مقدمه
ناحیه جبل عامل لبنان به داشتن ستارگانی فروزان و بی شمار در آسمان علم و فقاهت مکتب انسان ساز شیعه معروف خاص و عام است.[1] تا آنجا که علامه بزرگوار قاضی سید نور الله شوشتری؛ شهیدثالث که مدفنش در شهر آگرا (اکبرآباد) در کشور هند می باشد در کتاب شریف مجالس المومنین این گونه نوشته:
تجلی انوار رحمت الهی همیشه شامل اهل جبل عامل بوده و نور محبت خاندان (اهل البیت) از ناحیه ایمان ایشان چون بارقه نور از شاهق طور ظهور می نموده و هیچ قریه ای از آن نیست که جمعی از فقها و فضلای امامیه در آن جمع نباشند.[2]
در نقلی دیگر این چنین آمده که:
در زمان شهید ثانی و در تشیع جنازه شخصی در یکی از قریه های جبل عامل هفتاد مجتهد امامیه شرکت کرده بودند.[3]
شیخ حر عاملی نیز در این خصوص جمله ای بسیار زیبا دارد که تحسین انسان را بر می انگیزاند:
تعداد علمای جبل عامل لبنان یک پنجم علمای شیعه اند، با اینکه جمعیت آنان یک دهم؛ از یک دهم شیعیان جهان نیز کمتر است.[4]
یکی از این ستارگان که همچون خورشیدی تابناک بر آسمان فقه و فقاهت می درخشد؛ دانشمندی پرکار و پرتوان به نام سيد محمد بن علي بن حسین بن أبي الحسن موسوی عاملی جُبَعی[5] ملقب به شمس الدین[6] است که به «صاحب مدارک» معروف بوده و امروز دهم ربیع الاول مصادف با وفات ایشان می باشد. [7]
تحولات سیاسی عهد این دانشمند بزرگ شیعه
دوره زندگی 62 ساله[8] این دانشمند خستگی ناپذیر در دوره ای ممتاز در تاریخ جهان تشیع واقع شده است. چون مصادف با دوره ای است که برای اولین بار مذهب نجات بخش شیعه در بخش وسیعی از جهان اسلام مذهب رسمی حکومتی مقتدر شد.[9]
باید اشاره نمود که اگر کمک علمای شیعه[10] مخصوصا علمای ناحیه جبل عامل لبنان نبود صفویان هرگز به انجام این کار شگرف نائل نمی شدند.[11]
این دوره؛ دوره رونق علم و فرهنگ شیعی است که تلاشهای علمای جبل عامل در این خصوص ستودنی است. برخی از آنها همراه صفویان شده و به تبلیغ و تحکیم مبانی تشیع مشغول شدند[12] و برخی نیز که به همکاری با صفویان روی نیاوردند به پیشبرد فرهنگ و علوم تشیع کمک فراوانی نمودند. سیدمحمد موسوی عاملی جُبَعی از جمله کسانی است که وارد دربار صفوی نشد و به کوشش هر چه بیشتر در پیشبرد فرهنگ غنی و علوم انسان ساز شیعی روی آورد.[13]
خانواده ای آسمانی
شمس الدین[14] سید محمد در سال 946 قمری در خانواده ای با تقوا و عارف به احکام اسلامی متولد شد.[15] پدرش عالم فاضل سید علی موسوی عاملی بود که در زمان خود دانشمندی ممتاز بود. مادرش نیز دختر(شهید ثانی) شیخ زین الدین عاملی بود که از دانشمندان بزرگ و سرآمد شیعه محسوب می شود.[16] کسی که واژه شهید و شهادت زیباترین لقب اوست و بسان شهید اول در میان علمای شیعه همچون خورشیدی می درخشند.
بدین ترتیب سید محمد از ناحیه پدر از تبار سادات و دانشمندان؛ و از ناحیه مادر نیز از نوادگان شهید ثانی محسوب شده و سبط آن دانشمند شهید است[17]؛ لذابه همین دلیل عنوانی بهتر از خانواده آسمانی برای این خاندان پاک نمی توان پیدا نمود.
لازم به ذکر است که سید علی فرزند دیگری به نام سید علی داشته که به نورالدین ثانی معروف؛ و ایشان نیز از دانشمندان و فقهای عصر خود در شام و مکه بوده است.[18]
تحصیلات
سیدمحمد تحصیلاتش را در زادگاه خود آغاز نمود[19] درطول تحصیل با دائی خود شیخ حسن (صاحب معالم) فرزند شهید ثانی هم درس بوده و حتی اساتید آنها هم مشترک بوده است. [20]
آنها برای تحصیل در نجف اشرف نیز باهم مهاجرت نمودند.[21] این دو چونان اسبی سرکش بر دشت و دامن دانش می تاختند و در دانش اندوزی چون شیرخواره ای سیری ناپذیربودند.[22]
بعد از دو سال و اندی آنها در حالیکه به درجه اجتهاد رسیده بودند به وطنشان در ناحیه جبل عامل بازگشتند.[23]
اساتید:
پدرش سید نورالدین علی[24] که از اعیان علمای جبل عامل بود اولین استاد او بوده است.[25] استاد دیگر او شخصی بنام سيد علي صائغ حسینی جزینی بوده[26] که سید محمد در نزد این دو استاد که از شاگردان شهید ثانی بودند درسهای ادبیات عرب، منطق، ریاضی و علوم معقول و منقول و فروع را فراگرفت. [27]
پس از رحلت سید علی صائغ؛ ملا عبد الله يزدي(صاحب حاشيه در منطق) به منطقه جبل عامل آمد و «صاحب مدارک» و «صاحب معالم» درسهای منطق، مطول، حاشية خطائي، حاشيه ملا عبدالله را به همراه کتاب تهذیب منطق از او فراگرفتند. [28] البته علاوه بر این دروس وی بر آنها فقه و حدیث را نیز تدریس نمود.[29]
از دیگر استادان او را شخصی بنام شیخ احمد بن حسن نباطی عاملی ذکر شده است.[30]
او از محضر شيخ حسين بن عبد الصمد که از شاگردان شهید ثانی بوده نیز بهره ها گرفته و روایاتی را به واسطه ایشان از شهید ثانی نقل نموده است.[31]
پس از آن به همراه «صاحب معالم» برای تکمیل معلومات خود به نجف اشرف مهاجرت نمودند. و هنگامی که در درس مقدس اردبیلی حاضرشدند از او درخواست نمودند چون ما نمی توانیم مدت زیادی را در عراق بمانیم اگر صلاح می دانی آنطور که ما می خواهیم برای ما تدریس کنی!
استاد به آنان گفت: چگونه؟ گفتند: ما پیشاپیش درسها را مطالعه می کنیم؛ اگر مطلبی را فهمیدیم نیازی به تقریر شما نیست و اگر چیزی را نفهمیدیم آنگاه شما تدریس کنید.
استاد کار آنان را پسندید و آنان در محضر او برخی دروس از جمله: اصول، منطق، کلام و کتابهایی چون شرح مختصر عضدی و شرح شمسية و شرح المطالع را فرا گرفتند.[32]
جالب است فراگیری آنان از این استاد فرزانه؛ در زمانی بود که مقدس اردبیلی بر کتاب ارشاد شرحی را می نوشت و بخشهای از نوشته اش را به آنان می داد تا در عبارت آن نگاه کرده و برخی نوشته های غیر فصیح را اصلاح کنند.[33]
شخصیت معنوی و علمی
صاحب مدارك شخصیتی، بزرگوار دانشمندی فاضل، متبحر، ماهر و محققی تیز بین بود و زاهد و عابد و صاحب ورع بود.[34] او اسوه و جلودار محققان است.[35] او سیدی از سادات ما و بزرگی از بزرگان ما و فقیه از فقهای ما( شیعیان) بود. [36]
سیدمحمد از کثرت ورع و تقوی و علامندی شدید به اشتغالات علمی زیارت امام رضا (ع) را ترک نمود زیرا از آن بیم داشت که در صورت مسافرت به ایران؛ شاه عباس کبیر از او بخواهد که وارد دربار شود.[37]
او فقیهی محدث و جامع فنون و علوم بود.[38] و روایاتی را به واسطه اساتیدش از شهیدثانی نقل کرده است.[39] که در برخی کتب روایی نقل شده است.[40]
هر دوی (صاحب مدارک و صاحب معالم)مصداق حقيقى نفس سليم بودند و در نماز به يكديگر اقتدا مى كردند و در درس همديگر حاضر مى شدند. [41] فضل این دو مشهورتر از آنست که انکار شود.[42]
هر کدام از این دو نفر که کتابی را تالیف می نمودند بر دیگری عرضه میداشتند[43] و بعد از مذاکره در اطراف مطلب و تنقیح آن با توافق هر دو؛ به تالیف اقدام مینمودند.[44] در این میان بسیار پیش می آمد که اگر مسأله ای از یکی از آن دو پرسیده می شد او سئوال کننده را به دیگری (که این مسأله را با اجتهاد استنباط وحکم آن را استخراج نموده بود) ارجاع می داد و می گفت او مرا از زحمت استنباط این سئوال آسوده ساخته است.[45]
آن دو در اخبار طریق خاصی ابداع کردند و به صحیح اعلایی قائل شدند؛ که بر اساس آن بایستی روات حدیث اثنی عشری و عادل باشند و بر عدالتشان نیز دو نفر شهادت داده شده باشد. به این ترتیب آنان بسیاری از اقوال علمای قبل از خود را رد نمودند.[46]
سیدمحمد روش فقهی استادش مقدس اردبیلی را دنبال می نمود بدین گونه که در احادیث تحقیق و تفحص می نمود و آرا و اقوال و دریافتهای علما را دارای حجیت نمی دانست.[47] و در عین حال او الگوی محققان و مقتدای نکته پردازان و زبان علمای متاخر بود[48]
سید محمد موسوی عاملی از جمله علمای شیعه است که به وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت قائل و بر آن در تالیفاتش نیز تصریح نموده است.[49]
تالیفات:
«صاحب مدارک» با آنکه تأليفات زيادی ندارد ولی آن را به کثرت تحقیق آراسته است [50]و تالیفاتش منقح، مهذب و حاوی فواید بسیار است.[51]
یکی از تالیفات گرانسنگ او کتاب شریف مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام است.[52] ایشان در این نوشته کتاب شرایع را از اول تا آخر باب حج به صورت تعلیقه و حاشیه شرح نموده است.[53] از ممیزات این کتاب که در شرح شرایع الاسلام محقق حلی نگاشته شده است متانت در استدلال و اعتماد بر روایات مسلم است که مبتنی بر دلایل عقلیه است. کتاب مدارک هرچند ناقص مانده و فقط مبحث عبادات آن در سه جزء تالیف شده لکن اثری است مورد اعتماد فقها، و از نوشته های استوار و فاخر در فقه استدلالی به شمار میرود.[54] و مرجع علماء و فقها است.[55]
لازم به ذکر است که تالیف کتاب شریف مدارک الاحکام در سال 998 به پایان رسیده است.[56]
از دیگر تالیفات او می توان حاشية بر ألفية الشهيد[57] ؛ شرح المختصر النافع[58] ؛ حاشیه بر استبصار و حاشیه بر تهذیب[59] را نام برد.
برخی انتساب کتابهای؛ شرح قصائد ابن ابی الحديد و حاشیه بر شرح الفیه ابن ناظم[60] به ایشان را مردود شمرده اند.[61]
شاگردان:
از جمله شاگردان او می توان به: سید اسماعیل بن علی کفرحونی، حسن بن علی حانینی، و عبد السلام بن محمد مشغر پدر بزرگ (مادری) مولف کتاب« أملالآمل»، و عبد اللطيف بن علي بن أحمد بن أبي جامع عاملی، و علي بن أحمد بن موسى نباطي نجفي، و برادرش سيد علي بن علي بن أبي الحسن، و محمد أمين استرابادي، و علي بن محمد الحرّ مشغری پدر بزرگ مؤلف کتاب «أملالآمل»، و نجيب الدين علي بن محمد بن مكي جبیلی جُبَعی، و دیگرانی از بزرگان فقها و علما اشاره نمود.[62]
نوه شهید ثانی؛ بنام شیخ محمد بن حسن بن زين الدين عاملی که از شاگردان صاحب مدارک بوده در رثای استاد فرزانه اش اشعار زیبایی سروده است.[63]
حواشي وتعليقات بر مدارک الاحکام
حواشی و تعلیقات گسترده ای که بر کتاب مدارک الاحکام نوشته شده نشانگر آن است که این تالیف نقطه عطفی در نوشتار فقهی جهان تشیع بوده است که البته برای کوتاه شدن سخن به برخی از آنها اشاره می شود.
برجسته ترین حاشیه بر مدارک الاحکام کاری سترگ از استاد بزرگ آیت الله وحید بهبهانی است.[64] و از علمایی که بر این کتاب حواشی و تعلیقاتی نوشته اند میتوان به صاحب مفتاح الکرامه سید جواد حسینی شقرایی نجفی[65]، محمد امین بن محمد استر آبادی،[66]ملا عبدالله تونی صاحب وافیه[67]، مولف کتاب ریاض المسائل[68]، فرزند صاحب معالم که به شیخ محمد سبط ( شهید ثانی) معروف است[69]، و محدث بزرگوار شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق اشاره کرد. [70]
فرزندان:
سید محمد فرزندی فرزانه داشت که نامش سیدحسین بود.[71] و شیخ حر عاملی در خصوص او گفته: او فقیهی فاضل، ماهر، جلیل القدر و عظیم الشان است که از پدرش و بهاء الدین محمد عاملی درس فراگرفته است.[72]
هنگامی که سید حسین در خراسان ساکن شد منصب شیخ الاسلامی به او داده شد و قاضی القضات خراسان هم شد.[73] او علاوه بر این در کنار مضجع شریف امام رضا (ع) کرسی درسی دایر نمود وعده زیادی از محضر او بهره بردند.[74]
سید حسین در سال 1069 وفات یافت و ابراهیم بازوری شاعر معروف آن عضرشعری در مدح او سروده است.[75]
فرزند دیگرش سید نجم الدین بوده که دانشمند فرزانه ای بوده و به همراه دو فرزندش (نوه های صاحب مدارک) أبي عبد الله محمد و أبي الصلاح علي، از صاحب معالم دارای اجازه بوده اند.[76]
وفات:
سر انجام این دانشمند کوشا در 62 سالگی[77] و در شب دهم ربیع الاول سال 1009 درقریه جبع رحلت نمود[78] گرچه برخی رحلت ایشان را شب شنبه 18 ربیع الاول 1009 قمری می دانند.[79]
شعری در وفات ایشان سروده شده که در اصطلاح تاریخ دانان این گونه اشعار دلالت بر تاریخ واقعه ای می کنند و مورخان آن را «ماده تاریخ» می نامند.
و ابن علی سبط ذی المسالک بعد (نجاح) ( جد ذوالمدارک)
کلمه «نجاح» در این شعر به حساب حروف ابجد نشانگر عدد62 است که اشاره به سن او و جمله «و جد ذوالمدارک» اشاره به عدد 1009 است که سال وفات اوست . [80]
«صاحب معالم» بعد از وفات «صاحب مدارک»بر مزار او این گونه نوشت:
رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا[81]
همچنین او در فراغ یار عزیزش ابیاتی سوزناک سرود که بر مزار این عالم پر افتخار نوشته شد.[82]