كلمات كليدي : برهان وجودي، آنسلم، محقق اصفهاني، كامل مطلق، واجب الوجود، برهان
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
یکی از انواع براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی است. این برهان بر خلاف اسمش، برای اثبات وجود خدا، تنها بوسیلۀ تحلیل مفهوم و تعریف ذهنی خدا و با تکیه بر اصل اجتماع نقیضین به حقیقت خارجی آن میرسد.
سابقۀ این برهان در غرب به «آنسلم قدّیس»[1] میرسد. هر چند میتوان انواعی از این برهان را در میان فلاسفۀ قبل از آنسلم نیز یافت، اما کسی که این برهان را بطور منسجم ارائه کرد و او را مبدع این برهان در مغرب زمین میدانند آنسلم قدیس است.
در میان فلاسفه و علمای اسلامی نیز این برهان وجود داشته و تا به حال هم طرفدارانی (هر چند اندک) دارد. سابقۀ این برهان در بین فلاسفه و علمای اسلام به محمد حسین اصفهانی غروی[2] میرسد.
در این برهان با تکیه بر اوصاف منحصر به فرد متعددی همچون: «واجب بالذات»،«کامل مطلق» و «موجود بی نهایت» و تحلیل مفهومی اینها و با تکیه بر اصل اجتماع نقیضین وجود خدا اثبات میشود.[3]
فرمول و صورت این نوع استدلال به این شکل است:
1-اگر الف در ذهن موجود باشد و در خارج موجود نباشد، آنگاه الف، الف نخواهد بود (یعنی الف خودش نیست)
2- ولی ضرورتاً الف، الف است (هر چیزی ضرورتاً خودش، خودش است)
3- نتیجه: الف در خارج موجود است.
به جای الف، یکی از سه مفهوم یاد شده (واجب بالذات، کامل مطلق و موجود نامتناهی) نهاده شده و نتیجه گرفته میشود.[4]
تقریر برهان بر اساس مفهوم کامل مطلق از این قرار است:
1- خدا کامل مطلق است (این مقدمه در صورت استدلال مفروض گرفته شده است)
2-اگر کامل مطلق در ذهن موجود باشد و در خارج موجود نباشد آنگاه کامل مطلق نخواهد بود (چون کامل مطلق آن است که هم در ذهن و هم در خارج موجود باشد و به عبارتی اگر موجود کاملی را فرض کنیم که هم در خارج و هم در ذهن وجود داشته باشد آن موجود کاملتر از آن موجود مطلق است که فقط در ذهن موجود مطلق باشد.)
3- لکن ضرورتاً کامل مطلق، کامل مطلق است. (چون هر چیزی خودش خودش است)
4- نتیجه: کامل مطلق در خارج موجود است.
تقریرهای آنسلم، دکارت و دیگر غربیان عمدتاً دارای این اشکال هستند که حد وسط در استدلال بصورت کامل تکرار نشده است. زیرا آنها در مقدمۀ اول مرادشان از کامل مطلق، کامل مطلق به حمل اولی است در حالیکه در مقدمۀ دوم، کامل مطلق به حمل شایع منظور شده است.
تقریر برخی اساتید از برهان وجودی محقق اصفهانی (که به گفتۀ ایشان اشکال فوق هم بر آن وارد نیست) از این قرار است:
1- ما مفهوم واجب الوجود را بالوجدان تصور میکنیم.
2- مفهوم واجب الجود کلی طبیعی است و قابل صدق بر کثیرین است که اگر یک فرد از آن محقق شود بر آن صدق خواهد کرد و کلی به عین وجود آن فرد در آن موجود است.
3- این مفهوم کلی یا فرد عینی خارجی دارد یا ندارد.
4- فرد نداشتن این کلی طبیعی محال است. (دلیل این مقدمه خواهد آمد)
5- پس مفهوم واجب الوجود دارای فرد است.
علت مقدمه چهارم: چون آن فرد از واجب را که تصور کردهایم اگر موجود نباشد یا باید ممتنع باشد یا ممکن و از آنجا که نمیتواند در خارج ممتنع الوجود یا ممکن الوجود باشد پس باید در خارج موجود باشد.
به عبارتی اگر این فرد در خارج ممتنع الوجود یا ممکن الوجود باشد مستلزم تناقض است زیرا معنایش این است که آن فرد، هم واجب است (چون فرض این است که فرد واجب است) و هم واجب نیست (یعنی ممتنع الوجود یا ممکن الوجود است)
پس نتیجه این شد که واجب الوجود در خارج موجود است.[5]