23 فروردین 1397, 14:40
همواره در طول تاریخ بین حق و باطل نزاع و اختلاف وجود داشته است و این دو مسئله هیچ گاه در یک جا جمع نمی شوند و پیوسته در مقابل و تضاد هم قرار میگیرند. حق یعنی حقوق همه مردم جهان در یک جامعه رعایت شده و همه آنها در برابر قوانین ومقررات برابر بوده و غنی را بر فقیر هیج امتیازی نیست. اما باطل همواره در مسیر کج رویها و انحرافها رفته و سعی در اضلال و تباهی حقوق انسانها داشته و در جهت منفعت طلبی و سودجوییهای شخصی پیش میرود.
در علم منطق و فلسفه تعاریف گوناگونی یرای حق آورده شده است. واژه حق و باطل به گفته منطقیون مشترک معنوی است، یعنی حق و باطل هر کدام دارای معنایی واحد هستند که میتواند بر مصادیق مختلف قابل حمل باشد. فارابی برای حق چند معنی ذکر کرده است. حاج ملاهادی سبزواری حق و باطل را چنین تعریف میکند: حق به موجودی که راهی به بطلان آن نیست گفته میشود و خدای تعالی حق است و هر چیزی که خالی از وجود خدا باشد باطل است. حق در فلسفه به چند معنی آمده است: هستی خارجی در مقابل هستی ذهنی، که اولی حق و دومی به این معنی باطل است.
فلاسفه الهی راجع به ملاک حقیقت مطابقت با واقع و یا نفس الامر را ذکر کرده اند. یعنی حقیقت چیزی است که وجود خارجی و عینی داشته باشد و به منشا و مبدا اصلی خود یعنی بارگاه حق تعالی راه داشته باشد. نقطه مقابل آن باطل است. یعنی کج رویها و انحرافها از مسیر حق. در حق منطق، عقل و تفکر و اندیشه نهفته است. چرا که در تعریف عقل آمده است: «العقل ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان». عقل چیزی است که انسان به واسطه آن خدا را پرستش کرده و به بهشت رهنمون میگردد. پیروی از احساسات زودگذر و غیر معقول باعث دوری انسان از مسیر درستی و قرار گرفتن در مسیر کج روی میگردد.
همواره در طول تاریخ انسانهای عاقل و اندیشمندی بودهاند که به مقام پیامبری و نبوت رسیدهاند. زیرا این افراد نسبت به مردم و اقوام دیگر متمایز بودهاند. در امورات جهان و مسائل دنیوی و اخروی تعقل و اندیشه کرده و خود را با قرارگیری در مسیر حق به خدا نزدیک کرده بودند. به این خاطر است که در قرآن به تفکر و تعقل در امورات سفارش زیادی شده است و بسیاری از آیات قرآن سنجش مسائل زندگی و روزمره را به عقل آدمی سپرده است. چرا که همواره بین عقل و حق رابطه نزدیکی بوده است. عمل به حق باعث پیشرفت و رشد شخصیت روحانی و معنوی انسان میشود و او را در مسیر و راه و روش حقانیت و انسانیت سیر میدهد.
اگر انسان پیروی از حق و درستی و راستی را آغاز نماید، گرچه ابتدای کار سخت و نیازمند همتی سرسختانه است ولی بعد از مدتی قرار گیری در مسیر درستکاری و راستی، شخص را به مسیرهای بالاتر هدایت میکند. چرا که مسئله اصلی عمل کردن و پایبند بودن به حقیقت است و گرنه تا کردار نباشد گفتار نیز سودی نخواهد بخشید. در واقع این عمل انسان است که مشخص کننده حق و باطل است. انجام واجباتی چون نماز و روزه، دستگیری از همنوعان، توکل به خدای یگانه، صبر و پایداری در مشکلات نمونههایی از اعمال انسان درستکار است. اما بعضی از رفتارهای اجتماعی انسان مانند ظلم و دروغ گویی زشت و قبیح دانسته است و انجام این رفتارها انسان را در مسیر باطل قرار میدهد. هدف از انجام رفتارهای درست و حق در جامعه رشد و تعالی انسانها و پیروی آنها از دستورات حضرت حق و زندگی شرافتمندانه تمام مردم و سعادت دنیوی و اخروی آنهاست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان