13 مهر 1394, 13:51
اوصاف چشمنواز:
ـ آزادگی و مناعت طبع
با آنکه گوشیار دانشمندی بلند آوازه به حساب میآمد و حمایت او از پادشاهان میتوانست پشتوانهای گران برای آنان باشد، اما آن بزرگوار هیچ گاه برای رسیدن به منافع فردی، زبان به تملق باطل و فرو کوفتن حقیقت نگشود.[16] هر چند او حضوری فعالانه و تأثیرگذار در دستگاه حاکمان برای بسط و ارتقای فرهنگ علمی و اخلاقی جامعه داشت تا زمینه برای حاکمان صالحتر و بزرگوار فراهم آید، اما تاریخ سراغ ندارد که او کتابهای خود را با انگیزهی فوق، به امیر یا وزیری تقدیم کرده باشد.
ـ حکمت و خردمندی
شاعر بلند مرتبه ایران زمین، سعدی شیرازی در اثر ارزنده خود «بوستان» در بیان اهمیت تواضع و فروتنی از مکانت کوشیار ـ که برای مردمان آن روزگار شناخته شده بود ـ بهره میگیرد و او را با صفاتی مانند «دانا» و «خردمند» میستاید که در جمع عالمانت «گردنی فراز» دارد:
یکی در نجوم اندکی دست داشت
ولی از تکبر سری مست داشت
بر کوشیار آمد از راه دور
دلی بی ارادت سری پرغرور
خردمند از او دیده بر دوختی
یکی حرف دوری نیاموختی
چو بی بهره عزم سفر کرد باز
بدو گفت دانای گردن فراز
تو خود را گمان بردهای پر خرد
انائی که پر شد دگر چون برد
ز دعوی پری، زان تهی میروی
تهی آی تاپر معانی شوی
ز هستی در آفاق سعدی صفت
تهی گرد و باز آی پر معرفت[17]
ابوالحسن بیهقی در تتمهی صوان الحکمه،اینگونه از شخصیت علمی و حکمی کوشیار یاد میکند:
در فنّ هندسه، صاحب قران جهان بود و کتاب چند که تصنیف کرده است...هر یک از آن، گواهی عدل است و از سخنان حکمتآمیز او است: «هرگاه که دو شخص، طالب یک چیز باشند، از ایشان، بر هر یک، عیب آن مطلوب پوشیده باشد، بیشفقتی او بر نفس خود، پیش خرد پوشیده نماند.».[18]
ـ خط خوش
صاحب کتاب ذخیرهی خوارزمشاهیدربارهی کوشیار مینویسد:
«...مردی بوده است از ولایت گیلان. منجم و فاضل. او را کیا کوشیار گفتندی. و به روزگار امیر قابوس که شمسالمعالی معروف بودست. و این کیاکوشیار در خدمت او بودست و به نزدیک او عزیز بوده است. و امروز فرزندان او در نواحی قم، مقام دارند و علم نجوم برزند (ورزند). و بنده ایشان را به شهر قم دیده است. و اندر دست ایشان کتابها دید به خط این کیا کوشیار. [19] و خطی سخت عجیب از خوبی و پاکیزگی و همواری. بنده تعجب کرد. ایشان چون چنین دیدند که بنده تعجب میکند، گفتند: ما را حکایت کردهاند از وی که عادت او چنان بودست که در وقت ملولی و [دل] مشغولی، هیچ دفتر و قلم بر دست نگرفتی و آن روز که نشاط چیزی نبشتن داشتی، قلمهای بسیار سر ببریدی و پیش خویش بنهادی و به هر قلمی خطی چند بنبشتی. چون دانستی که سر قلم بخواهد شکست، آن قلم بنهادی و دیگر برداشتی. چون ملول شدی یا سخنی بایستی گفت: دفتر از دست بنهادی. پس کسی او را گفت: تا تو دفتری را تمام کنی، روزگار بسیار باید. وی گفت: بلی؛ روزگار بسیار باید، لکن هر که از پس من دفتر مرا بیند، نگوید دیر نبشت، لکن گوید: درست و خوب و پاکیزه نبشته است.».[20]
انصاف و صداقت علمی
در کتاب مقالید علم الهیئةابوریحان بیرونی دانشمند معروف ایران زمین که قسمی از تاریخ ریاضیات را نشان میدهد واصلاً موضوع کتاب، داوری میان ابونصر بن عراق استاد بیرونی و ابوالوفای بوزجانی است آمده است: مبدع رابطهی سینوسها (شکل مغنی) نصر بن عراق و رابطهی تانثر انتها (شکل ظلی) از ابوالوفا است. بیرونی میگوید: روزی پس از ملاقات با ابو محمود خجندی، ابوالحسن کوشیارپسر لبان گیلانی را دیدم که در کتابی جزء مبادی آن، این شکل را که مغنی نام گذاشته است، دیدم، و اسم مغنی را گوشیار بر این شکل نام گذاشته.
ابوریحان بیرونی میافزاید: روزی کوشیار نزد من در حضور ابومحمود اظهار داشت که این شکل از او نیست، [بلکه] او فقط تهذیب و تنقیح کرده است.[21]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان