13 مهر 1394, 13:51
یکى از شاگردان مى گوید:
در ایامى که در درس اشارات استاد رحمة الله علیه مى رفتم غدّه اى در گردنم پیدا شده بود که فکرم را مشغول کرده بود. به طبیب مراجعه کرده و معالجه مى نمودم. یکى از روزها که در درس، در محضرشان بودم مکرّر دست خود را بر آن غدّه مى گذاردم. مرحوم استاد پس از درس فرمودند: چه شده است؟ جریان را به ایشان عرض کردم. ایشان فرمودند: نزدیک بیا، آنگاه انگشت خود را اطراف غدّه کشیدند. و آیه شریفه «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ»([10]) را بعد از استعاذه قرائت کردند، و جمله اى را هم که نفهمیدم خواندند. بخوبى در خاطرم هست که از محضر ایشان برخاستم و چند قدمى که از منزلشان دور شدم احساس کردم که آن غدّه وجود ندارد و کاملاً بهبود یافته ام.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان