6 تیر 1397, 0:0
یکی از مهمترین اولویتها برای ما، که بسیار مغفول مانده بود و امام خمینی(ره) همگان را بیدار کرد و نجات داد، مسئله نظام و حکومت اسلامی بود. تا پیش از استقرار نظام جمهوری اسلامی، آنچه که در میان بسیاری از روحانیان و دین داران مطرح نبود این بود که آنها برای ایجاد یک حکومت اسلامی، وظیفه ای دارند. چنین چیزی اصلاً در میان آنها طرح نمیگردید که ممکن است یک علت آن این باشد که آنان هیچ امیدی به پیروزی نداشتند. اما امام(ره) با آن بینش و همت عالی خود، هم تشخیص داد که این، مهم ترین مسئله است و هم همت کرد و تمام توانش را به کار گرفت تا با یاری خداوند، حکومت اسلامی تحقق یابد. از آن زمان، این مسئله به صورت اساسی در جامعه روحانیان و دین داران کشور حل شد که یکی از مسائل اولویت دار، استقرار نظام اسلامی است. امروزه این مسئله کانون توجه اکثریت روحانیان و متدینان قرار گرفته است؛ هرچند ممکن است افراد نادری نیز در همین زمان و در این زمینه دچار افکار انحرافی باشند و به مسئله حکومت اسلامی اهمیتی ندهند. درهرحال، این بیماری فراگیر به دست آن طبیب الهی، امام خمینی(ره)، علاج گردید؛ ولی شیاطین هنوز هم بیکار ننشسته اند و دست اندرکارند تا به صورت دیگری ما را از این حقیقت غافل کنند؛ کما اینکه کسانی القا کرده اند که اگر این نظام بخواهد باقی بماند، باید از بسیاری مسائل اسلامی صرف نظر کند.
حاصل آنکه، باید در امر به معروف و نهی از منکر اولویت سنجی کرد و با رعایت اولویت ها، جایگاه رفیع این فریضه را حفظ کرد. این نکته در این زمینه قابل توجه است که کسانی با همین منطق، که در بحث رعایت اولویتها گفته شد، علیه همین هدف سوءاستفاده کردند؛ برای نمونه، کسانی را نزد برخی بزرگان میفرستادند و به ایشان القا میکردند که اگر شما به وظایف امربه معروف و نهی از منکرتان عمل، و به انکار ضروریات در جامعه اعتراض کنید، نظام اسلامی از بین خواهد رفت و اگر شما خواهان آنید که جوانانمان مسلمان بمانند، به آنان نگویید که اسلام این مسائل را دارد، بلکه اسلام گفته است که شما آزادید و هر کاری که دلتان میخواهد انجام دهید. از این طریق، جوانان اصل دینشان باقی میماند؛ والا اگر بر ضروریات دین تاکید کنید، آنان اصل دین را هم منکر میشوند.
مطلب فوق، یکی از شگردها برای کوبیدن محتوای امربه معروف و نهی از منکر است. نمی توان ادعا کرد که تمام این کسان آگاهانه چنین سخن میگویند، ولی آن شیاطینی که این نقشه را در بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی کشیده اند و آن را پی میگیرند، آگاهانه دست به چنین اعمالی میزنند تا به کسانی القا کنند که باید از یک سلسله معارف و احکام اسلامی صرف نظر کرد تا نظام اسلامی باقی بماند. از جمله مسائلی که به اعتقاد اینان، برای حفظ نظام باید آن را کنار گذاشت، مسئله ولایت فقیه است. ولایت فقیه را با حکومت دیکتاتوری و فاشیستی یکسان میگیرند و میگویند: اگر مردم دنیا بگویند که حکومت اسلامی، حکومتی دیکتاتوری است، دیگر کسی مسلمان نمی شود؛ پس برای اینکه جوانان، اسلام را بپذیرند، باید بگوییم حکومت اسلام، از نوع دموکراسی است و در دموکراسی هم ملاک مشروعیت، رای مردم است و در نتیجه اگر مردم رای دادند که فلان حکم اسلامی باید تعطیل شود، باید چنین شود و بالاتر از این، حتی در برخی نشریات تصریح کردند که اگر مردم اصل اسلام را نخواهند، کسی حق ندارد به آنان اعتراض کند! همچنین، اگر مردم نظام ولایت فقیه را هم نخواسته باشند، مشروعیتی ندارد و اگر مردم اراده کردند که علیه خدا هم تظاهرات کنند، کسی حق ندارد جلوی آنها را بگیرد؛ چون ملاک رای مردم است! برای اینکه این دیدگاه خود را نیز بتوانند توجیه کنند، از یک کلام امام خمینی(ره) هم در این زمینه سوءاستفاده میکنند که فرمود: «میزان رای ملت است» اینان بدون اینکه اشاره به کلمات قبل و بعد این سخن و نیز سخنان صریح دیگر امام(ره) داشته باشند، کلام ایشان را به نفع دیدگاه خود مصادره میکنند و کار را به جایی میرسانند که میگویند حتی از این کلام امام(ره) میتوان استفاده کرد که مردم حق دارند دین را از بین ببرند؛ چراکه ملاک رای مردم است! آیا مغالطهای رسواتر و ظالمانه تر از این امکان پذیر است؟
به هرحال، آنچه برای ما ضرورت دارد این است که اولویتها را در بحث امربه معروف و نهی از منکر در نظر بگیریم و یکی از مهمترین اولویتها، مسئله اهمیت نظام اسلامی است. اما باید توجه نیز داشته باشیم که بقای نظام اسلامی به احکام اسلام است؛ و الا اگر نظامی باشد که احکام اسلام در آن، روزبه روز، یکی پس از دیگری، به بهانههای مختلف، همچون قرائت جدید از دین، حذف شود، دیگر از اسلام چیزی باقی نخواهد ماند که از آن دفاع کنیم. به نظر میرسد که شیطانی ترین و خطرناک ترین سمی که امروز در جامعه اسلامی ما تزریق میشود، این است که اسلام قرائتهای مختلف دارد و صراطهای مستقیم هم متعددند؛ از این روی کسی حق ندارد بگوید یک قرائت بر قرائت دیگر از دین اولویت دارد. نتیجه این دیدگاه این خواهد شد که فردی که اصلاً از الفبای اسلام و فقه آن هیچ اطلاع ندارد، میتواند در مقابل تمام مراجع بگوید که فهم من از اسلام این است و شما حق ندارید به آن اعتراض کنید. این شبهه، کشنده ترین شبههای است که دیگر جایی برای استدلال و ترویج و بیان حقایق و نیز امربه معروف و نهی از منکر باقی نمیگذارد.
بخش مهمی از امربه معروف و نهی ازمنکر، که متاسفانه بسیاری از مردم- به ویژه پیش از نهضت امام خمینی(ره)- از آن غفلت ورزیدهاند، مبارزه با توطئههای ضداسلامی است. این توطئهها در زمینههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی صورت میگیرند. البته نمی توان با اقدامی ساده و آموزشی چندروزه خود را برای چنین امربه معروفی آماده کرد؛ بلکه این کار، آموزشهای پیچیده و طرحهای بسیار سنجیده و متناسب با نقشههای شیطانی آنها را - که سالها و با صرف هزینههای هنگفت طراحی میشوند- میطلبد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان