ملا عبدالله بهابادی یزدی (متوفای981قمری)
عنوان مقاله: معلم منطق
نویسنده: علی براری
بهاباد در یک نگاه
بهاباددر 210 کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد و بر روی تپه ی ماهورهای بین دو رشته کوه قرار گرفته است. آب و هوای خشک دارد.[1]
بهاباد منطقه ای کوهستانی است و هوای آن معتدل و آب زراعتی آن بیشتر از چشمه و قنوات تامین می شود.[2] وسعت آن حدوداً 4500 کیلومترمربع که 960 کیلومتر آن دشت و بقیه را نواحی کوهستانی و کوهپایه ای تشکیل می دهد.[3]
مهم ترین محصولات بهاباد، انگور، پسته، زیره، گندم، جو، زعفران، پنبه، انواع صیفی جات، محصولات سر درختی است. پنبه و زعفران آن، در کنار انگور و پسته، از مرغوبیت خاصی برخوردار است. در قرن هفتم بهاباد جزء استان کرمان بود و توتیا[4] از صادرات قابل توجه این استان بود که در بهابادو کوه بنان به عمل می آمده است.[5]
مردم بهاباد به خاطر ریشه دار بودن سنت های مذهبی و عمق اعتقادات دینی، اصالت فرهنگی اجتماعی و مذهبی خود را حفظ کرده اند. آنان و مردمی سخت کوش و مقاوم و در عین حال مؤمن و متعبّد هستند. اهالی بهاباد مردمی مهمان نواز و خون گرم و خوش فکر و سلحشور و اهل دین و دیانت اند. همگی شیعه ی اثنا عشری و شیفته ی مکتب اهل بیت، علیهم السلام، هستند.
آقای احمد ترحمی بهابادی صاحب کتاب ملا عبدالله بهابادی صاحب حاشیهیکی از نویسندگان خوش قلمی هستند که در این مقاله از کتاب ایشان بهره ها گرفته ایم و جا دارد در این مجال از زحمات طاقت فرسای ایشان در تهیه و چاپ کتاب مذکور قدردانی و تشکر ویژه داشته باشیم.
تولد و تحصیل
ملانجم الدین عبدالله بن شهاب الدین حسین بهابادی یزدی در اوایل قرن دهم هجری در بهاباد پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش شهاب الدین ازمتدینان بهاباد بود که از تمکن مالی خوب و از منزلت و مرتبتی خاص برخوردار بود.[6] ملاعبدالله بعد از رشد و شکوفایی و تحصیلات مقدماتی پس از چندی اقامت در زادگاه خود برای فرا گرفتن علوم دینی به شهرهای اسلامی شیرازو اصفهان مسافرت کرد.[7]
وی در شیراز مقیم مدرسه ی صدریه ی منصوریه گشت و به کسب معارف پرداخت.[8] ملاعبدالله در عین حالی که به فراگیری علوم اشتغال داشت، در مدرسه ی منصوریه به تدریس نیز مشغول بود و شاگردانی را تربیت کرد.[9]
آخوند مدتی را نیز در جوار مرقد مطهر امام اوّل شیعیان امیرالمؤمنین، علیهم السلام، در نجف اشرف به بحث و تدریس مشغول بود.
از ثمرات این اقامت، حاشیه ی معروف وی بر کتاب تهذیب المنطقسعدالدین تفتازانی است. کتاب مذکور شهرتی بسزا دارد و قرن ها است که به عنوان کتاب درسی در حوزه های علمیه تدریس می شود[10]
مرحوم ملاعبدالله شرح نفیس خود را در روز چهارشنبه 27 ذوالقعده 967 هجری قمری در نجف اشرف به پایان رساند.[11]
استادان
1 ـ امیر غیاث الدین منصور شیرازی
ملا عبدالله در شیراز نزد عالم وارسته امیرغیاث الدین منصور شیرازی صاحب مدرسه ی معروف منصوریه مشغول به کسب معارف دینی شد.[12]
او وحید ایام و جلالت علمی او مسلم دوران است. منصور در چهارده سالگی داعیه ی جدل و مناظره با علاّمه دوانی را در مطالب علمیه ی عالی در خود دید و در بیست سالگی از تحصیل و ضبط علوم فارغ و در سال 936 هجری در عهد سلطنت شاه طهماسب(983 ـ 930) به صدرات عظمی نایل و به «صدر صدور ممالک» ملقّب و عاقبت در نتیجه ی پاره ای مباحثات علمیه که در محضر سلطان بین او و محقق کرکی وقوع یافته از صدرات استعفا کرد و به شیراز رفت و اقامت گزید.
مدرسه ای که به جهت انتساب او به مدرسه ی منصوریه معروف است، تأسیس کرد.
تألیفات طریفه ای دارد که در اثبات تبّحر او برهانی قاطع است:[13]
ـ اثبات الواجب تعالی
ـ اخلاق منصوری
ـ الاساس (در هندسه)
ـ الاشارات والتلویحات
ـ التصوف والاخلاق
ـ تعدیل المیزان (در منطق)
ـ تفسیر سوره ی هل اتی
ـ جام جهان نما (فارسی)
ـ مقالات العارفین
ـ معرفة القبله[14]
وفات این دانشمند نامی با اختلاف سال های 940 و 948 و 949 هجری قمری در شیراز ذکر شد. جنازه ی او در مدرسه ی منصوریه ـ که خود ریاست آن را برعهده داشت ـ مدفون است.[15]
2 ـ جمال الدین محمود شیرازی
جمال الدین محمود شیرازی از مشاهیر فضل و سرامد شاگردان علامه دوانی بود. مدت چهل سال در اصفهان به تدریس اشتغال داشت. اکثر فضلا و مشاهیر در نزد او درس خوانده اند. و شهرتی عالم گیر به دست آورده اند.[16] ازجمله شاگردان طراز اوّل او ملا عبدالله بهابادی صاحب حاشیه معروف در منطق است.
جمال الدین محمود تالیفاتی دارد، ازجمله چندین حاشیه بر کتب علامه دوانی و دیگران است.[17]
همدرسان
آخوند ملاعبدالله با ملا احمد اردبیلی معروف به مقدس اردبیلی و همچنین میرزا جان باغنوی شیرازی همدرس بوده است و هرسه نزد جمال الدین محمود (از شاگردان علامه دوانی) علوم عقلی را در شهر اصفهان فرا گرفته اند.[18]
در قرن دهم هجری قمری در شهر اردبیل، کودکی سعادت مند پا به عرصه ی وجود گذاشت. او بعد از رشد و شکوفایی و طی مراحل علمی و کسب کمالات معنوی و عرفانی به مرتبه ای از دانش و معرفت و زهد و تقوا رسید که تاکنون الگوی عالمان و پرهیزگاران است. نامش احمد و فرزند محمد از خانواده ای دوستدار اهل بیت بود. او علم و عمل را وجهه ی همت خویش ساخت و در زهد و تقوا به درجه ای رسید که به «مقدس» شهرت یافت و در تحقیق و ژرف نگری علمی به اندازه ای تبّحر داشت که به «محقّق» معروف شد. ایشان در رجب سال 993 قمری از دنیا رفت.[19]
سرنوشت این سه همدرس و همکلاسی، چنین بود که مقدس اردبیلی به راه فقه و زهد رفت و آخوند ملاعبدالله و میرزا جان باغنوی شیرازی به راه ادب گام برداشتند، به طوری که ملاعبدالله از دانشمندان و مدرسان ادب و علوم کلاسیک سده ی دهم گشت و حاشیه هایی که این دو تن بر کتاب های کلاسیک روزگار خویش نگاشته اند، سال ها است که در شمار کتاب های درسی است.[20]
شاگردان
ملاعبدالله پس از کسب تحصیل و مهارت فراوان، علامه ی روزگار خویش گردید. کسی در دانش و تقوا و فضیلت به او نرسد. ملاعبدالله سال های دراز به تدریس اشتغال داشت در این دوران متفکران بسیاری در مکتب درس او تربیت یافتند که شرح زندگی برخی از آنان در ذیل آورده می شود:
1 ـ شیخ بهایی
شیخ بهاء الدین محمدبن حسین بن عبدالصمد حارثی جبعی عامل معروف به شیخ بهایی در سال 953 هـجری قمری در بعلبک لبنان زاده شد. سپس به ایران آمد. وی در دامن پدر بزرگوارش که از مشایخ بزرگ بود، تربیت یافت تا جایی که همگان به فضل و کمالات او اعتراف کردند.
شیخ مدت 30 سال به سیر در شهرها پرداخت و در این مدت از محضر اساتیدی بزرگ بهره مند شد و از هر خرمنی خوشه ای چید. یکی از اساتید وی، فقیه منطقی آخوند ملاعبدالله بهابادی یزدی بوده است.[21] شیخ بهایی حکمت و کلام و یک قسمت از علم منقول را از ملاعبدالله بهابادی فرا گرفته است.[22] در بعضی از مطالب، شیخ بهایی تصریح کرده که کلیّات قانون و دورس دیگر را نزد ملاعبدالله یزدی خوانده است.[23]
از دیگر مباحثی که شیخ نزد ملاعبدالله یزدی و ملاّعلی و ملاّفضل علی قاینی فرا گرفته است.[24]
شیخ بهایی در حاشیه بر تفسیر قاضی می نویسد که در خدمت آخوند ملا عبدالله یزدی که صاحب حاشیه بر تهذیب المنطقاست، تلمّذ کرده و او را وصف به علامه یزدی کرده است.[25]
شیخ بهایی در تالیفات خود، حاشیه ای بر حاشیه استاد خود ملاعبدالله بر شرح ملاجلال الدین محمد دوانی بر تهذیب المنطق تفتازانی نوشته است.[26]
شیخ بهایی سرانجام در اصفهان اقامت کرد و به تدریس و تحقیق مشغول شد تا این که در سال 1030 هجری قمری بعد از مراجعت از سفرِخانه خدا در سن 77 سالگی در اصفهان وفات یافت جنازه او را به مشهدمقدس انتقال دادند و در خانه اش که مجاور آستان قدس رضوی بود، دفن کرده اند.
