس از خوشه چینى از خرمن بزرگان علم و ادب و عرفان، احساس وظیفه کرده، در وادى تدریس گام نهاد تا بدین ترتیب، دانش خود را نشر دهد. او در شهرهاى اصفهان و قم به تدریس پرداخت پیش از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، وى در حوزه علمیه اصفهان، ادبیات، فقه، اصول دوره سطح را تدریس مى کرد و همچنین در دوره حکومت ستمشاهى، به تدریس فقه، اصول و فلسفه در قم مشغول بود.
پس از پیروزى انقلاب نیز چند سالى در دانشگاه قم، علوم تربیتى و اسلامى را به دانشجویان و شیفتگان علم آموزش داد.
آثار ماندگار
آیت الله امینى از چهره هاى شاخصى است که عمر پربرکت خویش را در حوزه علمیه قم به تدریس و تألیف گذرانده، امّا بیش از تدریس به نگارش روى آورده است و با تألیف کتاب هایى سودمند، راه گشاى جوانان و دیگر اقشار کشور اسلامى بوده است. از مهم ترین آثار وى مى توان کتاب هاى زیر را نام برد:
1. دادگستر جهاناین کتاب در سال 1346 ش. به چاپ رسید و مورد استقبال همگان قرار گرفت. کتاب دادگستر جهان، تاکنون 26 مرتبه توسط انتشارات دارالفکر قم به چاپ رسیده است.
2. بررسى مسائل کلى امامتاین کتاب، همان گونه که از نامش پیداست، به مسائل مربوط به امامت پرداخته و تاکنون سه بار به همّت بوستان کتاب قم به زیور طبع آراسته شده است.
3. همه باید بداننداین کتاب ارزشمند نیز به مسائل اخلاقى و تربیتى پرداخته و از سال 1382 تاکنون، بوستان کتاب آن را چندین بار چاپ کرده است.
4. فاطمه زهرا(علیها السلام) بانوى نمونه اسلامکتاب یاد شده به بررسى الگوهاى رفتارى حضرت زهرا(علیها السلام) پرداخته است و توسط انتشارات شفق، تاکنون 18 بار چاپ و منتشر شده است.
5. اسلام و تمدن غرباین کتاب در واقع ترجمه «نحن والحضارة الغربیة»، نوشته ابوالاعلى مودودى است. آیت الله امینى این کتاب را به قلمى شیوا و روان ترجمه کرده و نخستین بار در سال 1352 ش توسط کانون انتشار تهران چاپ و منتشر شده است. این کتاب نیز تاکنون 3بار چاپ شده است.
6. آموزش دینکتاب یاد شده، مجموعه اى چهارجلدى است و انتشارات شفق آن را چاپ کرده است. این کتاب در سال 1366 ش. چاپ شده است.
7. آیین همسردارىاین کتاب که توسط بوستان کتاب قم چاپ شده و مورد استقبال عموم مردم، خصوصاً قشر جوان جامعه قرار گرفته و تاکنون 18 بار چاپ و منتشر شده است.
این کتاب، روابط و حقوق متقابل زن و مرد را بررسى کرده و راهکارهاى جلوگیرى از اختلافات زناشویى را ارائه کرده است.
8. تربیتکتاب تربیت نیز توسط بوستان کتاب، نخستین بار در سال 1381 ش. چاپ و منتشر شد.
9. خودسازىکتابى درباره تزکیه و تهذیب نفس است و تا کنون 9 بار چاپ و منتشر شده است.
10. دروس من الثقافة الاسلامیهاین کتاب به همّت انتشارات انصاریان قم، در سال 1413 ق. به زیور طبع آراسته شد. کتاب یاد شده به زبان عربى نگاشته شده است.
11. انتخاب همسراین کتاب نیز به ویژگى هاى همسر خوب و شایسته مى پردازد و در آن، خصوصیات یک همسر خوب و انتخاب صحیح مورد بررسى قرار گرفته است. کتاب مذکور توسط سازمان چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى تا کنون 7 مرتبه چاپ شده است.
12. اسلام و تعلیم و تربیتاین کتاب توسط مرکز انتشارات انجمن اولیاء و مربیان مرکزى تاکنون، سه بار چاپ شده است.
13. وحى در ادیان آسمانىکتاب یاد شده در سال 1377 ش. توسط بوستان کتاب قم چاپ شده است.
14. در کنفرانس هاین کتاب در بردارنده مجموعه مقالاتى است که در کنفرانس هاى گوناگون نگاشته شده است. کتاب مذکور، توسط انتشارات انصاریان، در سال 1369 ش. چاپ و منتشر شده است.
15. تعلیمات دینى مدارس ابتدایى و راهنمایىاین مجموعه، شامل 7 جلد کتاب است که کودکان و نوجوانان را با آموزش هاى دینى و شرعى آشنا مى کند. سازمان کتاب هاى درسى، این مجموعه را از سال 1360 ش. چاپ و منتشر کرده است.
16. الگوهاى فضیلتکتاب الگوهاى فضیلت، درباره امامت و امامان معصوم(علیهم السلام)نگارش یافته و در سال 1382 ش. توسط انتشارات شفق چاپ و منتشر شده است.
17. پیامبرشناسى و پیامبر اسلاماین کتاب درباره شناخت پیامبر و آخرین پیامبر خدا، حضرت محمّدمصطفى(صلى الله علیه وآله) است که توسط بوستان کتاب، چاپ خواهد شد.
18. آشنایى با مسائل کلى اسلامکتاب، یاد شده در سال 1374 ش. توسط انتشارات انصاریان چاپ و منتشر شده است.
19. خداشناسى این کتاب نیز به بررسى راه هاى خداشناسى پرداخته است و توسط بوستان کتاب قم چاپ خواهد شد.
20. آشنایى با مسائل زنان این کتاب نیز در آینده، توسط بوستان کتاب قم چاپ خواهد شد.[12]
علاوه بر آثار فوق، آیت الله امینى، ده ها مقاله در موضوعات مختلف عقیدتى، سیاسى، اجتماعى، اخلاقى، فقهى، تربیتى و... نگاشته است. اکثر کتاب هایى که در بالا برشمردیم، به زبان هاى عربى، آلمانى، انگلیسى، ترکى استانبولى، بوسنیایى، هندى، اردو و... ترجمه شده و این حاکى از آن است که جهان اسلام و ملّت هاى مسلمان، از آثار گرانسنگ آیت الله امینى استقبال کرده اند.
آیت الله امینى، درباره رمز موفقیتش در نگاشتن کتاب هایش چنین مى گوید:
«مهم ترین عامل موفقیت من در تألیف کتاب، بعد از الطاف ویژه الهى، انتخاب موضوع مورد نیاز جامعه و کوشش و جدّیت در کار است. در زمان تألیف هر کتاب، کوشش کرده ام که سرآمد کتاب هاى موجود باشد. اکثر آنها یک یا دو مرتبه و یا گاهى بیشتر مورد تجدید نظر و تکمیل قرار گرفته است... ویژگى دیگر کتاب ها و نوشته هاى من، سادگى و روانى است همواره سعى کرده ام عبارت ها ساده و روان و براى همگان قابل فهم باشد.
این کتاب ها را مهم ترین ثمره عمرم مى دانم امیدوارم توشه سفر آخرت باشد».[13]
افتخارات علمى
همان گونه که اشاره شد، آثار آیت الله امینى، آثارى گرانسنگ بوده و با اقبال گسترده اى مواجه شده است.
از میان کارنامه علمى ایشان، مى توان آثار برگزیده را به ترتیب تاریخ، چنین برشمرد:
1. جشنواره بین المللى خوارزمى در سال 1375 ش. رتبه نخست علوم انسانى، اخلاقى و تربیتى را به آیت الله امینى اختصاص داد.
2. کتاب «دادگستر جهان» وى در سال 1378 ش. به عنوان اثر برگزیده در نخستین کنگره کتاب سال ولایت معرفى شد.
3. کنگره بین المللى اخلاق پزشکى، در سال 1374 ش. براى نگاشتن مقاله «اتانازى» به وى تقدیرنامه اعطا کرد.
4. «ویژه نامه اندیشه سیاسى عاشورا»ى آیت الله امینى در سال 1382 ش. توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، به عنوان اثر برگزیده معرفى شد.
5. «ویژه نامه حکومت علوى» وى در سال امیرالمؤمنین(علیه السلام)، توسط ستاد بزرگداشت سال امیرمؤمنان اثر برگزیده معرفى شدهمچنین، کتاب یادشده در پنجمین دوره کتاب سال ولایت، در سال 1382 ش. اثر برگزیده شناخته شد.
آیت الله امینى علاوه بر نگاشتن کتاب هاى ارزشمند و مقالات بى شمار در موضوعات مختلف، بیش از 25 بار در همایش هاى علمى داخل و خارج از کشور شرکت کرده و سخنرانى نموده است.
معرفى پیرمراد
آیت الله امینى، نسبت به امام خمینى ارادت داشت و از همان اوایل، او را به عنوان الگویى برتر و مرجعى عظیم الشأن به همگان معرفى کرد و بدین وسیله، ارادت خویش را نسبت به امام خمینى ابراز کرد و حجت را بر همگان تمام ساخت.
سخن آیت الله امینى نسبت به امام خمینى در سال هاى پیش از انقلاب، چنین است:
«حضرت آیت الله العظمى خمینى، دام ظله العالى، واجد جمیع شرایط مرجعیّت است و تقلید کردن از معظم له، به صلاح اسلام و مسلمین است».[14]
حضور سبز
آیت الله امینى پیش از آغاز نهضت امام خمینى، در جلسه اى سرّى شرکت مى کرد که اعضاى آن جلسه عبارت بودند از: حاج شیخ عبدالرّحیم ربّانى شیرازى، شیخ على مشکینى، شیخ على قدّوسى، شیخ حسین على منتظرى، شیخ محمّدتقى مصباح یزدى، شیخ مهدى حائرى تهرانى، شیخ على اکبر هاشمى رفسنجانى و عدّه اى دیگر از بزرگان حوزه.
این جمع، اهداف خاصى را دنبال مى کرد که اصلاح حوزه علمیه، تبلیغ اسلام، امر به معروف و نهى از منکر و سعى در اجراى احکام سیاسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام، برخى از این اهداف بود. پس از این که در 15 خرداد سال 1342 ش. جرقه انقلاب زده شد، این تشکّل در خدمت بنیان گذار انقلاب درآمد.
به دنبال دستگیرى و تبعید حضرت امام در پانزدهم خرداد 1342 ش. جمعى از عالمان و روحانیون، براى اعتراض به دستگیرى و تبعید امام خمینى به تهران رفتند که آیت الله امینى یکى از این افراد بود. این افراد، با صدور اعلامیه اى، اعتراض خود را نسبت به بازداشت امام خمینى ابراز کردند که امضاى آیت الله امینى در پایین این اعلامیه وجود دارد.
همچنین در چندین اعلامیه که جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم صادر کردند، وى از امضا کنندگان آنها بود.
متن اعلامیه عالمان و روحانیون مهاجر
به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملّت مسلمان ایران! البته همه توجه دارید یکى از امتیازات مذهب جعفرى آن است که در زمان غیبت کبرى حضرت ولى عصر(عج)، علماى اعلام و مراجع تقلید سمت نیابت عامه آن حضرت را دارا و بر مسلمین واجب است از آنان تقلید و به قول آنها عمل نمایند و بر حسب احادیث معتبره، عمل به فتواى مراجع تقلید، عمل به فرمایش امام زمان(علیه السلام) ورد بر آنها در حکم رد بر امام و پیغمبر و خداست و در حد شرکت و کفر است و از حضرت نبى اکرم(صلى الله علیه وآله) رسیده است که «إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فَعَلَى العالِمِ أن یُظهِرَ عِلمَهُ وَ إلاّ فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ»لذا برحسب وظیفه شرعیه، روحانیون شهرستانها به پشتیبانى از هدفهاى عالیه مراجع تقلید و آیات عظام در این موقع به تهران آمدند تا راجع به رفع اختلافات اخیر که موجب تشنج عمومى و شکاف عمیق بین دولت و ملّت مسلمان ایران شده است، با شور و تشریک مساعى اقدام و هیأت حاکمه را با مذاکرات مسالمت آمیز متوجه سازیم که مملکت ایران بیش از نیم قرن است مشروطه شده و قانون اساسى، حقوق و حدود طبقات را معین و احکام مقدسه اسلام را از خطر تغییر و تبدیل تضمین نموده است...».[15]
هنگامى که امام خمینى از نجف اشرف به پاریس هجرت کرد، آیت الله امینى به پاریس رفته، امام را در جریان امور داخلى کشور گذاشت. این حضور سبز در عرصه هاى سیاسى و فرهنگى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى چشم گیرتر بودپس از پیروزى انقلاب، امام خمینى طى حکمى در تاریخ 23 اسفند 57 ش. آیت الله امینى را به استان ساحلى و بنادر جنوب گسیل داشت تا به اصلاح امور آن جا بپردازد، پس از آن، آیت الله امینى از طرف امام خمینى مأموریت یافت تا به استان مازندران سفر کرده، اوضاع نابسامان ترکمن صحرا (استان گلستان) را سرو سامان دهد. متن حکم صادر شده از سوى امام خمینى چنین بود:
«جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ ابراهیم امینى ـ دامت افاضاته ـ پیرو درخواست اهالى محترم على آباد گرگان و منطقه گنبد قابوس، در مورد اعزام آقایان محترم، جهت رسیدگى به مشکلات و اختلافاتى که در منطقه به وجود آمده، مقتضى است جنابعالى در معیت جناب حجت الاسلام آقاى شیخ على اکبر مسعودى بدانجا بروید و از نزدیک مشکلات و کمبودها را بررسى کرده و با همکارى و مشورت علماى اعلام و افراد ذى صلاح محلى، در رفع آنها سعى کافى مبذول دارید و از توطئه هاى دشمنان تفرقه انگیز، مردم را آگاه سازید و به وظایف خطیرى که دارند و اهم آنها اتّحاد کلمه است، ایشان را آشنا سازید. از خداى متعال، موفقیت آقایان محترم را خواستارم. والسلام علیکم ورحمة الله.
روح الله الموسوى الخمینى، 8 آبان 1358.[16]
آیت الله امینى در دوره اوّل خبرگان رهبرى، به عنوان کاندیداى خبرگان از استان چهارمحال بختیارى انتخاب شد و پس از دو سال نایب رئیس مجلس خبرگان شد و پس از چندى ریاست دبیرخانه خبرگان به عهده او گذارده شد. آیت الله امینى هنگامى که براى دومین بار از سوى مردم استان چهارمحال و بختیارى به مجلس خبرگان راه یافت، به عنوان نایب رئیس وعضو کمیسیون 107 و هیئت تحقیق انتخاب شد.
با تلاش و جدّیت وى، دبیرخانه، کار تحقیقاتى و گسترده اى را درباره نظام حکومت اسلامى، به ویژه ولایت فقیه آغاز کرد.[17]
وى از اردیبهشت سال1371 ش. طى حکمى از سوى رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت آیت الله خامنه اى، به امامت جمعه شهر قم منصوب شد و از آن تاریخ تاکنون، وى و آیت الله مشکینى و آیت الله جوادى آملى، به نوبت، نماز جمعه قم را ـ که اجتماعى شکوهمند و عبادى سیاسى است ـ برگزار مى کنند.
اگر بخواهیم مسئولّیت هاى آیت الله امینى و همکارى وى را با مراکز فرهنگى، علمى و پژوهشى، تفکیک کنیم، به شرح زیر خواهد بود:
1. عضو شوراى عالى مجمع جهانى اهل بیت(علیهم السلام).
2. عضو هیئت امناى دانشگاه امام صادق(علیه السلام).
3. عضو هیئت علمى و برنامه ریزى مجمع جهانى علوم اسلامى.
4. نایب رئیس مجلس خبرگان رهبرى.
5. ریاست دبیرخانه مجلس خبرگان
6. رئیس شوراى عالى تحقیقات حکومت اسلامى.
7. عضو شوراى بازنگرى قانون اساسى.
8. عضو و مسئول سابق بخش فرهنگى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
9. رئیس کمیسیون فقهى سمینار «دیدگاه هاى اسلام و پزشکى».
10. رئیس شوراى فرهنگ عمومى قم.
11. یکى از سه امام جمعه شهر قم.
12. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام.[18]
[1]. لغتنامه دهخدا، واژه نجف آباد.
[2]. مجلّهى پیام انقلاب، ش 104، ص 15.
[3]. خبرگان ملّت، ج 1، ص 164.
[4]. پیام انقلاب، ش 104، ص 16.
[5]. همان.
[6]. خبرگان ملّت، ج 1، ص 165.
[7]. سوره حشر، آیه 21.
[8]. پیام انقلاب، ش 104، ص 15.
[9]. گنجینه دانشمندان، محمّدشریف رازى، ج 8، ص 130.
[10]. خبرگان ملّت، ج 1، ص 168.
[11]. همان، ص 166.
[12]. ر.ک: زندگىنامه علمى آیت الله امینى، ص 4.
[13]. خبرگان ملّت، ج 1، ص 170.
[14]. نهضت امام خمینى، سیّد حمید روحانى، ص 72.
[15]. اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 88.
[16]. صحیفه امام، ج 10، ص 397.
[17]. خبرگان ملّت، ج 1، ص 173.
[18]. زندگى نامه علمى آیت الله امینى، ص 2.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه