كلمات كليدي : خديجه، خويلد بن اسد، فاطمه، ابوطالب، پيامبر
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
دختر خُویلدبن اَسُدبن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لُوی بن غالب بن فهربن مالک بن نضربن کنانه بود. بدین سان رسول خدا صلیالله علیه وآله و خدیجه کبری سلامالله علیها به این اعتبار، نوۀ عموی یکدیگر بودهاند.
مادر حضرت خدیجه سلامهالله علیه نیز فاطمه دختر زائدة بن اَصَمّ بن الهَرم بن روّاقة بن حِجر بن عَبْد بن مَعیص بن عامر بن لُوی بن غالب بن فِهر بن مالک بود. این سلسله از لُؤَی با پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله و دیگر هاشمیان مشترک میشود.
حضرت خدیجه سلامالله علیها ، 15 سال پیش از عامالفیل متولد شده است. از مهمترین و مشهورترین القاب ایشان حتی در دوران جاهلیت میتوان به طاهره اشاره کرد. اعراب با انتخاب این لقب به صراحت به این فضیلت پاکی و طهارت در وی اعتراف کردهاند. خدیجه سلامالله علیها قبل از رسول الله صلیاللهعلیهوآله دو بار ازدواج کرده بود و حاصل این ازدواجها یک دختر به نام جاریه و دو پسر به نامهای هند و عبدالله شد و به خاطر هِنْد کنیۀ اُمّ هند گرفت. هند همان کسی است که بسیار مورد علاقۀ رسول خدا صلیالله علیه و آله بوده و در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه السلام به شهادت رسید.
حضرت خدیجه سلامالله علیها برای انجام کارهای تجارتی، قراردادهایی با مردان میبست و آنها را به تجارت میفرستاد. پیامبر صلیالله علیه وآله به سن 25 سالگی که رسید عمویش ابوطالب به او گفت که با کاروان خدیجه سلامهالله علیه که عازم به شام است به تجارت بپردازد. خدیجه سلامالله علیها به خاطر امانتداری، شهرت خوب و مکارم اخلاق پیامبر صلیالله علیه وآله به او پیشنهاد تجارت داد، پیامبر صلیالله علیه وآله پذیرفت و به طرف شام همراه مَیسَره غلام حضرت خدیجه سلامالله علیها حرکت کرد. در این سفر بود که در نزدیکی شام به صومعه راهبی نسطوری به نام بَحیرا رسیدند و اندکی در آنجا درنگ کردند. بحیرا رسول الله صلیالله علیه وآله را شناخت و به میسره گفت که این مرد پیامبر خداست. در آن سال سود بسیاری حاصل آمد که میسره در هیچ سال آن سود را ندیده بود.
پس از بازگشت از شام، مَیسره احوالات رسول الله صلیالله علیه وآله و گفتار بحیرا را برای خدیجه سلامهالله علیه بازگو کرد. پس خدیجه سلامالله علیها دلباخته امانت و درستکاری او شد و با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون ابوجهل بن هشام، عقبة بن ابی معیط، شیبة بن ربیعه از او خواستگاری کردند ولی او خود به رسول الله صلیالله علیه وآله پیشنهاد ازدواج داد. پیامبر صلیالله علیه وآله به همراهی عموهایش و بزرگان قریش به خواستگاری خدیجه سلامهالله علیه رفت. خطبۀ عقد را ابوطالب خواند و گفت:
«سپاس خدا را که ما را از نسل ابراهیم علیهالسلام و فرزندان اسماعیل قرار داد و ما را به کعبهآی حرام و حرمی امن، سرفراز داشت و ما را بر مردم سروری داد و شهر ما را که در آن هستیم مبارک ساخت. سپس به راستی برادر زادهام محمّد بن عبدالله اگر چه از مال تهی دست است با هیچ مردی از قریش سنجیده نشود جز آنکه بر او فزون آید و با احدی قیاس نشود مگر آنکه از او بزرگتر باشد، چه مال، روزی دگرگون و سایۀ بیدوامی است و او خواستار خدیجه و خدیجه خواهان اوست و کابین آنچه بخواهید، نقد آن از مال من است و او را به خدا قسم امری است بزرگ و پیشامدی جهانگیر است».
مهر حضرت خدیجه سلامهالله علیه پانصد درهم بود.
خدیجه سلامالله علیها 25 سال در خانۀ پیامبر صلیالله علیه وآله زندگی کرد و تا زمانی که او زنده بود پیامبر صلیالله علیه وآله همسر دیگری انتخاب نکرد و تنها اوست که میان زنان دیگر رسول خدا صلی الله علیهو آله شرایط کفویت را احراز نمود و عدم ازدواج مجدّد پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله در زمان حیات خدیجه کبری سلامالله علیها بیانگر جاذبههای معنوی فراوان حضرت خدیجه سلامهالله علیه میباشد که برخورداری از آنها حقیقتاً در زندگی رسول خدا نقش مهم و اساسی ایفا نمود.
محمد در سن 40 سالگی به پیامبری رسید که با توجه به روایات موجود میتوان همراهی و همسویی و همگامی حضرت خدیجه سلامالله علیها را در دورهای که رسول خدا اعتکاف نموده و برای انجام این مهم به غار میرفتند استنباط نمود. عدم مخالفت خدیجۀ کبری با شیوۀ خاص رسول اکرم در گذراندن اوقات خود در غار و عدم اعتراض ایشان به غیبتهای یکماهه یا چند روزۀ پیامبر صلیالله علیه وآله که توام با مرارت و دشواری بود، روح بلندی را طالب است که تنها در وجود حضرت خدیجه سلامالله علیها به عنوان همسری فداکار تبلور یافت.
بعد از بعثت رسول الله به گواهی تاریخ، خدیجه صدیقۀ اول است و کسب این مقام خود میتواند گویای عظمت و شخصیت او باشد. بعد از بعثت تمامی اموال خدیجه سلامالله علیها در راه اسلام خرج شد و به وسیلۀ اموالش جان ضعیف آنانی که در دست قریش در معرض خطرهای بزرگ قرار میگرفتند نجات بخشید و اسلام به اموال خدیجه سلامالله علیها قوام یافت.
پیامبر صلیالله علیه وآله با هر ناراحتی که از مشرکان روبرو میشد و هر سخن نامطلوبی که میشنید و هر دشواری که از تکذیب مشرکان میدید همه به وسیلۀ خدیجه سلامالله علیها جبران می شد. او پیامبر صلیالله علیه وآله را به پایداری کمک میکرد و سخنانش را تصدیق و از غم و اندوه بر کنارش میداشت و شدت گرفتاریی را که پیامبر صلیالله علیه وآله از قوم خود میدید کاهش میداد. ایستادگی خدیجه سلامالله علیها در شرایط ناگوار بعد از بعثت و عشق و علاقهاش به رسول خدا و درک عالمانهاش نسبت به ویژگیهای روحی و والای ایشان سبب میشد تا پیامبر صلیالله علیه وآله همۀ زخم زیانها و تمسخرها و تحقیرها را به جان بخرد.
تمامی فرزندان رسول خدا به جز ابراهیم از خدیجه بودند و همگی در مکه به دنیا آمدند، قاسم بزرگترین فرزند آنها بود که پیامبر صلیالله علیه وآله به همین سبب کنیه ابوالقاسم گرفت و بعد از او عبدالله و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه که همگی به جز فاطمه قبل از بعثت متولد شدند. قاسم و عبدالله قبل از بعثت از دنیا رفتند. زینب که در سال پنجم ازدواج حضرت خدیجه سلامهالله علیه به دنیا آمد با ابوالعاص ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای علی و امامه شده، رقیه با عثمان ازدواج کرد و در سال دوّم هجرت وفات یافت و امکلثوم همسر عثمان شد که او نیز در سال نهم هجرت از دنیا رحلت فرمود. کوچکترین فرزند آنان فاطمه نام داشت که در سال پنجم بعثت متولد شد و با علی بن ابیطالب علیه السلام ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد و پس از وفات پدر از دنیا رحلت فرمود.
خدیجه سلامالله علیها در دهم ماه رمضان سال دهم بعثت در سن 65 سالگی تقریباً یکسال و نیم پس از بیرون آمدن بنیهاشم از شعب ابیطالب و به فاصلۀ سه روز تا شش ماه بعد از وفات ابوطالب از دنیا رحلت فرمود. پیامبر او را در قبرستان ابوطالب کنار قبرهای عبدالمطلب، ابوطالب و عبد مناف دفن کرد و خود در قبرش فرود آمد. اندوه حضرت رسول از رحلت تنها محب و مشفق او به نهایت انجامید و آن سال را عامالحزن نامید.
پیامبر صلیالله علیه وآله سالها پس از مرگ ایشان نیز به خوبی از این تنها یار وفادار خود یاد میکردند و بارها به یاد او میگریستند و در حضور دیگران اعتراف میکردند که:
«خداوند بهتر از او را به من نداده است. او به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند و تصدیق نبوت من نمود. وقتی که مردم مرا تکذیب کردند تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت. در وقتی که مردم مرا محروم میکردند خداوند متعال به من فرزندانی از او روزی کرد.»
حتی در روز فتح مکّه رسول خدا صلیالله علیه وآله مسیر حرکت را به گونهای تعیین کردند که از کنار مزار خدیجه سلام الله علیها عبور نماید.
عایشه گوید: پیامبر هرگاه گوسفندی را ذبح میکردند میفرمودند که گوشتهای آن را برای دوستان خدیجه بفرستید وذکر میکردند که من دوستان خدریجه را هم دوست میدارم. روایت مشهوری است که چون برای پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله هدیهای میآوردند گاه میفرمود این را به خانۀ فلان بانو ببرید که از دوستان خدیجه بوده است.