مزارش هم اکنون زیارت گاه مشتاقان و زائران است.[27]
2 ـ فرزند شهید ثانی
شیخ حسن بن زین الدین بن علی بن احمد عاملی ملقّب به جمال الدین مکنی به ابو منصور عالم و فقیه ادیب شاعر ماهر و زاهد جلیل القدر و عظیم الشان، از اعیان علمای امامیه اوایل قرن یازدهم هجری است. وی در سال 911 قمری در شهرک جُبع در جنوب لبنان دیده به جهان گشود. پدر وی شهید ثانی، فردی فاضل و از عالمان با فضیلت جبل عامل بود.[28] بسیاری از نیکان و دودمان شهید ثانی در زمره ی دانشمندان و عالمان شیعی اند و از بزرگان علم و ادب به شمار می روند. به همین سبب است که خاندان شهید ثانی، به سلسله الذهب، یعنی زنجیره های طلایی معروف گردیده اند.[29]
شیخ حسن در 9 سالگی پس از آن که روخوانی قرآن مجید را فرا گرفت، تحصیلات خود را آغاز کرد. نخستین معلم وی، پدرش علی بن احمد عاملی بود. شهید، ادبیات عرب و کتاب های مختصر النافعتالیف محقق حلی و اللمعةالدمشقیّةاز محمد بن مکّی شهید اوّل و برخی کتاب های دیگر را از محضر وی فرا گرفت.[30]
شهید با خواهرزاده ی خود سید محمد (صاحب مدارک) هم سن و هم درس بود و هر دو مصداق حقیقی نفس سلیم بودند. در نماز به هم اقتدا می کردند و به درس هم حاضر می شدند، بلکه هر کدام کتابی تالیف می کرد به دیگری عرضه داشت و بعد از مذاکره در اطراف مطلب و تنقیح آن با توافق هر دو، ثبت اوراق می کردند. هر دو از محضر مقدس اردبیلی و ملاعبدالله یزدی صاحب حاشیه منطق معروف استفاده کردند.
شیخ حسن بعد از مراجعت به لبنان، معالم را تصنیف کرد.[31] وی بیش از هفتاد کتاب و رساله در موضوعات گوناگون نوشته است که دو کتاب شرح لمعهو مسالکوی در فقه و منیه المریددر اخلاق و تعلیم و تربیت از جمله مهم ترین آن ها است[32]
شهادت وی در اوّل محرّم سال 1011 هجری قمری در قریه ی جُبع جبل عامل در سن 52 سالگی بود و در کنار قبر خواهرزاده اش صاحب مدارک مدفون گردید[33]
3 ـ سید محمد ملقب به شمس الدین
محمدبن علی بن حسین موسوی عاملی جبعی ملقب به شمس الدین، خواهرزاده ی شهید ثانی عالمی است. اوعامل فقیه کامل، محدّث فاضل از علمای امامیه که در علم و زهد و تقوا دارای مقامی عالی بود. ایشان یکی از شاگردان بزرگ ملاعبدالله بهابادی بود که به همراه دایی خود شهید ثانی در درس ملاعبدالله حاضر می شد و علوم بسیاری را از محضر آن استاد فرزانه فرا گرفت.
سید محمد شمس الدین تالیفاتی دارد که بعضی از آن ها به شرح ذیل است:
1 ـ حاشیه استبصار
2 ـ حاشیه الفیه شهید
3 ـ حاشیه تهذیب الاحکام شیخ طوسی
4 ـ حاشیه الروضه البهیه
5 ـ شرح مختصرالنافع محقق
6 ـ مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلامکه کتاب شرایع محقق را از اوّل تا آخر باب حج به طور تعلیقه و حاشیه شرح کرده است. بارها در ایران چاپ شده است.
سید محمّد (صاحب مدارک) در سال 1009 هجری قمری در سن 62 سالگی در قریه ی جُبع از جبل عامل لبنان زندگی را بدورد گفت و دایی او شیخ حسن (صاحب معالم) بر سر قبرش نوشت: رِجالُ صَدَقُوا ما عاهَدوُا الله عَلَیه فمِنهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَن ینْتَظرِ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً. (احزاب: 23)[34]
ملاعبدالله و دربار صفوی
شاهان صفوی بنا به دلایل مختلف دینی و سیاسی و مصالح حکومتی، ضمن احترام و تقدیس علمای دین از آنان در امورمختلف نظرخواهی می کردند. این احترام ها و تقدیس ها بیش تر برای حفظ موقعیت خویش و به منظور برخورداری از حمایت و پشتیبانی جامعه شیعی بود که سر در فرمان عالمان و فقیهان داشتند. از آن سو علما نیز از این موقعیت برای گسترش و نفوذ مکتب تشیع استفاده فراوان بردند. به واقع، ارتباط آنان با پادشاهان صفوی، نقشی انکارناپذیر در گسترش و نفوذ تشیع داشت. به طوری که تشیع در این زمان از انزوا خارج شد و با رسمیت مذهب تشیع، نشر و تبلیغ اندیشه های شیعی رواج فراوان یافت و دانشمندان و بزرگانی مانند محقق ثانی و شیخ بهایی و علامه بزرگوار مجلسی، با جهت دادن سیاست های دربار صفوی به سمت ترویج و تبلیغ تشیع، خدمات بی نظیری را برای اسلام و تشیع به انجام رساندند.
این دوران یکی از دوران های اوج گیری تفکر شیعی است. ملاعبدالله نیز از جمله عالمانی است که در پرتو رابطه با دربار صفوی بر گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاش های فراوانی به ثمر نشاند. آخوند از طرف سلاطین صفوی، سمت خزانه داری حرم شریف حضرت علی، علیه السلام، را بر عهده داشت.
بعد از وفات او نیز فرزندانش عهده دار این سمت شدند.
طایفه ای که اکنون در نجف اشرف به «بیت الملا» معروف هستند، منسوب به آخوندند.[35]
مقام معنوی و علمی
آخوند، سرامد علمای عصر خود بود. در زهد و تقوا بی نظیر بود. تعابیری از قبیل علاّمه ی زمان، فقیه منطقی، عالم فاضل، اتقی و ازهد عصر خود، شارح متفکر منطق، همه، دال بر علوّ درجه و شأن و مرتبت علمی و معنوی او است.[36]
از جمله کرامات آخوند ملا عبدالله یزدی این که وقتی وارد اصفهان شد، چون قدری از شب گذشت، با توجه باطنی نظری به شهر اصفهان کرد. پس به همراهانش گفت: وسایل ما را جمع کنید تا از این شهر با عجله بیرون رویم؛ زیرا، چند هزار بساط شراب می بینم که در این شهر چیده شده است که اگر خدای تعالی عذابی نازل کند، ما هم با آن می سوزیم. پس همراهانش اسباب و وسایل را برداشتند و ملا عبدالله سوار بر مرکب خویش شد.
هنوز بیرون شهر نرسیده بودند که وقت سحر فرار رسید آخوند دوباره توجه باطنی به شهر اصفهان کرد. پس به همراهانش گفت: برگردید؛ زیرا، چندین هزار سجاده را می بینم که پهن شده و نماز شب می خوانند. این جبران آن را می کند. آن گاه به منزلی که در شهر داشت، مراجعت کرد.[37]
قصه ی مذکور حاکی از آن است که ملا عبدالله را اشتغالات اجتماعی و دل مشغولی های تحصیلی و علمی، از فتوحات معنوی غافل نساخته بود. هر روز که می گذشت، شکوفایی اخلاقی و عطر ملکوتی بر شاخسار وجود این فقیه منطقی فرهیخته بیش تر و افزون تر می گردید. دوری گزیدن از دنیای فانی، موجب آرامش نفس و اطمینان خاطر آن فرزانه ی والا گوهر شده بود، به طوری که رسیدن به قلّه ی تکامل و تهذیب نفس برای او آسان شده و ارجمندی شخصیت ملاعبدالله را پدید آورد.
سخنانی که از نفس گرم ملاعبدالله سرچشمه می گرفت، نه تنها نسخه ای کارآمد، بلکه دارویی شفابخش حساب می شد و نورانیتی ویژه با خود داشت.
آخوند ملاعبدالله در علوم فقه نیز در غایت تبحّر و استادی بود، به حدّی که بالاستحقاق گفته است اگر بخواهم، به توفیق خداوندی، می توانم تمامی مسائل آن را با ادّله و براهین عقلی طوری واضح و روشن کنم که ابداً جای رد و مجال و چون و چرا.[38]
شهرت ملاعبدالله
مسعود بن عمر بن عبدالله هروی خراسانی ملقب به سعدالدین و معروف ملا سعد تفتازانی از اکابر علمای مسلمانان و در سال 722 هـجری قمری در قریه ی تفتازان نزدیک شهر نساءاز بلاد خراسان متولد شد.[39]
ملا سعد تفتازانی در فقه و اصول و تفسیر و کلام و منطق و تمامی فنون ادبی و اکثر علوم متداول، استاد کلّ و محقّق و وحید عصر خود بود[40]
معروف ترین اثر علامه تفتازانی، کتاب تهذیب المنطق و الکلام ,,,,است که شامل دو بخش منطق و کلام است. گفته می شود بخش منطق آن، بهترین است که در نهایت ایجاز درباره ی علم منطق نگاشته شده است.
مشهور است که تفتازانی موقعی که کتاب تهذیب خود را با نهایت ایجاز و اختصار به پایان رسانید و از خلاصه نگاری خود مسرور و خشنود بود، بارها می گفت و ادعا می کرد که هر که عبارت مرا خلاصه تر کند به تعداد هر جمله ای که تلخیص شد، یک دینار به وی خواهم پرداخت. اشخاص زیادی در این مسابقه علمی شرکت کردند و در میان آنان پس از وفات وی، گوی سبقت نصیب شیخ بهایی شده است که بسیاری از عبارات او را خلاصه تر کرد.
بر کتاب تهذیب المنطقتفتازانی شروح بسیاری نوشته شده است که مشهورترین آن ها حاشیه نجم الدین ملاعبدالله بن شهاب الدین حسین بهابادی است.[41]
یکی از علل بزرگ شهرت کتاب تهذیب المنطقتفتازانی حاشیه ی نفیس ملا عبدالله یزدی است که در زمان شاه طهماسب برای تفسیر و بیان تهذیب المنطق نگاشته شده است. آن چنان دقیق و کامل است که در ایران و هندبیش تر خود این حاشیه و نه تهذیب، کتاب درسی گشته است[42]
بیش تر اشتهار ملاعبدالله به واسطه ی همین اثر مشهور او، یعنی حاشیه ی تهذیب المنطقتفتازانی است.[43]
نظر به این که حاشیه تهذیب المنطقتفتازانی از کتب درسی حوزه های علمیه و بسیار مشهور است، آن را اختصاراً حاشیه ملاعبدالله گویند و مؤلف دانشمند آن در محافل علمی حوزه و دانشگاه، به «صاحب حاشیه» مشهور است.
در آینه ی دیگران
شیخ بهایی در حاشیه و تفسیر قاضی می نویسد: که در خدمت آخوند ملا عبدالله یزدی که صاحب حاشیه بر تهذیب المنطقاست، تلمذ کرده ام. وی، او را وصف به «علامه یزدی» کرده است.[44]
سید علی خان کبیردر کتاب سلافة العصر[45] درباره اش می نویسد: عبدالله پسر حسین یزدی، استاد شیخ بهاء الدین، علامه ی روزگار خویش است. کسی در دانش و تقوا و فضیلت به او نرسد. وی کتاب هایی مفید در علم فقیه و در علم منطق و... تألیف کرده است[46]
ملاامین احمد رازی ساکن هنددر تذکره هفت اقلیمکه به سال 1010 هجری قمری نگارش یافته، در شرح احوالات آخوند ملاعبدالله بهابادی، به استادی وی در فقه و فقاهت اشاره کرده و در بیان مرتبت فقهی آخوند در ذیل عنوان «مولانا عبدالله» چنین می نویسد:
پیوسته به قلم گوهر نگار نقش تألیف و تصنیف بر لوح روزگار می نگاشت و در میدان و افاده ی لوای سبقت بر امثال و اقران می افراشت و مهارتش در فنون علم فقه به غایتی بوده که می گفته اگر متوجه بدان علم گردم، به توفیق الله تعالی، برهان و دلایل عقلی بر مسایل فقهی گفته، چنان علم فقه را مدلّل سازم که مجال چون و چرا نماند[47]
تألیفات ملاعبدالله
در تعریف علم منطق، چنین می توان گفت که منطق علمی است که به وسیله ی آن انسان از طریق تفکر در معلومات به مجهولات خویش دست رسی پیدا می کند. این علم، راه صحیح فکر کردن را برای انسان نمایان می کند. پس همه تلاش های علمی بشر نیازمند منطق است. جناب ملا عبدالله ، این فقیه منطقی، ژرف نگر به نوبه ی خود سرامد علمای علم منطق در زمان خویش و حتی زمان های پس از خود بوده است. عظمت آثار قلمی این فقیه فرزانه و منطقی فرهیخته بر اهل دانش و حکمت پوشیده نیست. تألیفات آخوند ملاعبدالله در عین استحکام و جلالت قدر، عبارات آسان دارد. به دو زبان عربی و فارسی کتاب نوشته است. کتاب او برخوردار از حسن ایجاز است.[48]
حاشیه تهذیب المنطق سعدالدین تفتازانی.
به عربی است. این کتاب باعث اشتهار و شهرت ملاعبدالله شده است
1 - شرح تهذیب المنطق به فارسی
2 - حاشیه بر مختصر تفتازانی
3 - حاشیه بر مطوّل تفتازانی
4 - التجارة الرابحة فی تفسیر السورة و الفاتحة
5 - شرح قواعد در فقه شیعه
6 - حاشیه بر حاشیه شریفیه
7 - حاشیه بر حاشیه بر شرح شمسیه
8 - الدّرة السنیة فی شرح الرسالة الالفیة الشهیدیة
9 - شرح العجاله
حاشیه بر حاشیه شرح جدید تجرید (قدیم دوانی)
حاشیه بر حاشیه شرح جدید تجرید (جدید دوانی)
10 - حاشیه بر حاشیه شریفیه و جلالیه
11 - حاشیه بر مبحث جواهر از شرح تجرید
12 - حاشیه بر مبحث موضوع علم از حاشیه دوانی
عبارت زیر را آخوند ملا عبدالله در آغاز بعضی تألیفات خود از جمله حاشیه بر حاشیه دوانیآورده است:
«حمداً لمن خلق الانسان، علّمه البیان و شکراً لمن علّّمه بدایع المعانی و روایع البیان و صلوات علی نیر المبعوث باکمل الادیان المبعوث با فصح اللسان وآله مصابیح العرفان و مفاتیع الفرقان»
حاشیه ی بر حاشیه ی خطایی[49]
این کتاب یکی از تألیفات مشهور دانشمند و ادیب شیعی آخوند ملاعبدالله بهابادی است. در علم معانی و بیان به زبان عربی است. آن چه آخوند ملاعبدالله به رشته ی تحریر در آورده، حاشیه بر حاشیه نظام الدین عثمان خطایی بر مختصر و مطوّل تفتازانیاست. چون خطایی فقط تا باب تعریف مسند الیه به ضمیر از کتاب مختصر را حاشیه نگاشته است، ملاعبدالله نیز به همین بخش بسنده کرده و به دیگر باب های مختصر کاری نداشته است. حاشیه ملاعبدالله بر حاشیه خطایی 3000 بیت نوشته دارد[50] چنان که خود ملاعبدالله در پایان آن مرقوم داشته، این کتاب در 17 ذو الحجه 962 هجری قمری در مدرسه ی منصوریه ی شیراز پایان یافته است[51] نسخه ی خطی از حاشیه بر حاشیه خطایی به خط نستعلیق و در 76 برگ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است که گفته می شود به خط خود آخوند ملاعبدالله است[52] در کتاب قاموس تراجم تصویری از یکی از صفحات همین نسخه، به عنوان نمونه خط آخوند ملاعبدالله آورده شده است.[53]
استقبال علما از حاشیه ملاعبدالله
علامه دانشمند شیخ آقا بزرگ تهرانی(صاحب الذریعه) در مبحث حاشیه می نویسد: تاکنون حواشی بسیاری بر حاشیه ی عالمانه آخوند ملاعبدالله بهابادی نوشته شده است. نام تعدادی از آن ها به ترتیبی که در الذریعهآمده است، ذکر می کنیم:
1 ـ حاشیه ی شیخ اسحاق حویزی بر حاشیه ی ملاعبدالله که تا بحث قیاس پیش رفته و مشتمل بر 3000 بیت است.
2 ـ حاشیه ی آقا محمد تقی بن محمّد علی کرمانشاهی
3 ـ حاشیه ی ملا محمّد حسین بن اسماعیل یزدی پاشنه طلایی معروف به صراط المستقیم است
4 ـ حاشیه ی شیخ محمد حسن فرزند ملا محمد جعفر شریعتمدار
5 ـ حاشیه ی شیخ محمد سعید فرزند سید محمد طباطبایی
6 ـ حاشیه ی میرصدرالدین مدرس یزدی به نام مرصع الحواشی
7 ـ حاشیه ی معروف به کشف الاستار
8 ـ حاشیه ی معروف به تعدیل المیزان
9 ـ حاشیه ی شیخ عبدالرحیم
10 ـ حاشیه ی ملاعبدالرزاق لاهیجی
11 ـ حاشیه ی میرزا عبدالغفّار
12 ـ حاشیه ی میرزا علی رضافرزند کمال الدین حسین
13 ـ حاشیه ی میرزا محمّدفرزند احمد علی قراچه داغی تبریزی
14 ـ حاشیه ی محمد علی فرزند قربان علی اردبیلی
15 ـ حاشیه ی ملا محسن تهرانی
16 ـ حاشیه ی ملا محسن فرزند محمد طاهر قزوینی
17 ـ حاشیه ی میرزا محمد تنکابنی
18 ـ حاشیه ی میرزا محمد یزدی
19 ـ حاشیه ی سید محمد مهدی موسوی
20 ـ ملا نظر علی فرزند محسن گیلانی
21 ـ حاشیه ی یعقوب بختیاری حویزی[54]
اشتباه تاریخ نگاران
در بعضی از مراجع، نسبت ملاعبدالله بهابادی به اشتباه شهابادی نوشته اند. چنین به نظر می رسد که اولین اشتباه در ذکر موطن ملاعبدالله، باعث نقل آن به وسیله ی سایر اصحاب تراجم و تواریخ شده است، در حالی که در استان یزد، شهر یا بخشی به نام شهاباد وجود نداشته است و ندارد.[55] می توان تنها بی دقتی در ضبط صحیح نام بهاباد و عدم آشنایی با موقعیت جغرافیای، آن باعث این سهو داشت. خود ملاعبدالله در بعضی عبارات، خود را به نجم بن شهاب موسوم عبدالله بهابادی معرفی کنند.[56]
یادگارهایی از ملاعبدالله در بهاباد
یکی از نوادگان آخوند ملاعبدالله تا چند سال پیش در حدود محلی که هم اکنون به مزار ملاعبدالله( صاحب حاشیه) در بهابادمشهور و معروف است، می زیست و به تقوا و دیانت معروف بوده است.[57]
همچنین از همین خاندان، قرآنی خطی به یادگار مانده که گفته می شود قرآن شخصی آخوند ملاعبدالله بوده که در بین نوادگان او دست به دست شده و به «قرآن ملاعبدالله» مشهور است. این قرآن هم اکنون در کتابخانه ی فاطمیه ی بهاباد نگهداری می شود.[58]
غروب غم انگیز
آخوند ملاعبدالله بهابادی بعد از عمری تلاش و مجاهدت در راه تعلیم و تعلّم، سرانجام در سال 981 هجری قمری در اواخر حکومت شاه طهماسب صفوی، چشم از جهان فرو بست و به دیار باقی شتافت.[59]
در بهاباد زادگاه آخوند بقعه ای متبرکه وجود دارد که به مزار ملاعبدالله بهابادی یزدی (صاحب حاشیه) مشهور و منسوب است.[60] این بقعه زیارت گاه خاص و عام و مورد توجه اهالی بهاباد و سایر مناطق اطراف بود. کراماتی نیز از صاحب آن مزار نقل می شود. مزار آخوند ملاعبدالله در محدوده ای واقع شده که بنابر قولی، سابقاً جزء املاک پدری این عالم شهیر بوده است[61]
دعایی که آخوند ملاعبدالله در پایان یکی از حواشی خود، نوشته چنین است: والحمدلله علی توفیق الاتمام والسلام علی سید الانام وعترته ذوالکرام.[62]
[1]. جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش،ج دوّم تهران شرکت چاپ و نشر ایران 1366 ش، ص 1371.
[2]. فرهنگ جغرافیای ایران، دائرة جغرافیایی ستاد ارتش، تهران چاپخانه ارتش 1332، ص 42.
[3]. همان.
[4]. دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی، ص 392 درباره توتیا چنین آورده است: توتیا اکسید طبیعی و ناخالص روی که در کوره های ذوب، سرب و روی دست آید و محلول آن گندزدایی قوی است و در چشم پزشکی محلول رقیق آن برای شست وشوی مخاط و پلک ها به کار می رود در قدیم اکسید ناخالص مزبور را در جوش های بهاره و جوش های تراخمی به صورت پودر روی پلک ها می پاشیدند.(همان سورمه می باشد)
[5]. به نقل از کتاب آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمی بهابادی، 1374؛ معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی، ج 2، مصر چاپخانه سعادت 1906 میلادی،ص 312.
[6]. جامع مفیدی، محمد مفید مستوفی بافقی، به کوشش ایرج افشار، ج سوّم، تهران انتشارات کتابفروشی اسدی، 1340 شمسی، ص 331.
[7]. شرح نفیس حاشیه ملاعبدالله، سید مصطفی حسینی مازندرانی، چاپ چهارم، ج اوّل، قم کتابفروشی طباطبایی 1343 شمسی.
[8]. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج 3، 1401 هـجری قمری، ص 191.
[9]. آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمّی بهابادی، 1374، انتشارات بهاباد.
[10]. روضات الجنات، ج 4، ص 229، میرزا محمد باقر خوانساری.
[11]. ریاض العلماء، ج 3، ص 193، میرزا عبدالله افندی.
[12]. همان ج 3، ص 191، 1401 هـجری قمری.
[13]. ریحانة الادب، میرزا محمدعلی مدرس، ج 4، ص 258.
[14]. آخوند ملاعبدالله بهابادی (صاحب حاشیه احمد ترحمّی)، ص 55، انتشارات بهاباد.
[15]. ریحانة الادب،ج 4،ص 259، میرزا محمد علی مدرس.
[16]. ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمی 1374، ص 56،انتشارات بهاباد.
[17]. تتمیم امل الامل، الشیخ عبدالنبی قزوینی، کتابخانه آیت الله مرعشی 1407 هـجری قمری.
[18]. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج 4، ص 190.
[19]. گلشن ابرار ج2 ص 179، نشر معروف زیر نظر پژوهشگده باقرالعلوم (ع) 1382.
[20]. فهرست کتب اهدایی سید محمد مشکوة به کتابخانه دانشگاه تهران، علی نقی منزوی،ج دوم، تهران چاپخانه دانشگاه، ص 379.
[21]. روضات الجنات، ج 7، ص 64، میرزا محمد باقر خوانساری.
[22]. ریحانة الادب، ج 3، ص 306، میرزا محمدعلی مدرس.
[23]. ریاض العلماء، ج 5، ص 98، میرزا عبدالله افندی.
[24]. دایرة المعارف الاسلامیه، عبدالعزیز، ج 4، 1337 هـجری قمری، ص 337.
[25]. قصص العلماء، ص 174، میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی تهران 1304 هـجری قمری.
[26]. ریاض العلماء، ج 5، ص 96، میرزا عبدالله افندی.
[27]. روضات الجنّات، ج 7، ص 64، میرزا محمد باقر خوانساری.
[28]. ریحانة الادب،ج 3، ص 393، میرزا محمدعلی مدرس.
[29]. مفاخر اسلام، علی دوانی،ج 4، ص 481.
[30]. گلشن ابرار، ج اوّل، ص 173.
[31]. ریحانة الادب، ج 3، ص 393، میرزا محمدعلی مدرس.
[32]. الذریعه آقابزرگ تهرانی، ج 1، ص 193، ج 2، ص 296، ج 3، ص 58، ج 4، صص 433 و 52، ج 5، ص 278، ج 11، صص 126و 275، ج 20، ص 378.
[33]. ریحانة الادب، ج 3، ص 393، میرزا محمدعلی مدرس.
[34]. ریحانة الادب، ج 3، ص 388، میرزا محمد علی مدّرس.
[35]. اعیان الشیعه، سید محسن امین،جزء 2و3 بیروت 1956 میلادی ص 118.
[36]. آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمی، 1374، انتشارات بهاباد.
[37]. قصص العلماء، میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی تهران 1304 هـجری قمری، ص 174.
[38]. ریحانة الادب، ج 6، ص 390، میرزا محمد علی مدرس.
[39]. تاریخ حبیب السیر، غیاث الدین حسینی خاندمیر، ج 3، تهران انتشارات کتابخانه خیام 1333، ص 340.
[40]. ریحانة الادب، ج 1، ص 340، میرزا محمد علی مدرس.
[41]. آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمّی، ص 73.
[42]. ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق، حسن ملکشاهی چاپ چهارم تهران انتشارات دانشگاه تهران، 1367، ص 24.
[43]. تاریخچه اداوار منطق، ص 6.
[44]. قصص العلماءِ، میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی تهران 1304 قمری، ص 174.
[45]. عنوان کامل کتاب «سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر» می باشد.
[46]. الفوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، صص 249 و 506.
[47]. هفت اقلیم، امین احمد رازی کلکثه، 1963 میلادی، ص 179.
[48]. الاعلام قاموس تراجم،ص 80.
[49]. آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمّی، صص 71. 70.
[50]. فهرست کتابهای اهدایی مشکوة، ج 2، ص 379.
[51]. آخوند ملاعبدالله بهابادی( صاحب حاشیه)، احمد ترحمّی،ص 89.
[52]. همان، ص 89.
[53]. الاعلام قاموس التراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، خیرالدین الزرکلی، الجزء الرابع، الطبعه القاسع، بیروت دارالعلم للملائین 1909 میلادی، ص 80.
[54]. الذریعه، ج 6، صص 60. 62.
[55]. فرهنگ آبادیها دکتر محمد حسین پاپلی یزدی، انتشارات آستان قدس رضوی؛ فرهنگ جغرافیای ایران، انتشارات جغرافیای ستاد ارتش؛ فرهنگ آبادیهای ایران، نوشته دکتر لطف الله مفخم.
[56]. ریحانة الادب، میرزا محمد علی مدرس،چاپ دوّم، ج 6، تبریز چاپخانه شفق بی تا، ص 390.
[57]. آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمّی، ص 52.
[58]. همان (قرآن مجید نسخه خطی کتابخانه فاطمیه بهاباد بی تا).
[59]. آخوند ملاعبدالله بهابادی صاحب حاشیه، احمد ترحمّی، ص 108.
[60]. یادگارهای یزد،ج 1، ص 195.
[61]. آخوند ملاعبدالله بهابادی (صاحب حاشیه)، احمد ترحمّی، ص 111.
[62]. همان، ص 115.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه