دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاثیرات پیش برنده و بازدارنده علم و فلسفه

No image
تاثیرات پیش برنده و بازدارنده علم و فلسفه

تاثيرات پيش برنده و بازدارنده علم و فلسفه

صدف كریمی

مسئله پیشرفت علم و فلسفه از جمله مسائلی است که می‌توان در تاریخ فلسفه مورد ملاحظه قرار داد. این دو مفهوم چنان با یکدیگر گره خورده اند که سرنوشت و عاقبت یکدیگر را رقم می‌زنند. هنگامی که گالیله ستاره شناس و دانشمند ایتالیایی کشف‌های علمی خود را انجام می‌دهد با فلسفه‌ای روبه رو می‌شود که مخالف عقاید او است و منجر به مرگش می‌شود. از این مثال‌های بسیار جالب که امتزاج کامل علم و فلسفه را در طول تاریخ به رخ می‌کشند که بگذریم همچنان می‌توان اثرات این دو را بر یکدیگر لحاظ کرد. نکته‌ای که بایست بدان توجه کرد تاثیراتی است که علی رغم مثال گالیله مستقیما و به صورت علنی رخ نمی‌دهد. ‌از آنجایی که فلسفه طرز تلقی انسان‌ها از محیط اطراف و شخص خودشان است بر روی نگرش علمی آنها موثر است. همین طور دستاوردهای علمی بر یافته‌های فلسفی دانشمندان به طور عقلی از سه طریق تاثیر می‌گذارد. اول رد و انکار نظریات گذشته، دوم تایید نظرات کنونی و سوم ایجاد جرقه‌هایی برای تاسیس نظریات جدید و یا گسترش ایده‌های جدید. در اینجا می‌توان بر روی یک مثال تمرکز کرد. مسئله‌ای که اکنون علم فلسفه را خصوصا در غرب مشغول خود کرده است، مسئله فلسفه ذهن و آگاهی انسان‌ها است. در این مسئله خاص به وضوح می‌توان ردپای علم و تکنولوژی بشر را در عقاید فلاسفه در زمان‌های مختلف مشاهده کرد. در ابتدای تاریخ تکنولوژی انسان‌های اولیه، آن هنگام که منجنیق بزرگترین کشف آدمیزاد برای مبارزه بود، تلقی دانشمندان از کارکرد ذهن همانند یک منجنیق بود. با گذشت زمان و پیشرفت انسان‌ها، هنگامی که سدبستن روی آب‌ها برای ذخیره و تحصیل انرژی از آنان علم روز بود، زیگموند فروید کارکرد ذهن انسان را از طریق ذهن ناخودآگاه و تمثیل سد بیان می‌کند. چندی بعد هنگامی که تکنولوژی بشر توانست به قدرت ساخت کامپیوترهای اولیه دسترسی پیدا کند، تلقی غالب دانشمندان از ذهن به مثابه یک رایانه پیشرفته و سریع بود. هم اکنون نیز که عصر کامپیوترهای فوق پیشرفته و مخابرات شناخت گرا است رو به آن هستیم تا ذهن را به مثابه یک ماهواره و یا سیستم مخابراتی ببینیم.

نکته جالب در این بحث تاثیراتی است که این دو مفهوم بر روی یکدیگر دارند. در طول تاریخ این دو گاهی به عنوان پیش برنده طرف مقابل و گاهی به عنوان مخالف دیگری بوده‌اند. این

جبهه گیری به ظاهر ساده تاثیرات شگرفی در زندگی ما خواهد داشت. به عنوان مثال دوره رنسانس و پیشرفت علوم که همزمان بود با افول سیستم کلیسایی متحجر و مرتجع مسیحی، در پیشبرد فلسفه تجربی و عقل گریز بسیار اهمیت دارد. هیوم و لاک از دستاوردهای فلسفی این دوره هستند. انکار تمام امور متافیزیکی و الهی، نتیجه ای است که شاید بتوان گفت تنها علم بر روی نگرش فلاسفه گذاشت. اما در مثالی دیگر به نقش مخالف و بازدارنده این دو می‌پردازیم. آن طور که در تاریخ نوشته شده است فلسفه قبل از دکارت متمایل و متکی بر طبیعت و امور عینی خارجی بوده است. (‌Objective‌) شاید بتوان این گرایش را در کنجکاوی شدید انسان‌ها در یافتن اسرار محیط و علم روز بیابیم. اما با شروع قرن پانزده و شانزده در غرب، دکارت آغازگر فلسفه شخص گرا (‌Subjective‌) است. او تمرکز فلسفه را از محیط خارجی برداشته و فلسفه خویش را بر مبنای شخص مدرک بنا می‌کند. او در فلسفه اش مبنا را بر درک خویشتن از خود قرار می‌دهد. دکارت در مبحث دوم از کتاب «گفتار در روش» می‌گوید: «ممکن است گفته شود تصورات و دریافته‌های شخص درک کننده اشتباه است و همه آنها خوابی بیش نیستند. فرض کنیم چنین باشد . در همه حوادث این مطلب یقینی به نظر می‌رسد که نوری را می‌بینیم و صوتی را می‌شنویم یا احساس گرما می‌کنیم. این ممکن نیست باطل و غلط باشد و این همان چیزی است که در من وجود دارد و به آن نام خاص »دریافتن و احساس کردن« داده می‌شود. این چیزی بیرون از اندیشیدن و فکر کردن نیست. این برای من آغازی است تا به آنچه هستم برسم»! دکارت معتقد است اینکه عالم خارجی وجود دارد یا نه و اینکه تصورات من از آنها صحیح است یا خیر اهمیت ندارد، این تنها شخص «من» است که صاحب اهمیت است.

به وضوح پیداست که انسان این دوره از علم که وظیفه رصد عالم خارج و عینی را دارد به نوعی اشباع شده و تمرکز را بر شخص انسان قرار می‌دهد. البته این بدان معنا نیست که علم به انتهای مسیر خود رسیده است بلکه تنها نمونه ای از تاثیر مخالف علم بر روی فلسفه است. این نهضت از قرن شانزده تاکنون به انحای مختلف ادامه پیدا کرده و شعبه‌های مختلفی می‌یابد. شاید بتوان فلسفه اگزیستانسیالیسم یا فلسفه هایی را که بر شخص انسان تاکید دارند را در این دوره ریشه یابی کرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS