كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، روايات امام حسين(ع)، پايداري و ناپايداري ايمان، تفسير «امام مبين»، تفسير «شاهد و مشهود»
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
راویان و ناقلان احادیث اعم از شیعه و سنی در آثار خود به صدها روایت از سید و سالار شهیدان(ع) اشاره داشته و آن را در کتب خود به ثبت و ضبط رساندهاند. این روایات را که توسط امام(ع) با واسطه و بیواسطه از رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) نقل شده و یا به توسط خود حضرت(ص) انشاء گردیدهاند میتوان در موضوعاتی چون عقاید، تفسیر، احکام، داد و ستد و .... دستهبندی کرد.
1- عقاید
بحث از عقاید و امور عقیدتی بخش زیادی از روایات و احادیث نقل شده از سوی امام حسین(ع) را به خود اختصاص داده است. امام(ع) در سخنان و خطبهها و نیز نامههای خود کوشیدند حدود و ثغور دین را برای مردم تبیین و حیطه عقاید و اصول آن را برای آنان مشخص نمایند. روایات زیر نمونهای است از روایاتی که آن حضرت در باب عقاید بیان داشتهاند:
1/1 امامشناسی
در روایتی نقل شده که «روزی امام حسین(ع) در میان اصحاب به سخن ایستادند و خطاب به آنان فرمودند: ای مردم آگاه باشید که همانا خداوند -جلّ جلاله- بندگان خود را نیافرید؛ مگر برای این که به او معرفت پیدا کنند؛ پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هر گاه او را بپرستند با پرستش او، از پرستش و بندگی هر آنچه جز خداست، بینیاز گردند.
یکی از یاران سؤال کرد: ای فرزند رسول خدا(ص) پدر و مادرم به فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت(ص) فرمود: معرفت و شناخت خداوند به این است که مردم هر زمان، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند [و از او اطاعت کنند].»[1]
2/1پایداری و ناپایداری ایمان
امام صادق(ع) از اجداد بزرگوار خود(ع) و آنان از سرور و سالار شهیدان(ع) روایت کردند که ایشان فرمودند: «از امیرمؤمنان(ع) پرسیدند: پایداری ایمان در چیست؟ فرمود: پارسایی؛ پرسیدند: از میان رفتن ایمان در چیست؟ فرمود: طمع [ و آزمندی].»[2]
3/1 قضاء و قدر
از امام رضا(ع) روایت شده که حسن بن ابیحسن بصری نامهای به امام حسین(ع) نوشت و از ایشان دربارهی معنای قَدَر سؤال کرد. حضرت(ع) در پاسخ نامهای به او نوشتند و در آن متذکر شدند که:
«آنچه را که درباره معنای قدر به ما اهل بیت(ع) رسیده و آن را برایت شرح میدهم پیروی نما؛ زیرا کسی که به قدر خوب و بد ایمان ندارد کافر است و کسی که گناهان را به خدای عزیز و بزرگ مرتبه نسبت میدهد (و کار او میداند) بهتان بزرگی به خدا بسته است؛ همانا خدای متعال، به زور اطلاعت نشود و با غلبه (دیگری بر او) نافرمانی نگردد و بندگان خود را در طریق هلاکت و تباهی واننهد؛ بلکه اوست مالک هر آنچه را که به آنها مالک گردانیده و قادر است بر هر چه که آنها را به آن توان بخشیده؛ پس اگر سر به طاعت نهند خداوند مانع و سست کنندهی آنها نخواهد بود و اگر سر به معصیت گذارند و خداوند بخواهد بر آنان منت نهد و مانعی میان آنها و معصیت ایجاد کند میتواند و اگر مانع نشد اینگونه نیست که (در این صورت) خدا آنها را با زور و فشار به گناه وادار کرده باشد بلکه پس از آگاهی دادن به آنان و هشدار و اتمام حجّت بر آنها از راه بخشیدن اختیار (و قدرت انتخابگری) آنان را بر گناهان توانا ساخته است و در عین حال راه را برای عمل کردن به آنچه ایشان را به آن فرا خوانده و ترک آنچه را که از آن بازشان داشته باز گذاشته است و آنان را برای انجام آنچه بدان فرمان داده و نیز برای اجتناب از آنچه از آن باز داشته و آنان آن را مرتکب میشوند توانمند ساخته است؛ حمد و ثنا، همه از آن خداوندی است که بندگان خود را بر هر آنچه فرمان داده و از هر آنچه بازداشته توان بخشیده است تا بدان وسیله فرمان برند و حجّت را بر همه کسانی که راه را بر آنان آشکار نموده تمام ساخته است. پس من بر این باور و اعتقادم (و باز بر آن تأکید کرده میگویم) به خدا سوگند من و یارانم نیز بر آنیم و سپاس شایستهی اوست.»[3]
4/1 عرضه اعمال بر خدا
امام رضا(ع) از پدرانش و آنان از امام حسین(ع) نقل کردند که ایشان فرمود: «هیچ صبحی فرا نمیرسد جز اینکه اعمال این امّت بر خدای متعال عرضه میشود.»[4]
5/1 تکلیف در حد توان
در حدیثی از امام حسین(ع) آمده که فرمود: «خداوند تاب و توان از کسی نستاند مگر اینکه بار طاعتی از او بیفکند و نیز توانایی کسی را نگیرد جز اینکه بار تکلیفی از او بر دارد.»[5]
2- تفسیر
آراء تفسیری و نیز روایاتی که از آن حضرت در باب تفسیر قرآن بیان شده است بخشی دیگر از روایات وارده از سوی امام حسین(ع) را به خود اختصاص داده است. روایات زیر بخشی از روایاتی است که از آن حضرت ذر باب تفسیر قرآن بیان شده است:
1/2 تفسیر آیه شریفه «هذان خصمان اختصموا فی ربّهم»
نضر بن مالک نقل کرد که به امام حسین(ع) عرض کردم: «ای ابا عبدالله(ع) در توضیح این کلام خدا که فرموده: هذان خصمان اختصموا فی ربّهم...؛ اینان دو گروهاند که دربارهی پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند.[6] برایم سخن بگو حضرت فرمود: ما و بنیامیّه در باره [ایمان و کفر به] خدا با هم در ستیزیم ما باور داریم که خدا راست میگوید آنان میگویند که خدا دروغ میگوید پس ما و آنان در روز قیامت هم، دشمن خواهیم بود.»[1]
2/2 تفسیر آیه شریفه: «الذّین ان مکّنّاهم فی الارض»
ابنشهر آشوب در کتابش نقل کرده که «از امام حسین(ع) دربارهی این آیه شریفه که: الذّین ان مکّنّاهم فی الارض اقاموا الصلوة ...؛ همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را برپا میدارند...[7] سئوال شد حضرت(ع) فرمودند: این آیهی شریفه در شأن ما اهل بیت نبوّت(ع) است.»[8]
3/2 تفسیر «امام مبین»
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارشان امام سجّاد(ع) و ایشان از اباعبدالله الحسین(ع) نقل کردهاند که: «وقتی که این آیهی شریفه: «... و کلّ شیء احصینه فی امام مبین؛ ... و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهای برشمردهایم.»[9] بر پیغمبر اکرم(ص) نازل شد ابوبکر و عمر از جای برخاستند و گفتند: ای رسول خدا(ص) آیا «امام مبین» تورات است؟ فرمود: نه؛ عرض کردند: انجیل است؟ فرمود: نه؛ سؤال کردند: قرآن است؟ فرمود: نه. در این هنگام امیرمؤمنان علی(ع) وارد شد پس پیامبر خدا(ص) (به علی(ع) اشاره نموده) فرمودند: امام مبین، این مرد است؛ به درستی که او همان امامی است که خدای تبارک و تعالی علم هر چیزی را در آن به شماره آورده است.[10]
4/2 تفسیر «تراهم رکّعا سجّداً»
در روایتی دیگر آمده «که از امام حسین(ع) درباره تفسیر آیهی شریفهی: «... تراهم رکّعا سجّداً ...؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی.»[11] سئوال شد ایشان فرمود: «این آیهی شریفه در شأن علی بن ابیطالب(ع) نازل شده است.»[12]
5/2 تفسیر «شاهد و مشهود»
همچنین در روایت دیگری آمده است که «شخصی از امام حسین(ع) در مورد تفسیر آیهی شریفهی «و شاهد و مشهود؛ و سوگند به شاهد و مشهود.»[13] پرسش نمود ایشان فرمودئد: «منظور از «شاهد» جدّم رسول خدا(ص) است و مراد از «مشهود» روز قیامت است؛ سپس [در تأیید تفسیر«شاهد»] این آیه را خواند: انّا ارسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیراً؛ ای پیامبر(ص) ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذار کننده. [14] و [در تأیید تفسیر«مشهود» این آیهی شریفه را] تلاوت فرمود: ...ذلک یومٌ مجموعٌ له النّاس و ذلک یومٌ مشهودٌ؛ ... همان روزی هست که مردم در آن جمع میشوند و روزی که همه آن را مشاهده میکنند.»[15]-[16]
3- اهل بیت(ع)
امام حسین(ع) در بخش عظیمی از روایات خود به ذکر مناقب ائمه معصومین(ع) و بیان تعداد آنان پرداخته و اهمیت و لزوم محبت و علاقه نسبت به آنان را یادآور شدهاند. در این دسته از روایات، بیان احادیث درباره امام زمان(عج) و علائم ظهور آن حضرت جایگاه ویژه و مهمی را به خود اختصاص داده است. و اما نمونههایی از این روایات:
1/3 خلقت اهل بیت(ع)
شیخ صدوق با سلسله سندهایش از حبیب بن مظاهر اسدی روایت کرده که میگفت: «به امام حسین(ع) عرض کردم: [یابن رسول الله(ص)] پیش از آنکه خداوند آدم(ع) را بیافریند شما ( اهل بیت نبوّت(ع)) کجا بودید؟ حضرت(ع) فرمود: «ما اشباح نور بودیم که پیرامون عرش خدای سبحان طواف میکردیم و به فرشتگان «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و «الحمدالله» میآموختیم».[17]
2/3 حب و علاقه نسبت به اهل بیت(ع)
ابوسعید دینار نقل کرده که «از امام حسین(ع) شنیدم که میفرمود: «هر کس ما (اهل بیت) را دوست بدارد، خدای سبحان به واسطهی محبّت ما به او منفعت میرساند اگر چه اسیری در (دیار دور دست) دیلم باشد؛ به درستی که محبّت ما گناهان را از پی هم فرو میریزد، همان گونه که [وزش] باد برگهای [خزان شده] را از پی هم فرو میریزد.»[18]
از بشر بن غالب اسدی نیز حدیثی نقل شده که در آن آمده: «روزی امام حسین(ع) خطاب به من فرمود: «ای بشر هر کس ما (اهل بیت نبوّت(ع)) را دوست بدارد و این محبّت او جز برای خدا نباشد ما و او (در روز قیامت) همچون این دو- دو انگشت سبّابهی خود را به یک اندازه نمود- خواهیم بود و هر کس ما را دوست بدارد و این محبّت او جز برای دنیا (و رسیدن به اهداف دنیوی) نباشد آنگاه که بر پا دارندهی عدل(عج) قیام نماید عدالت او هر نیکوکار و تبهکاری را فرا میگیرد.»[19]
همچنین در روایتی دیگر از اباعبدالله الحسین(ع) آمده است: «هر کس به طرف ما اهل بیت(ع) بیاید از یکی از این چهار خصلت بیبهره نمیماند: [اگر از خردمندان و اندیشمندان باشد] به نشانهای استوار از توحید و معرفة الله رهنمون میگردد و [اگر از فقها و حقوقدانان باشد] حکمی درست و مطابق با عدالت به دست خواهد آورد و [اگر خواهان مشورت و تدبیر است] برادری [کاردان و باتجربه و] پرسود نصیبش میشود و [اگر خواهان هیچ یک از این موارد نیست] با عالمی از علماء مجالست کرده و از ثواب همنشینی با علماء بهرهمند میشود.»[20]
3/3 روایات آن حضرت(ع) درباره امام زمان(عج)
در برخی از منابع آمده است که امام حسین(ع) فرمودند: «برای صاحب این أمر- یعنی حضرت مهدی(عج) - دو گونه غیبت است؛ یکی آن قدر به درازا میکشد که برخی گویند: او، مرده است و بعضی گویند: او کشته شده گروه سومی گویند: او رفته است؛ هیچ کس از دوست و دشمن بر جای او آگاه نمیشود؛ مگر آن دوستدار (سرّ کاملی) که حضرت(ع) سرپرستی او را عهدهدار گشته است.»[21]
در روایتی دیگر، از عبدالله بن عمر نقل شده که میگفت: «از حسین بن علی(ع) شنیدم که میفرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خدای سبحان آن روز را [بلند و] دراز میکند تا مردی از فرزندان من ظهور کند؛ پس زمین را پر از عدل و داد میسازد همانگونه که پر از ظلم و جور گشته است؛ من این سخن را اینگونه از رسول خدا(ص) شنیدم».[22]
از دختر نفیل نیز نقل شده که میگفت: «از حسین بن علی(ع) شنیدم که میفرمود: بدان أمر [فرجی] که انتظارش را میکشید رخ نخواهد داد مگر اینکه در اثر آشفتگی و نابسامانی دستهای از شما از دسته دیگر برائت جوید و برخی از شما بر چهرهی برخی دیگر آب دهان بیفکند و گروهی از شما به کفر گروهی دیگر شهادت دهد و بعضی از شما بعض دیگر را لعن فرستد.
عمیره گوید: عرض کردم: [پس] در آن زمان هیچ خیری نیست؟ حضرت(ع) فرمود: همهی خیرها در آن زمان جمع است؛ قائم ما(عج) (آل محمد(ص)) قیام میکند و همهی آن بدیها را برطرف میسازد.»[23]