نويسنده: علی جواهردهی
اسلام دين محبت و مودت است. اين امر در ميان مسلمانان بايد بيشترين نمود را داشته باشد؛ زيرا مسلمان خود را براساس مکارم اخلاقي تعليم و تربيت مي کند، پس بهترين ها را بايد در ميان آنها و رفتارشان يافت. امام صادق(ع) به عنوان يکي از پيشوايان دين به اين مهم توجه داده است. آنچه در پي مي آيد نگاهي به اين امر از منظر آن حضرت(ع) است.
مسلمانی در اخلاق و رفتار
اسلام مکتبي داراي فلسفه و جهان بيني و اصول و قواعد و احکام است. فلسفه، بينش ها و نگرش ها را شکل مي دهد و اصول و قواعد و احکام رفتارها را سامان مي بخشد. اگر بخواهيم يک مکتب فکري و فلسفي را بشناسيم و بازتاب انديشه هاي فلسفي و فکري را ببينيم بايد به رفتارهاي کساني توجه پيدا کنيم که خود را از پيروان و هواداران آن مکتب فلسفي مي دانند. بنابراين فلسفه زندگي اسلامي را بايد در نمود عيني و تجليات و مظاهر خارجي آن يعني در مسلمانان جست و جو کنيم.
اگر کسي معتقد است که اصالت با آخرت است و دنيا بستري براي آخرت و مزرعه و کشتزاري است که در آخرت محصول آن درو مي شود، بايد اهتمام چنين شخصي به مسائل اخروي بيش از مسائل دنيوي باشد و هر کاري که در دنيا انجام مي دهد به قصد افزايش محصول اخروي باشد. حال اگر برخلاف آن فلسفه و سخني که بر زبان مي راند شخص را ببينيم که در حال دنياي خويش است و هيچ کاري براي آخرت انجام نمي دهد بايد او را منافق بدانيم که سخن و رفتارش با هم در تضاد است و ظاهر و باطن او يکسان نيست؛ زيرا چيزي را مي گويد و اعتقاد دارد در حالي که برخلاف آن به چيز ديگري عمل مي کند.بنابراين، مسلماني را نبايد در سخن افراد بلکه بايد در رفتار و اخلاق آنها جست وجو کرد. اگر کسي را بخواهيم مسلمان بدانيم بايد ببينيم تا چه اندازه به مکارم اخلاقي متخلق شده است و تا چه اندازه رفتارهاي خوب از خود بروز مي دهد؛ به هر ميزان که اخلاق نيک در وي بيشتر و قوي تر باشد به همان ميزان او را مسلمان تر خواهيم دانست.
ايمان، مساوی حب و بغض
از نظر اسلام، ايمان چيزي جز حب و بغض نيست. در حقيقت ايمان تنها عقد العقل و يک قضيه ذهني و قطع و يقين انديشه اي و جزمي در ذهن و عقل نيست، بلکه ايمان افزون بر عقد ذهني نيازمند عقد قلبي است. اين گونه است که عقيده شکل مي گيرد؛ زيرا فراتر و محکم تر و استوارتر از عقد است؛ چرا که در قلب، نفوذ و رسوخ کرده و در آنجا قرار گرفته است؛ چيزي که در قلب راه يابد به سادگي نمي توان آن را بيرون راند.
اينکه گفته شده ايمان بر سه محور عقل و قلب و عمل استوار است، بيان ديگري از اين حقيقت است که اگر انديشه جزمي به عواطف و احساسات پيوند نخورد و در عمل و عزم شخص، خودش را نشان ندهد نمي توان از ايمان سخني گفت. در حقيقت اين فلسفه زندگي که باور و عقيده شده و با عواطف و احساسات شخص عجين شده خودش را در سبک زندگي نشان مي دهد و شخص همان رفتاري را انجام مي دهد که فلسفه زندگي و بينش و نگرش هايش بيان مي کند.
امام جعفر صادق(ع) در تبيين مفهوم ايمان و کمال آن مي فرمايد: من احب الله و ابغض لله و اعطي لله فهو ممن کمل ايمانه؛ هر که براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمن دارد و براي خدا عطاء کند، از کساني است که ايمانش کامل است. (اصول کافي ج 3، ص 189)
بهترين مسلمان
اکنون که دانسته شد مسلماني در عمل و اخلاق فرد است و ايمان نيز مرتبط با حب و بغض است، بايد گفت که بهترين مسلمان کسي است که حب و بغض او براي خدا است و در عمل و رفتار خويش براي خدا غضب کرده و بغض مي ورزد و براي خدا محبت مي کند و عشق مي ورزد.
اين مطلب را در زندگي و سبک زيست خويش نشان مي دهد، به گونه اي که هر کس او را مي بيند مي داند که براي خداوند خشم گرفته يا خشنود شده است. پس تابع هواهاي نفساني نيست و هوس هاي زودگذر مادي و دنيوي او را بازيچه خود قرار نمي دهد و به اين سو و آن سو نمي کشاند.
خداوند در آيه 29 سوره فتح مي فرمايد: محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم؛ محمد پيامبر خدا و کساني که با او هستند بر کافران سختگيرند و با يکديگر مهربان.
امام جعفرصادق(ع) مي فرمايد: ثلاث من علامات المؤمن: علمه بالله و من يحب و من يبغض؛ سه چيز از علامات مؤمن است؛ شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا. (اصول کافي، ج 3، ص 192)
اگر بخواهيم مسلماني را بهتر بشناسيم ملاک بايد همين حب و بغض باشد.
بنابراين وقتي دو مسلمان را مي بينيم که يکي محبت بيشتر از خود نسبت به مسلماني ديگر نشان مي دهد از اينجا مي فهميم که عنصر اسلام و ايمان در اين فرد قوي تر از شخص ديگر است. امام صادق(ع) درباره ملاک و معيار برتري و بهتر بودن مي فرمايد: ان المسلمين يلتقيان، فافضلهما اشدهما حبا لصاحبه؛ از دو مسلمان که به هم برخورد مي کند آن که ديگري را بيشتر دوست دارد بهتر و برتر است. (اصول کافي، ج 3، ص 193)
کسي که آخرت گرا و دنياگريز است و محبت و بغض او الهي است، مي کوشد تا به مسلمان ديگر بيشتر خير را برساند و با از خودگذشتگي و ايثار، چنانکه اهل بيت عصمت و طهارت براساس آيات سوره انسان انجام دادند با مسلمانان برخورد خواهد کرد. خود نسبت به دنيا زاهد است ولي براي دنياي ديگران تلاش مي کند تا آنان در آسايش باشند. اين زهد را بر ديگران حتي خويشان تحميل نمي کند. خودش زاهد دهر است ولي براي همسر و فرزندش همه چيز را فراهم مي آورد. امام صادق(ع) مي فرمايد: جعل الخير کله في بيت و جعل مفتاحه الزهد في الدنيا؛ همه خير در خانه اي نهاده شده و کليدش را زهد و بي رغبتي به دنيا قرار داده اند. (اصول کافي، ج 3، ص 194).
البته هر کسي به اين مقام نمي رسد بلکه تنها کساني به اين مقام مي رسند که در راه راست گام برداشته و مورد عنايت و فضل الهي قرار گيرند؛ زيرا زهدورزي در جهاني که همه چيز آن کشش افزا است و آدمي را به سوي خود جلب مي کند و انسان بايد نقد را براي نسيه آخرت ترک کند سخت و شوار است. از اين رو امام صادق(ع) مي فرمايد: اگر خدا خير بنده اي را خواهد، او را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند کند و به دنيا بينايش سازد و به هر که اين خصلت ها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده است. (اصول کافي، ج 3، ص 196)
انجام واجبات الهي نشان دهنده ميزان محبت فرد به خداوند است. اين محبت به خداوند در محبت به انسان هاي ديگر و انجام تکاليف و واجبات به ويژه اجتماعي بروز و ظهور مي کند. از اين رو انفاق و اطعام و احسان، به عنوان يک واجب الهي در دستور کار قرار مي گيرد. اصولاً واجبات الهي بيشتر در حوزه رفتار اجتماعي نمود و بروز دارد و اگر کسي بخواهد ميزان ايمان يک فرد را به دست آورد بايد بنگرد تا چه اندازه شخص به واجبات اجتماعي خود عمل مي کند؛ زيرا امام جعفر صادق(ع) فرموده که خداوند متعال فرموده است: ما تحبب الي عبدي باحب مما افترضت عليه؛ بنده من با چيزي محبوبتر از انجام واجبات به من دوستي نکند (اصول کافي ج 3، ص 129)
به سخن ديگر، ايمان، در محبت خودش را بروز مي دهد و محبت نيز در عمل و رفتار اجتماعي و به ويژه واجبات اجتماعي ظهور مي کند. اين گونه است که اهل نماز و عبادت بيشترين بذل و بخشش را دارد و اهل انفاق و دادن حقوق مالي ديگران است؛ چنان که خداوند در آيات 22 تا 25 سوره معارج درباره نمازگزاران واقعي مي فرمايد: الاالمصلين الذين هم علي صلاتهم دائمون والذين في اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم؛ همان کساني که بر نمازشان پايداري مي کنند و همانان که در اموالشان حقي معلوم است، براي سائل و محروم.
پس اهل نماز، اهل محبت و انجام واجبات اجتماعي خصوصاً مالي هستند و حقوق فقرا را از دسترنج خودشان مي دهند.
البته برخي از مسلمانان مي خواهند کار خوب بکنند و بهترين ها و برترين ها باشند ولي گاه خطا مي کنند. در اين موارد بايد به نيت اشخاص مراجعه کرد؛ زيرا کسي که با ديگري رفت و آمد دارد خصوصيات آن ديگري را به دست مي آورد و مي تواند به سادگي رفتارهايش را براساس نيت هاي آن شخص ارزيابي و داوري کند. همين کار را خداوند نسبت به اهل بهشت و دوزخ انجام مي دهد؛ زيرا آنچه مهم است نيت افراد و حسن فاعلي است که اگر با حسن فعلي جمع شود خيلي خوب است اما از آنجا که حسن فعلي در بيشتر اوقات با اما و اگر مواجه مي شود ملاک اصلي، همان حسن فاعلي است؛ از اين رو گفته مي شود: نيه المومن خير من عمله؛ نيت مومن بهتر از عملش است؛ زيرا آدم گاهي بهترين فکر را براي انجام کاري دارد ولي شرايط، آنچنان بايد و شايد فراهم نيست و خروجي، کمتر و پست تر از آن چيزي است که نيت داشته است.
به هر حال، آنچه بايد ملاک قرار گيرد همان نيت افراد است که با کساني که آشنا هستيم خيلي راحت مي توانيم اين سنجش و ارزيابي را داشته باشيم. امام جعفر صادق(ع) درباره تأثير نيت و ملاک قرار گرفتن آن مي فرمايد: اهل دوزخ از اين رو در دوزخ جاودان باشند که نيت داشتند اگر در دنيا جاودان باشند هميشه نافرماني خدا کنند و اهل بهشت از اين رو در بهشت جاودان باشند که نيت داشتند اگر در دنيا باقي بمانند هميشه اطاعت خدا کنند پس اين دسته و آن دسته به سبب نيت خويش جاوداني شدند، سپس قول خداي تعالي را تلاوت کرد: بگو هر کس طبق طريقه خويش عمل مي کند. فرمود: يعني طبق نيت خويش. (اصول کافي، ج 3، ص 135-136)
به هر حال، بهترين مسلمان از نظر امام صادق(ع) کسي است که براساس آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام، به ديگري محبت بيشتري داشته باشد و با انجام واجبات و تکاليف خويش نسبت به ديگر مسلمانان از در احسان و اکرام وارد شود.
روزنامه كيهان، شماره 21126 به تاريخ 18/5/94، صفحه 6 (معارف)