كلمات كليدي : برنابا، مرقس، رساله به عبرانيان، رساله برنابا، انجيل برنابا، پولس
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
حضرت عیسی در طول حیات زمینی خویش، دوازده نفر را به عنوان شاگردان خاص که ما آنها را به عنوان حواریون میشناسیم انتخاب فرمود و مسئولیت تبلیغ و رساندن پیام خویش را بر عهدهی آنان نهاد.
افزون بر حواریون، شاگردان دیگری نیز وجود داشتند که در رتبهی بعد از حواریون قرار داشتند. طبق نقل انجیل لوقا، حضرت عیسی در یک مرحله، هفتاد نفر را برگزیده و آنان را مسئول تبلیغ فرمود. طبق برخی از نقلهای موجود، برنابا یکی از این هفتاد نفر بوده است. در این نوشتار به تاریخ زندگی برنابا بر اساس کتاب مقدس و دیگر منابع موجود خواهیم پرداخت.
برنابا کیست؟
آنگونه که از کتاب اعمال رسولان بر میآید، اسم اصلی وی یوسف بوده است اما بعدها از جانب رسولان، ملقب به برنابا (به معنی "فرزند وعظ") گردید. وی از خاندان لاوی و متولد قبرس بوده است.[1]
نام وی 23 بار در کتاب اعمال رسولان و چهار بار نیز در رسالات پولس ذکر شده است. همچنین در رسالهی پولس به کولسیان، وی به عنوان پسرعموی مرقس معرفی شده است.[2]
اولین گزارش در مورد برنابا را در کتاب اعمال رسولان میتوان مشاهده کرد. وی زمینی را که داشت، فروخته و مبلغ آن را نزد حواریون میآورد تا آنها از آن استفاده کنند.[3]
به نظر میرسد که از این پس او به جرگهی اطرافیان حواریون میپیوندد زیرا زمانی که پولس، به مسیحیت گروید، توسط برنابا به حواریون معرفی میشود. گویا وی وساطت پولس را نزد حواریون میکند و به خاطر اعتبار خاص برنابا است که حواریون، پولس را پذیرا میشوند.[4]
طبق گزارش کتاب مقدس، او " مردی صالح و پر از روحالقدس و ایمان بود".[5]
ذکر برنابا در عهد جدید و فعالیتهای تبلیغی وی
او که از نزدیکان حواریون بوده است، بارها برای انجام امور تبلیغی به مناطق مختلف فرستاده میشود.
وی برای اولین بار، توسط حواریون به انطاکیه فرستاده میشود و سبب ایمانآوردن بسیاری به دین مسیحیت میگردد. وی سپس به دنبال پولس رفته و او را به انطاکیه میآورد تا او را در انجام خدمات تبلیغی، یاری رساند.[6]
از این زمان به بعد، تا مدتی این دو در کنار هم به فعالیت میپردازند. آنها چندی بعد، به دنبال مرقس که پسرعموی برنابا بوده میروند و او را نیز به انطاکیه میبرند.[7]
چندی بعد عازم سلوکیه شده و از آنجا به زادگاه برنابا یعنی قبرس میروند. پرجه پمفلیه و انطاکیه پیسیدیه دو منطقهی دیگری است که در آن به فعالیت میپردازند.[8] آنها در پی شورش مردم انطاکیه پیسیدیه به ایقونیه نقل مکان میکنند و در آنجا به تبلیغ میپردازند.[9]
آغاز اختلاف میان پولس و برنابا
پس از گذشت مدتی، پولس تصمیم می گیرد تا دوباره به شهرهایی که پیشتر در آنها تبلیغ کرده بازگردد و از وضعیت مسیحیان این مناطق کسب اطلاع کند. او از برنابا میخواهد تا مرقس را همراه خود نیاورد و اظهار میدارد که مرقس قبلا ما را در سفر تبلیغی، تنها گذاشته است اما برنابا این سخن پولس را نمیپذیرد.همین مسأله به نزاعی سخت میان این دو تبدیل میشود و در نهایت آن دو از یکدیگر جدا میشوند و برنابا به همراهی پسرعموی خویش (مرقس) راهی زادگاه خویش قبرس میگردد.[10]
گویا از این پس، نزاع میان پولس و برنابا همچنان ادامه داشته است زیرا پولس در یکی از رساله های خویش، او را فردی گرفتار نفاق و دورویی میخواند.[11]
برنابا در دیگر منابع مسیحی
ائوسبیوس (مورخ معروف مسیحی در قرن چهارم میلادی)، به نقل از کلمنت اسکندرانی (متوفای 216 میلادی) مینویسد که برنابا یکی از هفتاد شاگردی بوده که توسط حضرت مسیح برای تبلیغ اعزام شدند. حضرت عیسی، پس از رستاخیز خویش، به سه تن از حواریون دانشی را اعطا فرمود که آنها نیز به دیگر حواریون منتقل کردند و حواریون آنها را به هفتاد شاگرد که برنابا جزء آنها بود، آموختند.[12]
به طور سنتی، وی به عنوان بنیانگذار کلیسای قبرس شناخته میشود و بر اساس نوشتههای اساطیری، در سال 61 میلادی در سالامیس به شهادت رسیده است. در برخی از منابع نیز از وی به عنوان بنیانگذار کلیسای میلان و اولین اسقف این کلیسا یاد شده است.
امروزه در کلیساهای مسیحی، روز 11 ژانویه را به عنوان روز یادبود برنابای رسول پاس میدارند.[13]
نوشتههای منسوب به برنابا
ترتولیان از آبای برجستهی کلیسا، رسالهی به عبرانیان را نوشتهی برنابا میداند[14] که البته این انتساب چندان مورد قبول عالمان مسیحی قرار نگرفته است و در اکثر منابع مسیحی از اظهار نظر قطعی در مورد نویسندهی این رساله، پرهیز میشود.
صرف نظر از رسالهی به عبرانیان، سه نوشتهی دیگر از مجموعهی کتابهای اپوکریفایی[15] به برنابا نسبت داده شده است: رسالهی برنابا، انجیل برنابا[16] و اعمال برنابا[17].[18]
در این میان، انجیل برنابا و رسالهی برنابا از اهمیت خاصی برخوردار است. به اختصار به گزارشی مختصر در مورد این دو اثر خواهیم پرداخت.
رسالهی برنابا
در مورد انتساب این رساله به برنابای معروف، اتفاق نظر وجود ندارد. این نوشته قدیمی توسط کلمنت اسکندرانی و اوریگن و برخی دیگر از عالمان مسیحی، به برنابا منسوب گردیده است اما در خود این رساله، نامی از مؤلف برده نشده است. تعالیم این رساله با تعالیم پطرس و نیز پولس متفاوت دانسته شده است و بسیاری از عالمان مسیحی بر این باورند که این رساله نمیتواند نوشته برنابای معروف بوده باشد.[19]
رسالهی برنابا در مصر نگاشته شده است. تاریخ نگارش آن، مطمئنا پس از سال 70 میلادی بوده است. برخی تاریخ نگارش آن را اندکی پیش از سال 100 میلادی میدانند و برخی نیز حدود سال 130 میلادی را پیشنهاد میکنند.
کلمنت اسکندرانی، هفت بار به این رساله اشاره کرده و آن را نوشتهای رسولی (منتسب به رسولان مسیح) میخواند.[20]
به هر حال، رسالهی برنابا یکی از مهمترین نوشتههایی بوده که در میان مسیحیان راستکیش اولیه، رواج داشته و مورد استفاده قرار میگرفته است. در برخی از کلیساها، این رساله به عنوان بخشی از عهد جدید مورد پذیرش قرار گرفته بود و حتی در نسخهی یونانی کتاب مقدس به نام نسخهی سینایی[21] که مربوط به قرن چهارم میلادی میباشد، این رساله به عنوان بخشی از عهد جدید قرار داده شده است.[22] همچنین اوریگن که از عالمان برجستهی قرون اولیهی مسیحی است نیز این رساله را به عنوان بخشی از عهد جدید معرفی میکند.[23]
افزون بر اوریگن، موارد متعددی از نقل قولهای عالمان مسیحی قرون اولیه میلادی از رسالهی برنابا به عنوان یکی از کتابهای عهد جدید وجود دارد.[24]
این رساله، دارای بیست و یک باب است[25] و محتوای آن، تا حدود زیادی با کتابهای فعلی عهد جدید متفاوت است. نویسنده، بر این باور بوده است که یهودیان در درک شریعت دچار اشتباه شده بودند. او اظهار میدارد که دستورهای خداوند در عهد عتیق مانند فرمان به قربانی کردن، گرفتن روزه، ختنه کردن، نگاهداشتن روز شنبه و نیز پرهیز از خوردن خوراکیهای ناپاک، آن نبوده که واقعا آنها به این امور پایبند باشند بلکه این دستورات دارای مفاهیم معنوی بوده و به معنی فرمان به انجام خوبیها و ترک بدیها بوده است و برداشت ظاهری یهودیان از این دستورات، اشتباه بوده است.[26]
انجیل برنابا
با مراجعه به منابع تاریخی موجود، میتوان اشارات متعددی به این انجیل را یافت.گفته می شود که این انجیل برای اولین بار و به طور مشخص در قانون نامهی کلیساهای غربی که در سال 382 میلادی منتشر گردید تحریم شد. پاپ داماسوس در سال 383 میلادی نسخهای از این انجیل را به دست آورده و آن را در کتابخانهی خود قرار میدهد. پاپ "گلاسیوس اول" که در قرن پنجم میلادی میزیسته، این انجیل را جزء انجیلهای ممنوعه اعلام میکند.
"فوتیوس" اسقف استانبول در قرن نهم میلادی، در مجموعه قوانین کلیسایی خویش، خواندن این انجیل را تحریم میکند و در نهایت اینکه پاپ "گلاسیوس دوم" در سال 1118 میلادی خواندن آن را تحریم میکند.[27]
یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن توجه داشت، آنست که آیا انجیل برنابای موجود، همان انجیل برنابای قدیمی است که در گزارشات تاریخی به آن اشاره شده است؟
دانشمندان مسیحی، بر این باورند که انجیل کنونی، کاملا متفاوت با انجیلی است که در گزارش های تاریخی ذکر شده است.آنان اظهار میدارند که نام این کتاب در ضمن کتابهای گنوسیان درج شده است در حالی که در انجیل برنابای کنونی هرگز نمیتوان تعالیم گنوسیها را یافت زیرا گنوسی ها معتقد بودند که مسیح دارای بدن جسمانی نبود و شخصیتی فرا طبیعی داشت در حالی که در انجیل برنابای کنونی دقیقا نقطهی مخالف این مسأله را میبینیم یعنی مسیح فردی کاملا عادی و بندهای از بندگان خداست و به هیچ روی، شخصیتی فرا طبیعی ندارد. آنها با استناد به این دلیل میگویند که گزارشهای تاریخی موجود در مورد انجیل برنابا و تحریم آن، ربطی به انجیل برنابای موجود ندارد.[28]
همچنین دانشمندان مسیحی با اشاره به ادبیات این انجیل، اظهار میدارند که این انجیل میبایست در اصل به زبان ایتالیایی نگاشته شده باشد و بر اساس شواهد زبانشناسی، نمیتوان آن را ترجمهای از یک متن یونانی دانست و بدیهی است که این زبان پس از عصر دانته شیوع یافت. بنابر این، انجیل برنابای موجود، انجیلی جعلی است که در قرون وسطی و یا پس از آن نگاشته شده است.[29]
به هر حال، به نظر میرسد که اظهار نظر در مورد اعتبار انجیل برنابای موجود و انتساب آن به برنابای معروف مشکل میباشد و حتی برخی از عالمان مسلمان هم با قاطعیت، اعتبار این انجیل را زیر سؤال بردهاند.[30]
محتوای این انجیل
برخی از تعالیم این انجیل، با تعالیم اسلامی کاملا همسو است. مثلا دو ویژگی برجستهی این انجیل تصریح به اصل توحید و ذکر نام پیامبر اسلام است. در این انجیل که دارای 222 باب است، بارها بر یگانگی خداوند تصریح شده است[31] و الوهیت حضرت مسیح نیز به شدت انکار شده است.[32] همچنین نام پیامبر اسلام در آن بارها تکرار شده است. (به عنوان مثال در بابهای 35، 36، 39، 41، 42، 43، 44 و 54 نام پیامبر و توصیفات آن حضرت آمده است).
از دیگر سو، برخی از مطالب این انجیل، در تضاد با تعالیم اسلامی است.
به عنوان نمونه در این انجیل آمده است که فرشتگان بر خاک آدم سجده کردند و سپس روح بر او دمیده شد[33] در حالی که مطابق گزارش قرآنی، فرشتگان پس از خلقت آدم موظف به سجده شدند.[34]
همچنین در این انجیل از آسمانهای 9 گانه سخن به میان آمده است[35] در حالی که قرآن تعداد آسمانها را 7 عدد میشمارد.[36]
با توجه به آنچه که ذکر شد، میتوان دریافت که پذیرش اعتبار این انجیل (به طور کامل) از سوی مسلمانان قابل قبول نخواهد بود. بنابراین، باید این انجیل را نیز همانند دیگر اناجیل مسیحیان دانست؛ اناجیلی که از نگاه مسلمانان فاقد اعتبار و حجیت میباشد.
اما اظهار نظر در مورد اینکه این انجیل، کلا انجیلی ساختگی است و یا آنکه در اصل، انجیلی معتبر بوده که بعدها دستخوش تحریف قرار گرفته، چندان آسان نیست.