كلمات كليدي : تاريخ، جهاد ابتدايي، جهاد دفاعي، عدالت اجتماعي، نظام قبيله اي، مدارا و گفتگو
نویسنده : زينب ابراهيمي
در اسلام جنگ دفاعی است نه تهاجمی[1] و مسلمانان به قصد کشورگشایی و تجاوز به حقوق غیر مسلمانان نمیجنگند؛ بلکه مبارزه برای حفظ موجودیت جامعه اسلامی و دفاع از آزادی اندیشه و اعتقادی است که مورد تعرض قرار گرفته است. با این وجود مبارزان از هر راهی برای غلبه بر دشمن بهرهنمیگیرند و اصول ارزشهای انسانی را محترم[2] و میدان جنگ را صحنه دفاع از حقانیت آیین خویش دانسته و با برخورد انسانی با اسراء، کمک به مجروحان و بیماران دشمن، رفتار نیکو با غیر نظامیان[3] به معرفی شخصیت دینی خودمیپردازند. چه بسیار افرادی که با تأمل در این برخوردها به حقانیت آیین اسلام ایمان آوردهاند.[4]
دستور جنگ دفاعی «جهاد دفاعی» در سال دوم هجری، پس از سالها اعمال فشار و شکنجه از سوی مشرکان مکه برمسلمانان، از سوی خداوند صادر شد.[5]
به طور کلی شیوههای جنگی پیامبر(ص) را در موارد ذیل خلاصه کرد:
1) ویژگیهای فرماندهی: پیامبر(ص) همه ویژگیهای فرمانده کامل را دارا بود. عقلانیت، شجاعت، قدرت، درایت، به کارگیری اصول نظامی و از خود گذشتگی منحصر به فردش، توانست افرادی را که پراکنده و دشمن یکدیگر بودند، نظم و پیوستگی بخشد و با شناخت عمیق از تواناییهایشان و گماردن به مناصبی که کارآیی بالایی برای انجام آن داشتند،[6] آنان را به مسئولیت پذیری و اطاعتی آگاهانه واداشت آن چنان که با وجود تنگدستی و تجهیزات اندک، بر سراسر شبه جزیره عربستان چیره شدند.[7]
2) جمعآوری اطلاعات: از آن جا که تصمیمگیری صحیح جنگی بر اساس اطلاعات دقیق و کامل از دشمن[8] امکانپذیر است، پیامبر(ص) با اهتمام ویژه به این بخش از راههایی همچون استقرار مأموران اطلاعاتی در مناطق ورودی و خروجی[9] سرزمین یا منطقه عملیاتی دشمن،[10] قرار گرفتن در مسیر تجّار و مسافران[11] و بازجویی از اسیران[12] کسب خبر میکردند.
3) تشکیل شورای جنگ: پیامبر(ص) قبل از نبرد با افراد خبره و کار آزموده درباره شیوه و مکان جنگیدن و استفاده از جدیدترین سلاحها و تاکتیکهای جنگی مشورت میکرد. کندن خندق به پیشنهاد سلمان فارسی[13] و استفاده از منجنیق و دبابّه در غزوه طائف[14] از جمله این موارد است.
4) غافلگیر کردن: هدف از این شیوه مقهور ساختن نیروهای مادی و معنوی دشمن و واداشتن آنان به تسلیم برای جلوگیری از تلفات جانی کمتر بود. از این رو همواره مسیر نهایی و تدابیر اتخاذ شده را حتی از نیروهای اطلاعاتی پنهان میداشت و طرحها را فقط با فرماندهان و معاونان آنان در میان میگذاشت، جز تبوک[15] در تمامی نبردها از جمله سریه عبدالله بن جحش و فتح مکه،[16] غزوه بنیلحیان و فتح خیبر[17] این شیوه به کار گرفته شد.
5) جنگ ضربتی: یورش ناگهانی در زمان و مکان مناسب که ساز و برگ و خسارات انسانی و مادی کمتری در پیداشت و برتری کمَی نیروهای دشمن را جبران میکرد. در جنگ حنین،[18] نیروهای اسلام 12 هزار نفر و ثقیف و هوازن 20 هزار تن بودند.
6) ایجاد روحیه در مواقع بحرانی: هنگام کندن خندق برای رویارویی با احزاب، پیامبر(ص) با دادن نوید فتح ایران و روم مسلمانان مضطرب را به تلاش و حفظ آرامش دعوت کردند.[19]
7) جنگ روانی: از مهمترین روشهای جنگی پیامبر(ص) بود. در فتح مکه در ده هزار نقطه آتش برافروختند تا با ایجاد رعب و وحشت مشرکان را ناچار به فرار یا تسلیم کنند.[20]
8) جنگ بازدارنده: نوعی دفاع در برابر خطر احتمالی دشمن قبل از آمادگی کامل او برای حمله به مسلمانان بود که با پیشی گرفتن، آنان را در سرزمین خود گرفتار میکردند که با سرعت و تحّرک و استتار همراه بود.[21] در جنگ بنیمصطلق هنگامی که دشمن مشغول آب دادن به حیوانات خود بودند، مورد حمله مسلمانان قرار گرفتند.[22]
هدف نبودن جنگ در سیره نبوی
1) مدارا و گفتگو اساس دعوت
اساس رسالت پیامبر(ص) بر گذشت و مدارا[23] بود و تا جایی که اعتقادات و حدود الهی محفوظ بماند، با مشرکان و اهل کتاب به عطوفت و رأفت رفتار میکرد و از حقوق شخصی خویش چشمپوشی میکرد.[24]
شیوههایی همچون؛ ارسال مبلغین مذهبی،[25] مذاکره و گفتگو، نوشتن نامه به سران کشورها،[26] فدیه گرفتن برای آزادی اسرای کفار به جای کشتن آنان،[27] انعقاد پیمان صلح و دوستی با قبایل (مشرکان و اهل کتاب)[28] اختصاص سهمی از غنایم به نومسلمانان، آزادی بدون فدیه اسیرانی که سهم پیامبر(ص) و بنی عبدالمطلب بود.[29] (غزوه طائف).
2) هدایت و ارشاد قبل از جنگیدن
پیامبر(ص) زمانی که ناچار به جنگ بود، سپاهیان را به سه چیز سفارش اکید میفرمود:
الف: دشمن را به اسلام فراخوانند، اگر پذیرفتند، اسلام آنان را بپذیرند. ب: اگر نپذیرفتند آنان را به زیستن در پناه مسلمانان و پرداخت جزیه فراخوانند. ج: اگر بر جنگ اصرار داشتند با توکل به خدا، بجنگند و متعرض غیر نظامیان نشوند، درختی را قطع نکنند[30] و خانهای و زراعتی را ویران نکنند. از چهارپایان حلال گوشت به آن مقدار که نیاز دارند، اکتفا کنند.[31]
3- نمایاندن حقانیت دین اسلام: آن هنگام که دشمن سرسخت و مغرور، با اصرار تمام نیروی خود را تجهیز میکرد[32] و بر مسلمانان میتاخت، پیامبر(ص) در اندیشه آن بود که چگونه دریچهای از مهر و عطوفت پروردگارش را بر دلهای پرکینه آنان بگشاید و شقاوتها و تیرگیهای وجودشان را به نور ایمان بزداید و آنان را با حقایق دین اسلام آشنا سازد.
هدف پیامبر(ص) از جنگ
1- غلبه بر نظام قبیلهای
فقدان حکومت مرکزی و ساخت قدرت بر پایه نظام قبیلهای از یک سو و پیوند و تأثیر عمیق رسوم و عقاید جاهلی بر اذهان و کردار مردم از دیگر سو، پیامبر(ص) را ناگزیر به جنگ با سران کفر، میکرد؛ زیرا تا اینان به عظمت و حقانیت اسلام اعتراف نمیکردند، افراد زیر سلطه آنان جرأت ایمان آوردن نداشتند.[33] رسالت پیامبر(ص) و خلق بیمانندش ایجاب میکرد، حتی از لحظههای جنگ نیز برای ترویج ارزشهای انسانی، نفی عبودیت غیر خدا و زدودن جهل و خرافات از اذهان مردم بهره جوید و با رفتاری بزرگوارانه و پرعطوفت، قبل از مغزها، دلها را شیفته خود میساخت.[34]
2- برقراری عدالت اجتماعی: خداوند برقراری عدالت اجتماعی را والاترین هدف پیامبران و مهمترین ویژگی جامعه انسانی میداند؛ زیرا جامعه بستر تحولات فکری و روحی بوده و تکامل معنوی افراد در جامعه محقق میشود. از این رو بخش عمدهای از برخوردهای قاطعانه پیامبر(ص) برای تحقق عدالت در تمام زمینهها بوده است. لغو قوانین ظالمانه جاهلیت، اجرای حدود الهی، راه اندازی غزوات برای ایجاد تعاون و تعادل در روابط اجتماعی و تعدیل کششهای درونی انسانها و هدایت آن به سوی تحقق ارزشهای الهی در جامعه بود.[35]
3- حفظ موجودیت جامعه مسلمانان
گستردگی قوانین اجتماعی اسلام و پیوند آن با حیات اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و نظامی حاکی از ضرورت وجود حکومت و دولت است.
از این رو با به بن بست رسیدن تلاشهای پیامبر(ص) برای تشکیل امت واحد در مکه، به فکر تحقق آن در مدینه افتاد و بخش وسیعی از تلاشهای پیامبر(ص) برای حفظ شهر مدینه و استمرار همبستگی عقیدتی میان مسلمانان شد.[36] از این رو در ابتدای تأسیس نظام اسلامی، قویترین پیوندهای قومی و دینی و سیاسی را میان ساکنین مدینه برقرار ساخت.[37]