دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بحران کوبا

No image
بحران کوبا

بحران كوبا، خروشچف، كندي، خليج خوك ها، واقعه خيرون، كاسترو، علوم سياسي

نویسنده : نرجس عبدیایی

رقابت تسلیحاتی قدرت‌های‌ بزرگ یکی از عوامل بحران‌ساز در نظام‌ بین‌الملل می‌باشد اگرچه در عصر حاضر تلاش برای بازدارندگی یکدیگر - بخصوص بازدارندگی هسته‌ایی – میان قدرت‌های اروپایی خاصه آمریکا و روسیه به شکل جدیدی ادامه دارد. از اواسط دهه پنجاه میلادی ایالات‌متحده و شوروی درگیر یک رقابت تسلیحاتی تمام‌ عیار شدند که متشکل از سلاح‌های هسته‌ایی بسیار قوی بود که در ابتدا توسط بمب‌افکن‌ها حمل می‌شدند. نگرانی دوباره از آسیب‌پذیری این سلاح‌ها نسبت به دفاع هوایی، منجر به برنامه‌هایی فشرده جهت توسعه موشک‌های بالستیک شد. در قرن 20 رقابت تسلیحاتی به گونه‌ایی فزاینده میان دو کشور شوروی و آمریکا وجود داشت و هر دو برای افزایش قدرت هسته‌ایی خود و کنترل رقیب تلاش وافری داشتند. در آغاز موشک‌های بالستیک با برد متوسط در اروپا مستقر شدند. شوروی نیز برای استقرار این موشک‌ها در کوبا تلاش کرد که منجر به بحران سال 1962م گشت.[1]

تهاجمات مستقیم و غیرمستقیم آمریکا به کوبای تازه استقلال‌یافته از زمینه‌های اصلی بحران موشکی کوبا می‌باشد؛ نمونه مهم این تهاجمات در حمله غافل‌گیرانه نظامی آمریکا به کوبا مشاهده می‌شد. در 17 آوریل 1961م نیروهای مهاجم آمریکایی در منطقه ایی به نام خلیج‌ خوک‌ها[2] در کشور کوبا پیاده شدند اگرچه نتیجه این حمله "دفاع شدید نیروهای کاسترو و تلفات سنگین نیروهای آمریکا و عدم طرفداری مردم کوبا از آمریکا بود"[3] اما کاسترو برای دفاع از تهدیدات احتمالی دیگر این کشور، به قطب دیگر رقابت هسته‌ایی یعنی شوروی روی‌آورد. علاوه‌بر رقابت دو قدرت برای به‌دست‌ آوردن نفوذ سیاسی و نظامی در کشورهای تازه استقلال‌یافته، هجوم موسوم به خلیج‌ خوک‌ها و حملات نافرجام متعددی که در این دوران به قصد جان کاسترو توسط آمریکا صورت می‌گرفت، زمینه‌های بیشتری را برای نزدیکی دو کشور کوبا و شوروی به یکدیگر را فراهم نمود. یکی از این سوء‌قصدها عملیاتی بود که توسط سازمان سیای آمریکا تحت عنوان "عملیات راسو"[4] انجام می‌شد که در پی آن قرار شده ‌بود که با بکارگرفتن وسایلی مانند سیگارهایی که به محض استعمال در پهنای صورت منفجر می‌شود، فیدل کاسترو رهبر کوبا را، به قتل برسانند.

به‌طور کلی تخمین زده‌اند که دست کم سی و سه طرح مختلف در این راستا و به این منظور انجام شد[5] و البته تمام آنها هم ناموفق بود. از طرفی تحریم‌های اقتصادی آمریکا و ادامه آن خودبخود این کشور را به قطب دیگر قدرت در جهان یعنی شوروی برای دوام حیات اقتصادی کوبا متوجه می‌نمود. این‌ها مقدماتی بود برای پیدایش بحران موشکی کوبا که در آن سه کشور آمریکا، شوروی و کوبا نقش اصلی را ایفا می‌نمودند.

روند بحران موشکی کوبا

در پی مقدمات ذکر شده، کوبا در ژوئن 1962م پیشنهاد شوروی را برای استقرار جنگ‌افزارهای هسته‌ای در خاک کشورش پذیرفت و این آغاز بحران موشکی کوبا بود. بحرانی که می‌رفت تا جهان را به سوی یک جنگ‌ جهانی هسته‌ای پیش ببرد یا این‌که به صورت مذاکره و مصالحه در میان دو کشور شوروی و آمریکا مورد حل و فصل قرار بگیرد. دولت آمریکا که کاسترو را به مثابه سرپل خطرناکی برای نفوذ رقیبش شوروی در آمریکای مرکزی تلقی می‌نمود، در دوران ریاست‌جمهوری کندی "تصمیم گرفت طرح آیزنهاور رئیس‌جمهور قبلی آمریکا را برای حذف کاسترو عملی کند و رژیم او را سرنگون کند و به دستاورد آن طرح که گمان می‌کرد پیروزی برای دموکراسی و عقب‌نشینی کمونیسم در سطح جهانی است، برسد."[6] از طرف دیگر شوروی که در مورد وضعیت کوبا و احتمال تهاجم مجدد از سوی آمریکا احساس خطر می‌کرد، تهدید هسته‌ایی را به عنوان راه‌کار انتخاب نمود و اقدام به استقرار موشک‌های اس.اس-4 و اس.اس-5 که دارای بردهای هزار و دوهزار و پانصد میل بودند در خاک کوبا نمود. تا جایی که در اواسط اکتبر 1962م، شوروی 24 دستگاه پرتاب موشک‌های اس.اس-4 را با تجهیزات کامل مستقل از موشک و کلاهک‌های هسته‌ای همراه با 50 درصد از وسایل لازم برای سرویس آن (یعنی 36 فروند موشک و کلاهک جنگی) را در کشور کوبا مستقر نمود."[7]

در پی استقرار موشک‌ها از سوی شوروی در خاک کوبا، میان دو کشور قدرتمند تشنج جدی ایجاد شد. عکس‌العمل آمریکا در برابر این بحران، سازماندهی سریع نیروهای ارشد خود برای پیدا کردن راهکاری در مقابله با عمل شوروی بود. که طی آن راه‌حل‌های مختلف زیر در «گروه بحران » مورد بررسی قرار گرفت:

- هیچ واکنشی به عمل نیاید؛

- تنظیم شکایت برای سازمان ملل متحد؛

- اقدام به محاصره‌ی دریایی کوبا؛

- انهدام سکوهای پرتاب موشک با توسل به بمباران موضعی دقیق؛

- هجوم نظامی به کوبا با استفاده از نیروی زمین. [8]

وقتی کندی متوجه شد که خروشچف به‌طور محرمانه موشک به کوبا فرستاده است، فورا بازگرداندن آنها را خواستار شد و به منظور تأکید بر خواست خود فرمانی را دایر بر اجرای یک محاصره دریایی در منطقه صادر کرد. در پاسخ به آن خروشچف که در اولین مرحله (عکس‌العمل آمریکا در برابر استقرار موشک توسط شوروی در خاک کوبا)، از تعین تاریخی برای اجلاس سران ایالات‌متحده و شوروی سرباز زده‌ بود، روابط آن کشور را با آمریکا از حالت عادی خارج کرد[9] و وقتی خطر بازرسی کشتی‌های شوروی را از سوی آمریکا احساس کرد، اعلام نمود که:" اقدام آمریکا جایی برای مذاکره باقی نمی‌گذارد و سهل است که نیروهای متخاصم را به جنگ می‌کشاند و در نتیجه پیامدهای مهلک و غیرقابل‌جبرانی به بار خواهد داشت."[10] خروشچف در طول این ماجرا دو نامه به کندی نوشت که در اولی خواستار قول آمریکا به عدم حمله به کوبا شده بود و در دومی خواستار خروح نیروهای نظامی آمریکا از ترکیه بود و تهدیدهای مذکور در متن نامه دوم که لحن خشن‌تری هم داشت قابل استنباط بود. گویا شوروی در این تهدیدات جدی بود. شوروی "در مناطق مختلف (کوبا) دانشگاه‌هایی را هم برای آموزش استفاده از این تجهیزات تأسیس کرده بود حتی واحدهای مستقر در این کشور می‌توانست بدون هماهنگ‌ کردن با مسکو از این سلاح‌ها و تجهیزات استفاده کند."[11] در نهایت خروشچف، پس از یک هفته از آغاز بحران، دستور بازگشت کشتی‌های حامل موشک‌ها را به شوروی در 28 اکتبر صادر کرد؛ البته با این شرط که: الف – آمریکا نیز موشک‌های میان برد (طرح نورستاد) را از ایتالیا، ‌ترکیه و انگلستان برچیند. ب – هرگز در صدد ساقط‌ کردن کاسترو بر نیاید.[12]

عقیده شوروی برای استقرار موشک‌ها به نقل از خروشچف عبارت بود از: "دفع تهدید آمریکا برای براندازی کوبا و استثمار این کشور، و در راستای این هدف می‌خواست آمریکا را بر سر دو راهی قرار دهد یکی این‌که اگر کوبا مورد تهاجم قرار گرفت موشک‌های هسته‌ای شوروی به آمریکا حمله کند و دیگر این‌که این مسأله نقطه قوتی باشد برای حفظ استقلال کوبا و جلوگیری از تهاجم به این کشور."[13]

فیدل کاسترو رهبر کوبا خود واقعه خیرون (بحران موشکی کوبا) را این‌گونه مرحله‌بندی می‌کند:

1) تصمیم کندی به محاصره کوبا با 183 ناو در 20 اکتبر و حضور هشت فروند هواپیمای بمب‌افکن با 40 هزار سرباز در آب‌های کوبا؛

2) 22 اکتبر اطلاع‌‌رسانی عمومی از سوی کندی درباره این موضوع؛

3) 22 اکتبر اعلام بسج‌ عمومی از سوی کوبا با حدود 270 رزمنده؛

4) حرکت حدود 23 فروند ناو شوروی به سوی کوبا در نتیجه احساس اجتناب‌ناپذیر بودن جنگ هسته‌ای از سوی فیدل؛

5) پیشنهاد سران شوروی مبنی بر خروج موشک‌های ژوپیتر آمریکا در ترکیه و نابودی موشک‌های موجود در کوبا و توافق طرفین البته بدون مشورت با کوبا (که این عدم اطلاع کوبا از توافق نهایی طرفین مورد گلایه کاسترو واقع شده بود.)[14]

روند این بحران به سیاست‌های کندی هم مرتبط می‌شد سیاستمداری که خروج از بحران را مدنظر قرار داده بود؛ بنابراین "تفاوت سیاست روزولت و کندی تلاش او برای جلوگیری از بحران می‌باشد.[15]"

نتایج بحران کوبا

شوروی در عوض صرف‌نظرکردن از استقرار موشک در خاک کوبا، از کندی قول کرفت که "دست از حمایت مخالفان فیدل کاسترو بردارد و در نتیجه اسرای زندانی در کوبا هم در 23 دسامبر همان سال به آمریکا بازگردانده شدند، (البته در برابر پرداخت 53 میلیون دلار به کوبا)؛[16] همچنین پذیرش خروج نیروهای نظامی آمریکا از ترکیه – که بعدها عملی نشد- و تعهد عدم تجاوز به کوبا از سوی آمریکا از نتایج این بحران بود.

مصالحه بر سر کوبا در جهان با حسن استقبال روبرو شد ولی در شوروی و کشورهای کمونیست به ضعف خروشچف و اشتباه او در استقرار پایگاه‌های موشکی در کوبا تغبیر گردید. عقب‌نشینی خروشچف به خصوص بهانه‌ایی به دست رهبران چین کمونیست داد که او را به‌عنوان یک سیاستمدار بزدل و سازشکار مورد حمله قرار دهند. این ماجرا مدتی نیز موجب سردی روابط شوروی با کوبا شد و فیدل کاسترو از پذیرفتن سفیر شوروی برای ادای توضیحات خودداری می‌کرد.[17]

بحران کوبا که دو ابرقدرت را تا لبه‌ی پرتگاه جنگ هسته‌ای سوق داده بود، به آمریکا و روسیه فهماند که تداوم حالت جنگ سرد ممکن است عواقب جبران‌ناپذیری برای طرفین به بار آورد. از این رو، نتایج و پیامدهای به دست‌آمده از بحران، بسیار گرانبها و مهم بود:

1- وصل خط تلفن بین کاخ ‌سفید و کاخ کرملین برای تبادل‌نظر در امثال چنین لحظات بحرانی؛

2- آغاز مذاکرات دو ابرقدرت برای تحدید سلاح‌های اتمی که به قرارداد سالت یک منجر شد؛

3- آغاز روابط تجاری و اقتصادی گسترده بین آمریکا و شوروی، از جمله خرید گندم توسط شوروی؛

4- امضای پیمان منع آزمایشات اتمی در فضا و زیر دریاها و ماورای جو میان آمریکا و شوروی؛

5- انعقاد قرارداد منع گسترش سلاح‌های اتمی با کشورهایی که فاقد این نوع تسلیحات هستند؛

6- مشخص‌شدن بارز و آشکار «بازدارندگی» به‌عنوان یکی از ویژگی‌های عمده سلاح‌های اتمی؛[18]

مقاله

نویسنده نرجس عبدیایی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS