13 مهر 1394, 13:51
به سوى دیار ولایت و شهادت
میرزاى شیرازى تا بیست و نه سالگى در اصفهان ماند ولى جان عطش زده او که براى یافتن حقیقت و فراگیرى دانش قرارى نداشت اینک قصد دیار نجف و کربلا نموده بود. او مى رفت تا در کنار مرقد مطهر امیر مؤمنان (علیه السلام) و در دیار عاشقان کربلاى حسینى گمشده خویش را بجوید و اساتید دیگرى بیابد و از خرمن دانش آنها خوشه و توشه بر گیرد. میرزا مدتى را در کربلا اقامت گزید و در این دوران از درس استادانى همچون آیت الله شیخ حسن کاشف الغطا، آیت الله شیخ حسن نجفى(صاحب جواهر)، آیت الله سید ابراهیم قزوینى (صاحب ضوابط) و آیت الله شیخ مشکور حولائى بهره ها گرفت ولى چون خود را از این درسها بى نیاز دید و قصد برگشت به اصفهان نمود.صاحب جواهر که در این دوران به عظمت مقام علمى و معنوى میرزاى شیرازى پى برده بود نامه اى به حاکم شیراز و مردم آن سامان نوشته و در آن میرزاى شیرازى را با عظمت بسیار ستود و خواستار قدردانى و بهره جوئى کامل از شخصیت والاى او شد.
میرزاى شیرازى کربلا را ترک گفته و قبل از رفتن به اصفهان وارد نجف شد و در درسهاى مهم آن روزگار شرکت جست ولى با این همه براى ماندن در نجف قانع نشده دوباره قصد برگشت به اصفهان کرد تا اینکه شیخ على نهاوندى از شاگردان آیه الله العظمى شیخ مرتضى انصارى به ایشان خبر داد که طلبه بسیار با استعدادى بنام میرزا محمد حسن شیرازى از اصفهان به نجف آمده است ولى درسها او را قانع نکرده، قصد برگشت به اصفهان را دارد . شیخ انصارى پیشنهاد کرد تا در جلسه اى که بعد از ظهر همان روز در حرم مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام)برگزار مى شود با میرزاى شیرازى ملاقات کند. شیخ على نهاوندى به میرزاى شیرازى خبر داد و هردو به دیدار شیخ شتافتند. شیخ اعظم مسئله اى علمى از میرزاى شیرازى سؤال کرد. میرزاى شیرازى پاسخ گفت ولى شیخ انصارى با استدلال محکم آن جواب را ابطال کرد و فرضیه دیگرى را مطرح کرد میرزاى شیرازى جواب شیخ را قبول کرد و به بطلان جواب خویش اعتراف نمود شیخ انصارى مجدداً جوابى را که خود بیان کرده نیز باطل کرد و جواب سومى را بیان نمود و میرزا به بطلان جواب دوم و صحت جواب سوم معترف شد ولى شیخ باز جواب سوم را ابطال کرده و جوابى دیگر داد. این سؤال و جوابها هفت بار ادامه یافت میرزاى شیرازى با مشاهده قدرت استدلال و تسلط فوق العاده علمى شیخ شگفت زده شد و با استفاده از ذوق سرشار خویش، بیتى از اشعار سعدى را خواند که بیانگر انصراف از تصمیم خویش (هجرت از نجف) بود :
چشم مسافر چو بر جمال تو اُفتد *** عزم رحیلش بدل شود به اقامت
بدینسان میرزاى شیرازى به حلقه یاران خاص شیخ انصارى مى پیوندد رابطه اى که تا پایان عمر شیخ استوار مانده و از استادى و شاگردى بسى فراتر مى رود بطوریکه شیخ انصارى چون کتاب مهم «فرائد الاصول» خویش را مى نگارد با اصرار زیاد از میرزاى شیرازى مى خواهد که آنرا تصحیح کند.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان