دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ساده زیستى

No image
ساده زیستى

ساده زیستى

شیخ عطاءالله، سرگذشتى همانند سرگذشت اکثر عالمان دینى داشت. او از اوان طلبگى، با فقر و تنگدستى زندگى مى کرد. وقتى در اصفهان بود، شهریه اى براى کمک هزینه زندگى طلاب در کار نبود. و تنها به برخى از آنان که در دوره عالى مشغول به تحصیل بودند، ماهانه هشت ریال پرداخت مى شد. او حتى قدرت خرید کتابهاى درسى را هم نداشت به طورى که کتاب مکاسب را از روى یکى از کتب وقفى خواند و تمام کرد.

اما هرگز مشکلات ناشى از فقر، نتوانست مانعى بر سر راه علمى و معنوى او ایجاد نماید. در قم نیز قبل از آمدن آیت الله بروجردى وضع زندگى طلاب خوب نبود به گونه اى که آیت الله اشرفى با داشتن همسر و سه فرزند تنها هر دو ماه یکبار مبلغ بیست و پنج ریال شهریه مى گرفت. اما بعد از آمدن ایشان، آقاى اشرفى اصفهانى، چهل و پنج تومان شهریه مى گرفت و نصف آن را براى همسر و دخترش که در خمینى شهر بودند، مى فرستاد و نصف دیگرش را براى خود و دو فرزندش - حاج شیخ حسین و محمد - نگه مى داشت. بدین گونه شانزده - هفده سال با دو فرزندش در یک حجره به سر برد و وضع نا مساعد مالى اش اجازه نداد که خانواده اش را به قم بیاورد و خانه اى اجاره کند.([7])

وقتى از طرف آیت الله بروجردى، به کرمانشاه رفت، نزدیک به یک سال در مدرسه آیت الله بروجردى تنها بود، تا اینکه پس از مدتى، ایشان سفارش مى کنند که او براى خود خانه اى اجاره کند. وى خانه اى اجاره کرد و خانواده اش را به آنجا برد و پس از گذشت سالها، خانه اى را که بیش از دو اتاق نداشت، خرید.([8])

او تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، همچنان ساده زندگى کرد با اینکه وجوه شرعى فراوانى به دستش مى رسید و از سوى فقهاى بزرگ عصر اجازه داشت که از آن استفاده شخصى کند، تا آخر عمر در همان خانه کوچک و ساده و تنگ زندگى کرد و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، که ایشان نماینده امام و امام جمعه باختران شد و امکانات فراوانى در اختیارش بود، باز هم به همان زندگى ساده بسنده کرد و هیچ تغییرى در وضع و حال زندگى اش نداد. یکى از دو اتاق خانه اش را براى استراحت خود و خانواده اش اختصاص داده بود و دیگرى را براى مطالعه و پذیرایى مسؤولان شهر، این وضع را به اطلاع امام راحل رسانده و گفته بودند که این خانه از نظر امنیتى و نیز آسایش زندگى، مناسب نیست.

و امام فرموده بود : به آقاى اشرفى بگویید یک خانه بزرگ و امن و مناسب با شأن خودشان، تهیه کنند. ولى آیت الله اشرفى در جواب گفته بود :

«من بیش از چند روز دیگر، زنده نیستم! و همین منزل خوب و مناسب است، از جهت امنیتى هم - ان شاء الله - خطرى ندارد»([9])

هر وقت پیشنهاد مى شد که خانه اش را تعمیر کنند، مى گفت :

«اگر راست مى گویید، بروید خانه فقرا را تعمیر کنید، و همین براى من بس است. بسیارى از مردم در زیر چادرها (در زمان جنگ) آواره هستند و امام و رهبر من در جماران، روى موکت زندگى مى کند، من چگونه اجازه بدهم که خانه ام را تعمیر و بازسازى کنید؟!»

او جسمى ضعیف داشت و کم غذا مى خورد، وقتى به او گفته شد که با این وضع جسمى که شما دارید، کم خوردن غذا براى شما ضرر دارد، گفت :

«همین قدر هم براى ما زیاد است. در حالى که رزمندگان ما در خط مقدّم جبهه هاى حقّ علیه باطل خیلى از اوقات نان خشک مى خورند.»([10])

بعد از انتصاب به امامت جمعه کرمانشاه، هرچه به او گفته مى شد که خدمتکارى براى خانه اش بیاورند، قبول نمى کرد و مى گفت :

«من کى هستم که کسى بیاید و من به او امر و نهى بکنم! او هم بنده خداست. من تا وقتى که قدرت روى پا ایستادن داشته باشم، خودم کارهایم را انجام مى دهم. آن وقت هم که از پا افتادم، آن دیگر وظیفه دیگرى است.»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلکه به عنوان یک «عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى را مى‌طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیاگردد.
No image

شیعه در نگاه وهابیان

پر بازدیدترین ها

No image

تاریخ‌ اجتماعى‌ شیعیان‌ ایران‌ و عراق‌ در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ (قسمت دوم-قسمت پایانی)

خبرگزاری فارس: نویسنده‌ در این‌ مقاله‌ بر مبناى‌همین‌ رویکرد سعى‌ مى‌کند تا وضعیت‌ اجتماعى‌ و سبک‌ زندگى‌ شیعیان‌ را در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ بررسى‌ نماید.بر این‌ اساس‌، در ابتدا عوامل‌ مؤثر در شکل‌گیرى‌ تاریخ‌ اجتماعى‌؛ نظیر نژاد، مذهب‌، وضعیت‌ جغرافیایى‌ و...،بررسى‌ مى‌گردد...
No image

یهود و مسئله قتل عبدالله؛ پدر پیامبر (ص)

کاهنان و احبار یهود تلاش کردند تا عبدالله را بکشند. بزرگشان به نام ربیان گفت: غذایی فراهم کنید و آغشته به سمّ مهلک نمایید و آن‌را نزد عبدالمطّلب ببرید. یهودیان چنین کردند و آن را توسّط زنانی که صورت خود را پوشانده بودند به خانة عبدالمطلب فرستادند...
Powered by TayaCMS