28 فروردین 1395, 20:12
کودک در سایه عبادت مادر با ملاكهای ایمانی ثابت و استوار بزرگ میشود، از رذیلتها و پستیها دور میشود و اثر عبادتهای مادر حتی پس از مرگش در ذهن فرزندش اثر دارد. مادری وظیفه ای سنگین و انجام آن توأم با مسائل و مشكلات است. مادر در طی مراحل متعدد تربیت كودك نیازمند است كه بردبار و در برابر دشواریها مقاوم و در برابر ناكامیها خوددار باشد. بر این اساس مادر بدون پیوند با خداوند متعال نمیتواند به خوبی از عهده انجام وظیفه برآید و كار دشوارش را به پایان رساند. عبادت ایجاد پیوند با خداست و برای مادر فرصتی است تا نفسی تازه كند و با قدرت و تلاشی جدید به كارش ادامه دهد. عبادت برای مادر ضروری است و بدون آن كار مادر ناقص است. از سوی دیگر مادر نیازمند است كه خیر مطلق برای كودك باشد و به انتظار پاداش و به چشمداشت جبران آینده طفل از زحمات خود نباشد. در چنین صورتی او باید خالصانه كار كند و جز خیر و خوبی نخواهد و غیر از خدای پاداش نطلبد.از سوی دیگر مادر الگوی كودك است و اگر بخواهد نسل سالم به جامعه تحویل دهد باید به خدا مؤمن و معتقد و دائما در تمرین عبادتی باشد. ضروری است از حرص و آز، ستیزه كاریها و غرورها دور و بركنار باشد. لغزش و انحراف در زندگی نداشته و برای فرزندان خیر و سعادت محض باشد. وقتی مادر با خدا پیوندی خالصانه داشته باشد راستی و زیبایی پدید میآید، منافع خود را نادیده میگیرد و سود فرزندان را میطلبد. به هر حال هنگامی كه اساس فكر مادر پیوند با خدا باشد زندگی رنگ و جهتی معین پیدا میكند و فرزندش نیکو پرورش مییابد. آنچه از عبادت مادر مورد نظر است پیوندی دائمی با خداست، منظور این است كه وجهه نظر مادر در تربیت فرزند و در انجام فعالیتهای روزمره خدا باشد و ایمان به آفریننده مطلق پایه و اساس محكمی برای انجام وظیفه و تلاش باشد و فقط از او پاداش بطلبد. چیزی كه در این عبادت مهم است وجود عشق و علاقه مداوم است، یادآوری قلبی خداست آنچنان كه جلوه و اثرش در فكر و زندگی مادر عیان شود.رمز عبادت ایجاد قدرت است، از آن بابت كه احساس تعلق و وابستگی به قدرتی بزرگ خود قدرت آفرین است. آدمی در طریق عبادت خود را به خدا وابسته میكند، عزت و برتری را از او میخواهد و از هر آلودگی به او پناه میبرد، جهت فعالیت خود را به سوی او سوق میدهد و خود را به حقیقت به او متصل میسازد، پس دارای احساس قدرت و بر اساس آن دور از هوای نفس و تبعیت از هوی است. آنچه در عبادت مادر مطرح است، همه اش شب زنده داری، بی خوابی و تسبیح گفتن نیست، قرآن خواندنها، دعا گویی، ذكرها، روزه داری همه و همه عبادت است ولی مهمتر از آن جنبه عملی و دخالت دادن معنی در تمام فعالیت زندگی است. در انجام عبادت عمل و رفتار مهم است. صد سخن مادر در زمینه عبادت خدا به اندازه یك عمل چند لحظه ای در كودك نافذ نیست. صد بحث در مورد نماز به اندازه یك نماز خواندن نمیارزد. روح دینی را باید از طریق عمل به كودك تزریق كرد نه از راه حرف و سخن. روح خلوص مادر در حین عبادت، تضرعات و خیرخواهی او، بیداری و شب زنده داری هایش، عمل و رفتار اسلامیاش در كودك مؤثر است. او در سایه عبادت شخصیتی مستقل با ملاكهای ایمانی ثابت و استوار پیدا میكند. از رذیلتها و پستیها دور میشود و همین خصایص در فرزند او اثر میگذارد و او را میپروراند. از سوی دیگر وقتی شیر مادر به همراه یاد خدا وارد دهان كودك میشود هنگامیكه دوران حملش با ذكر و یاد الهی باشد و موقعی كه مادر در زندگی روزمره خدا را به یاد داشته و به یاد كودك اندازد فرزندش غارتگر،كثیف و پست بار نمیآید و ارزشهای انسانی را فدای مقاصد شخصی نمیكند. اثر فعالیتهای عبادتی مادر همه گاه حتی پس از مرگش در ذهن كودك نقش بسته است و آدمی را به یاد آن میاندازد. امام مجتبی (ع) درباره مادر بزرگوارش میگوید: شبها تا صبح او را در محراب عبادت میدیدم كه سرگرم دعا بود و اول همسایه را دعا میكرد.
«اى جان فداى آن كه دلش با زبان يكى است» و اين همان «گوهر صداقت» است كه هر جا يافتشود و در هر كس تجلى يابد، نفيس و ارزشمند است. بسيارى از ناهنجاريهاى رفتارى و اختلافات خانوادگى و مشاجرات ميان دوستان و فاميلها، پديدهاى است كه از «بىصداقتى» و «ناخالصى» به وجود مىآيد. و مگر«نفاق» هم نوعى عدم صداقت نيست؟ «فريب» نيز، جلوه ديگرى از ناراستى در گفتار و رفتار است و ... كم نيست «طلاق»هايى كه ريشه در عدم صداقت در مراحل اوليه ازدواج در اظهارات، ادعاها، وعدهها،وانمود كردنها و پاسخها دارد. با اين حساب، صداقت، استوارترين بنيانى است كه دوستيها، مشاركتها و ازدواجها، و ... بر آن استوار مىگردد و بدون آن، همه اين بنيانها در معرض فروپاشى است. كسى كه در «گفتار»، صادق و راست باشد، از «دروغ» پرهيز مىكند،چه به شوخى چه جدى. كسى كه در «دوستى» صادق باشد، به مقتضيات دوستى پایبند است و ايثار و فداكارى، گذشت نسبت به خطاها، تحمل تنديها و جفاها، همكارى در گرفتاريها و نيازمنديها، همدردى در مشكلات و غمها خواهد داشت. كسى كه در «ايمان» صادق باشد، از نفاق و دورنگى و ريا دورى مىكند. آن كه در «زهد»، صادق باشد، رياكارانه و از روى مردم فريبى، تظاهر به زهد و سادهزيستى و ترك دنيا نمىكند. آن كه در پند و موعظه و تبليغ و ارشاد صداقت داشته باشد، عملش آينه حرفش و رفتارش شاهد گفتارش خواهد بود و «صدق در عهد» وفاى به قولها و قرارها و تعهدات است. اينگونه صداقتها، معيار و ملاك مسلمانى و نشانه نزديكى فكرى و عملى به صاحب شريعت، حضرت رسول(ص) است، كه فرمود: «اقربكم منى غدا فى الموقف اصدقكم فى الحديث و اداكم للامانة و اوفاكم بالعهد ...»؛ نزديكترين شما به من در موقف قيامت، كسى است كه راستگوتر، امانتدارتر و باوفاتر به پيمان باشد. به فرموده پيامبر خدا(ص): راستى در گفتار، تعهد نسبت به امانتمردم و وفا به پيمان، نشانه «صداقت» و معيار قرب به آن حضرت است و هر كه دروغگو، خائن و بىوفا باشد، از آن رسول صدق و امانت فاصله دارد. قوام هر جامعه، به اعتماد انسانها به يكديگر است. آنچه اين بنيان را استوار و مستحكم مىسازد، صداقت انسانها نسبت به هم است و اگر صدق و راستى از جامعهاى رختبربندد، زندگيها هم دشوار، ناامن،تلخ و نكبتبار خواهد بود. آيا شما همانطور كه مىنماييد، هستيد؟ بايزيد بسطامى گفته است: «يا چنان نماى كه هستى، يا چنان باش كه مىنمايى!». و اين، يعنى «صداقت». دوچهرهها نيز فاقد صداقتاند. آنان كه ظاهر و باطنشان يكى نيست و گفتار و رفتارشان به هم نمىخورد و رو در رو و پشتسر، با ديگران برخوردى متفاوت دارند. در ظاهر و پيشرو، اظهار ارادت و دوستى و اخلاص دارند، اما پشتسر، از غيبت و سخنچينى و تهمت و افشاى عيوب و تحقير و توهين، پروا ندارند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان