دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بزرگ‌ترین عامل افسردگی‌های ما

No image
بزرگ‌ترین عامل افسردگی‌های ما

به دور و اطراف که می‌نگرم افراد مختلف با خصوصیات متفاوتی را می‌بینم. انسان‌هایی با احوالات گوناگون، تفکرات متفاوت و ظواهری مختلف. لکن در این میان همیشه گروهی برایم خاص بوده‌اند. افرادی که دیر می‌خندند و دیر گریه می‌کنند. به سختی از چیزی هیجان‌زده می‌شوند یا کم اتفاق می‌افتد موضوعی ناراحت و غمگینشان سازد. انسان‌هایی آرام، صبور و حلیم. افرادی باگذشت و پرطاقت. بی‌شک از این دست افراد پیرامون شما هم وجود دارند. انسان‌هایی که همیشه این علامت سؤال بزرگ را در ذهنمان ایجاد می‌کنند که چرا غمگین نمی‌شوند؟! بی‌شک آن‌ها نیز دل دارند. از احساساتی زیبا چون سایر هم‌نوعان خویش بهره‌مند هستند. آن‌ها نیز چون ما موجوداتی زمینی‌اند و از کره‌ای دیگر پا به این زمین خاکی نگذاشته‌اند. به راستی رمز این‌گونه زیستن در چیست و چگونه می‌توان بدان دست یافت؟ کلید این پرسش را نیز چون بسیاری سؤالات دیگر می‌توان در کلمات معصومین (علیهم‌السلام) جست و جو کرد.

ریشه غم و اندوه در چیست؟

برای یافتن این پرسش ابتدا باید این نکته را در نظر گرفت که چه چیز سبب ناراحتی و غم در انسان می‌شود. اندکی دقت در احوالات فردیمان در طول روز می‌تواند این امر را به خوبی نشان دهد. به عنوان نمونه یک روز خود را در نظر بگیرید. صبح با خوشحالی تمام از خواب برمی‌خیزید. آماده رفتن به محل کار می‌شوید. بهترین لباس خود را بر تن کرده‌اید. هوای بارانی شب گذشته باعث خیس شدن معابر گردیده. ماشینی با سرعت از کنار شما رد شده و آب گل‌آلودی را بر لباس شما می‌ریزد. نتیجه: ناراحت و غمگین می‌شوید. به محل کار خود می‌رسید. یکی از دوستان شما با سردی به شما سلام می‌کند. نتیجه: ناراحت می‌شوید. به شما خبر می‌دهند سرمایه‌ای که در بانک گذاشته بودید به دلیل ورشکستگی بانک از بین رفته است.

نتیجه: ناراحت می‌شوید. و هزاران اتفاق کوچک و بزرگ دیگری که ممکن است برای تک تک ما در زندگی اتفاق افتاده باشد به گونه‌ای که به یاد آوردن آن‌ها حتی نیاز به فکر کردن ندارد. ریشه این ناراحتی‌ها را می‌توان در کلام امام صادق (علیه السلام) یافت که می‌فرمایند:

رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه، و زهد و بـى‌میلى به دنیا سبب راحتى قلب و بدن است. (تحف العقول، ص 358)

آری! کسی که به دنیا دل‌بسته و تمام هم و غم خود را در امور مادی قرار داده است با از دست دادن آن‌ها اندوهگین می‌شود و غم سراغش می‌آید. اما کسی که به فانی بودن دنیا یقین داشته باشد می‌داند که حقیقت در جایی دیگر و در سرایی دیگر انتظارش را می‌کشد و او نباید به دلیل پوچی‌های دنیایی جان خویش را آزرده خاطر کرده و در مسیر زندگی کُند شود.

 پیامبر (صلى‌ الله ‌علیه‌ و‌ آله) در روایتی می‌فرمایند:دنیا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است.

 خوشبختان از آن دل كنده‌‌اند و از دست بدبختان به زور گرفته مى‌‌شود پس خوشبخت‌‌ترین مردم، بى‌میل‌ترین آنان به دنیا و بدبخت‌ترین مردم، مایل‌‌ترین آنان به دنیاست. (اعلام الدّین فی صفات المومنین/ص 342)

در روایتی از امام علی (علیه السلام) نیز چنین آمده است:  بـه آنـچـه از دنـیا مـى‌رسى آنقدر خوشحال مباش! و آنچه را كه از دنیا از دست مى‌دهى بر آن تأسف مخور و جزع مكن! همتت در آن باشد كه پس از مرگ به آن خواهى رسید.

به همین دلیل است که مؤمنان واقعی هنگام از دست دادن مال، مرگ خویشان نزدیک، روی دادن اتفاقات بسیار بد و اندوهناک و ... جزع و فزع نکرده و دل به رضای الهی می‌بندند. آنان یقین دارند خداوند ناظر آنان است و اوست که تدبیر امور را در دست گرفته است.

یقین دارند که او علیم، حکیم، سمیع و بصیر است. در هر کارش حکمتی است هر چند بر ایشان معلوم نباشد. آنان می‌دانند که صبر کلید حل مشکلات است و دنیا سرایی است فانی که خستگی‌های آن را باید در بهشت برین و در جوار رحمت حق از تن به در آورد.

البته دل نبستن به دنیا به معنای عزلت و کناره‌گیری نیست. بلکه باید تلاش در راه رسیدن به روزی و داشتن زندگی خوب را در خود تقویت کرد. اما به یافته‌ها و آمال دلبسته نشد. از این روست که خداوند سبحان به حضرت موسی (علیه السلام) می‌گوید: اى موسى! همچون ستمگران و همانند كسانى كه دنیا را به منزله مادر و پدر مى شمارند به آن دل نبند ... و آنچه را كه از دنیا نیازى بدان ندارى رها كن. (الکافی/ج 2/ص 135) امام علی (علیه السلام) در روایتی عواقب دل بستن به دنیا را چنین نام می‌برند: دل‌بستگى به دنیا، عقل را فاسد مى‌كند، قلب را از شنیدن حكمت ناتوان مى‌سازد و باعث عذاب دردناك مى‌شود. (مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل/ج 12/ص41).

آدم ابو البشر در وصیت خود به فرزندش شیث می‌فرماید: به دنیاى فانى دل مبندید؛ زیرا من به بهشت جاویدان دل بستم، اما با من وفا نكرد و از آن بیرون رانده شدم. (بحار الانوار/ج 75/ص 452)

بله! هیچ چیز ارزش دل بستن را ندارد. تنها و تنها خدا را باید دوست داشت و گرامی‌شمرد و بدان دل بست.

  نتیجه

مهم‌ترین دلیلی که سبب می‌گردد حزن و اندوه بر آدمی‌چیره گردد و اتفاقات کوچک و بزرگ او را ناراحت یا گاه ناامید سازد، دل بستن به دنیاست. بررسی روایات پیرامون این موضوع نشان می‌دهد کسانی که دنیا را محل گذر دانسته و به لذات و خوشی‌های آن دل نبندند از داشته‌هایشان زیاده از حد خوشحال نشده و از دست رفتن بسیاری چیزها نیز آنان را آزرده خاطر نمی‌سازد. اینان دنیا را فانی و آخرت را باقی می‌دانند و برای رسیدن به لذات حقیقی تلاش می‌کنند. رسیدن به چنین درکی از دنیا کار آسانی نیست و نیاز به ممارست و تمرین دارد اما شدنی است. همان طور که بسیاری توانسته‌اند و خود شاهد آن بوده‌ایم.

احسان، مقدم بر عدالت

از نظر خداوند و قرآن، همواره عواطف انسانی مقدم بر عقل انسانی در روابط اجتماعی است و عقل انسانی تنها زمانی به كار می‌آید كه شخص فاقد عواطف قوی انسانی است. در این صورت است كه برای ایجاد تعادل و حفظ نظام احسن اجتماعی لازم است تا اصول عقلانی و حقوقی برای حل مشكلات و بحران های اجتماعی به كار گرفته شود. براین اساس در اسلام در حوزه روابط اجتماعی و بلكه در روابط با محیط زیست، احسان همواره برتر از عدالت است، هرچند كه نظام هستی بر پایه آن بنیاد گذاشته شده است، چرا كه روابط انسانی، تنها با احسان و دیگر فضایل اخلاقی است كه به رشد و بالندگی تمام و كمال خود می‌رسد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلکه به عنوان یک «عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى را مى‌طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیاگردد.
No image

شیعه در نگاه وهابیان

پر بازدیدترین ها

No image

تاریخ‌ اجتماعى‌ شیعیان‌ ایران‌ و عراق‌ در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ (قسمت اول)

خبرگزاری فارس: نویسنده‌ در این‌ مقاله‌ بر مبناى‌همین‌ رویکرد سعى‌ مى‌کند تا وضعیت‌ اجتماعى‌ و سبک‌ زندگى‌ شیعیان‌ را در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ بررسى‌ نماید.بر این‌ اساس‌، در ابتدا عوامل‌ مؤثر در شکل‌گیرى‌ تاریخ‌ اجتماعى‌؛ نظیر نژاد، مذهب‌، وضعیت‌ جغرافیایى‌ و...،بررسى‌ مى‌گردد...
No image

جغرافیاى‌ تاریخى‌ داستان‌ حضرت‌ لوط ‌(ع)‌

این‌ مقاله‌ درباره‌ مبعوث‌ شدن‌ حضرت‌ لوط‌(ع)‌ به‌ پیامبرى‌ قوم‌ شهر سدوم‌، و مسیر مهاجرت‌ آن‌حضرت‌، و اقوال‌ گوناگون‌ در این‌ باره‌، به‌ انضمام‌ ماجراى‌ نقل‌ شده‌ در قرآن‌ کریم‌ و مقایسة‌ اجمالى‌ آن‌ باداستان‌ منقول‌ در کتب‌ عهدین‌ سخن‌ گفته‌ است‌... یکى‌ از پیامبران‌ الهى‌ که‌ ماجراى‌ او و قومش‌ به‌ تفصیل‌ در قرآن‌ کریم‌ بیان‌ شده‌، حضرت‌ لوط‌ (ع)‌ است‌که‌ به‌ گفتة‌ صاحب‌نظران‌، خویشاوندى‌ ایشان‌ با حضرت‌ ابراهیم‌(ع)‌ نیز قطعى‌ و مسجل‌ است‌. داستان‌حضرت‌ لوط ‌(ع)‌ با اختلاف‌ قابل‌ توجهى‌ در تورات‌ نیز به‌ چشم‌ مى‌خورد که‌ قطعات‌ زیادى‌ از آن‌ جعلى‌ ودور از شأن‌ این‌ پیامبر عظیم‌الشأن‌ است‌. این‌ مقاله‌ دربارة‌ مبعوث‌ شدن‌ حضرت‌ لوط‌ (ع)‌ به‌ پیامبرى‌ قوم‌ شهر سدوم‌، و مسیر مهاجرت‌ آن‌حضرت‌، و اقوال‌ گوناگون‌ در این‌ باره‌، به‌ انضمام‌ ماجراى‌ نقل‌ شده‌ در قرآن‌ کریم‌ و مقایسة‌ اجمالى‌ آن‌ باداستان‌ منقول‌ در کتب‌ عهدین‌ سخن‌ گفته‌ است‌.
Powered by TayaCMS