دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد کنش گرایی(کارکرد گرایی) Critique of functionalism

No image
نقد کنش گرایی(کارکرد گرایی) Critique of functionalism

كلمات كليدي : نقد كنش گرايي، مكاتب روان شناسي، روان شناسي عمومي

نویسنده : مهدي مطهري

مکتب کنش‌گرایی به عنوان اعتراض به ساخت‌گرایی به وجود آمد و تحت یک نظام مطرح در آمریکا مورد استقبال روان‌شناسان قرار گرفت. اما این مکتب روان‌شناختی نیز همچون سایر نظام‌ها، تحت تاثیر حملات و انتقادات شدید به ویژه از سوی ساخت‌گرایان قرار گرفت. همین امر باعث شد که برای اولین ‌بار در ایالات متحده، روان‌شناسی جدید(که به تازگی تحت این نام از فلسفه جدا شده بود) دستخوش انشعاب گردد.[1]

به بیانی دیگر، با گذشت زمان، برخی مسایل کنش‌گرایانه که در طول مجادله با ساخت‌گرایی حیاتی بودند، ارزش و اهمیت خود را از دست داده و برخی موضوعات نیز تحت‌الشعاع مسایل جدیدی که رفتارگرایی و مکتب گشتالت مطرح کرده بودند قرار گرفتند و برجستگی خود را از دست دادند.

به علاوه، بعضی مسایل و دیدگاه‌ها هویت خود را به عنوان دستاوردهای کنش‌گرایی از دست دادند، زیرا یا جذب خود روان‌شناسی شدند یا تغییر هویت داده و به وسیله جنبش‌های دیگر تعبیر دوباره یافتند. نهایتا کنش‌گرایی به تدریج از رونق افتاد و در عین حال مکاتب دیگر فعال شدند.[2]

این اعتراض‌ها و انتقادات، بیشتر متوجه تعریف کنش‌گرایی، ماهیت کنش‌گرایی، تعریف روان‌شناسی، جنبه عملی کنش‌گرایی، روش مطالعه کنش‌گرایان به ویژه نظرات کنش‌گرای معروف ویلیام جیمز(wiliam James) می‌شود.[3]

نقد تعریف‌ کنش‌گرایی

از جمله اشکالات مطرح شده، نقدی است که به تعریف کنش‌گرایی شده است. در سال 1913 راک میک(Ruck mick.C.A) دانشجوی تیچنر، 15 کتاب درسی را بررسی کرد تا مشخص کند که واژه "کنش" توسط نویسندگان مختلف چگونه تعریف شده است. دو مورد عام و مشترک کلمه کنش عبارت بودند از:

1- فعالیت یا فرآیند

2- خدمت به سایر فرایندها یا کل موجود زنده.

در کاربرد اول، کنش و فعالیت یک چیزند و در کاربرد دوم، کنش با توجه به فایده فعالیتی برای ارگانیزم تعریف می‌شود. راک میک این اشکال را کرد که، کنش‌گرایان گاهی کلمه کنش را برای تعریف فعالیتی به کار می‌برند و زمانی هم با توجه به فایده یک فعالیت از آن استفاده می‌کنند و تعریف دقیقی از آن ارایه نداده‌اند.[4]

انتقاد دیگری که مطرح است توسط ساخت‌گرایان به ویژه تیچنر(Titchener) به تعریف روان‌شناسی مربوط می‌شود. ساخت‌گرایان در جملات خود می‌گفتند که کنش‌گرایی به هیچ ‌وجه روان‌شناسی نیست و کسانی که از تیچنر پیروی می‌کردند، روان‌شناسی را جز تحلیل درون‌نگرانه به عناصر ساده نمی‌دانستند. در حالی که کنش‌گرایان خود را نسبت به موضوع و روش ساخت‌گرایی مقید ندانسته و حدود آن را رعایت نمی‌کردند.

نقد جنبه عملی کنش‌گرایی

منتقدان دیگر، علاقه روان‌شناسان کنشی به جنبه کاربردی را خطا می‌دانستند و ساختارگرایان، به روان‌شناسی کاربردی به دیده مطلوب نگاه نمی‌کردند. اما کنش‌گرایان به حفظ روان‌شناسی به عنوان علم ناب نظر نداشتند و هرگز به خاطر علایق علمی خود پوزش نخواستند، چرا که ایشان معتقد بودند که یک محقق نباید تنها در محدوده تحقیق محض بماند بلکه باید در روان‌شناسی کاربردی نیز نسبتا ماهر باشد.[5]

نقد ماهیت و روش کنش‌گرایی

یکی از رایج‌ترین انتقادها، به ماهیت نسبتا مبهم کنش‌گرایی مربوط می‌باشد. به اعتقاد کانتور(Kantor)، نظام کنش‌گرا به قدری آشفته و مبهم بوده است که تاریخ‌نویسان روان‌شناسی در نوشتن اصول آن به شیوه منظم دچار مشکل شده‌اند. در واقع، بسیاری از کتاب‌های درسی تنها چند صفحه را به شرح کنش‌گرایی اختصاص داده‌اند.

از طرفی دیگر، کنش‌گرایی به سبب التقاطی بودن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. چرا که همچون مکاتب التقاطی به سرهم‌بندی کردن موضوعات از نظام‌های مختلف پرداخته است. همچنین نگرش نسبتا ساده کنش‌گرایی در انتخاب انواع مختلف روش‌ها و مسایل، برایشان مشکل‌ساز شده است. با این وجود، کنش‌گرایی هرگز تلاش نکرد که مثل ساخت‌گرایی، رفتارگرایی یا گشتاست، مکتب دقیق و کاملی باشد و این‌گونه برداشت انعطاف‌پذیر را برای خود فضیلت می‌دانست. [6]

نقد موضوع روان‌شناسی کنشی

ویلیام جیمز، روان‌شناسی را "علم زندگی روانی، علم پدیده‌های روانی و شرایط آن‌ها" می‌داند. اکنون این سوال مطرح می‌شود که مگر جیمز دنباله‌روی ساخت‌گرایان است که آگاهی را کانون علاقه‌مندیش قرار داده است و راه دست‌یابی به آن را تجربه درونی می‌داند؟

همچنین نقدهای دیگری هم به جیمز که یکی از موسسین اصلی کنش‌گرایی است وارد می‌شود که عبارتند از:

الف- وی "آگاهی را متراکم شونده می‌دانست نه عود کننده" اگر منظور از "متراکم شونده" این باشد که انسان، آگاهی‌های تازه‌ای به دست می‌آورد و بر تجربه‌های قبلی او افزوده می‌شود مطلب درستی است، اما این‌که می‌گوید "عود کننده نیست" سخن درستی نیست چرا که انسان می‌تواند عین همان چیزی را که قبلا بدان آگاهی داشته به خاطر بیاورد.

ب- این که جیمز، آگاهی را منحصر در فواید زیست‌شناختی می‌کند، با این‌که پاره‌ای از تجربه‌ها در محدوده فواید زیست‌شناختی نمی‌گنجد.

ج- برخورد جیمز، با نفس و روان انسان، گویا برخورد مادی است و واقعیت این است که ویلیام جیمز نیز همچون تیچنر، ذهن و نفس را مجموع تجارب و آگاهی‌ها می‌داند و گویا به طور طبیعی احساس می‌کند که در جریان خواب، رخنه‌ای در آگاهی و نفس پدید می‌آید.[7]

به هر حال درست است که هم‌ اکنون اثری از کنش‌گرایی باقی نمانده است اما این مکتب هم بی‌تأثیر بر روان‌شناسی نبوده و باعث پیشرفت و جهت‌دهی این علم و به خصوص روان‌شناسان آمریکایی بوده است و خدمات شایانی در حوزه روان‌شناسی کاربردی از آن به جای مانده است.[8]

مقاله

نویسنده مهدي مطهري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلکه به عنوان یک «عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى را مى‌طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیاگردد.
No image

شیعه در نگاه وهابیان

پر بازدیدترین ها

No image

تاریخ‌ اجتماعى‌ شیعیان‌ ایران‌ و عراق‌ در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ (قسمت اول)

خبرگزاری فارس: نویسنده‌ در این‌ مقاله‌ بر مبناى‌همین‌ رویکرد سعى‌ مى‌کند تا وضعیت‌ اجتماعى‌ و سبک‌ زندگى‌ شیعیان‌ را در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ بررسى‌ نماید.بر این‌ اساس‌، در ابتدا عوامل‌ مؤثر در شکل‌گیرى‌ تاریخ‌ اجتماعى‌؛ نظیر نژاد، مذهب‌، وضعیت‌ جغرافیایى‌ و...،بررسى‌ مى‌گردد...
No image

جغرافیاى‌ تاریخى‌ داستان‌ حضرت‌ لوط ‌(ع)‌

این‌ مقاله‌ درباره‌ مبعوث‌ شدن‌ حضرت‌ لوط‌(ع)‌ به‌ پیامبرى‌ قوم‌ شهر سدوم‌، و مسیر مهاجرت‌ آن‌حضرت‌، و اقوال‌ گوناگون‌ در این‌ باره‌، به‌ انضمام‌ ماجراى‌ نقل‌ شده‌ در قرآن‌ کریم‌ و مقایسة‌ اجمالى‌ آن‌ باداستان‌ منقول‌ در کتب‌ عهدین‌ سخن‌ گفته‌ است‌... یکى‌ از پیامبران‌ الهى‌ که‌ ماجراى‌ او و قومش‌ به‌ تفصیل‌ در قرآن‌ کریم‌ بیان‌ شده‌، حضرت‌ لوط‌ (ع)‌ است‌که‌ به‌ گفتة‌ صاحب‌نظران‌، خویشاوندى‌ ایشان‌ با حضرت‌ ابراهیم‌(ع)‌ نیز قطعى‌ و مسجل‌ است‌. داستان‌حضرت‌ لوط ‌(ع)‌ با اختلاف‌ قابل‌ توجهى‌ در تورات‌ نیز به‌ چشم‌ مى‌خورد که‌ قطعات‌ زیادى‌ از آن‌ جعلى‌ ودور از شأن‌ این‌ پیامبر عظیم‌الشأن‌ است‌. این‌ مقاله‌ دربارة‌ مبعوث‌ شدن‌ حضرت‌ لوط‌ (ع)‌ به‌ پیامبرى‌ قوم‌ شهر سدوم‌، و مسیر مهاجرت‌ آن‌حضرت‌، و اقوال‌ گوناگون‌ در این‌ باره‌، به‌ انضمام‌ ماجراى‌ نقل‌ شده‌ در قرآن‌ کریم‌ و مقایسة‌ اجمالى‌ آن‌ باداستان‌ منقول‌ در کتب‌ عهدین‌ سخن‌ گفته‌ است‌.
No image

تاریخ‌ اجتماعى‌ شیعیان‌ ایران‌ و عراق‌ در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ (قسمت دوم-قسمت پایانی)

خبرگزاری فارس: نویسنده‌ در این‌ مقاله‌ بر مبناى‌همین‌ رویکرد سعى‌ مى‌کند تا وضعیت‌ اجتماعى‌ و سبک‌ زندگى‌ شیعیان‌ را در قرن‌ پنجم‌ هجرى‌ بررسى‌ نماید.بر این‌ اساس‌، در ابتدا عوامل‌ مؤثر در شکل‌گیرى‌ تاریخ‌ اجتماعى‌؛ نظیر نژاد، مذهب‌، وضعیت‌ جغرافیایى‌ و...،بررسى‌ مى‌گردد...
Powered by TayaCMS