دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یاران امام حسین(ع) (4)

No image
یاران امام حسین(ع) (4)

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، سعد بن حنظله تميمي، سعيد بن عبدالله حنفي، سلمان بن مضارب بن قيس بجلي، سليمان بن رزين، سوار بن منعم نهمي

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

سعد

او غلام عمرو بن خالد صیداوی و مردی شریف النفس با همت و اراده‌ای عالی بود.[1] سعد به همراه مولای خود و تنی چند از اهالی کوفه خود را در عذیب الهجانات به امام(ع)رسانده بود.[2]

در روز عاشورا سعد به همراه مولایش عمرو بن خالد و نیز جنادة(جابر) بن حارث سلمانی و مجمع بن عبدالله عائذی به میدان رفتند و نبرد سختی انجام دادند دشمن آن‌ها را در محاصره گرفت. از این روی آنان از امام(ع) طلب کمک کردند و امام(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) را به کمک آنان فرستاد با ورود عباس(ع) به میدان محاصره شکست و آنان نجات یافتند؛ اما آنان با آن که زخمی شده بودند؛ اما مایل به بازگشت به سوی امام(ع) نبودند، از این رو دوباره با سپاه دشمن به مبارزه برخاستند تا این که همگی به شهادت رسیدند.[3] حضرت عباس(ع) به سوی امام(ع) بازگشت و شهادت آنان را به اطلاع امام(ع) رساند. وقتی امام(ع) از شهادت آنان با خبر شد، بارها برای آنان از خداوند طلب مغفرت نمود.[4]

از او نیز در زیارت ناحیه مقدسه یادی شده و مورد سلام و صلوات امام جواد(ع) در این زیارت واقع شده است.

سعد بن حنظله تمیمی[5]

او نیز از جمله یاران امام حسین(ع) بود که در کربلا به میدان رفت و در حالی که رجز می‌خواند:

صبراً علی الأسیاف و الاسنّه صبراً علیها لدخول الجنّه

«بر شمشیرها و نیزه‌ها صبر می‌کنم، و این تحمّل و شکیبایی به جهت وارد شدن به بهشت است». جنگید تا به شهادت رسید.[6]

سعید بن عبدالله حنفی

او از معاریف و بزرگان شهر کوفه بود که به شجاعت و عبادت شهره بود.[7] گفته شده پس از مرگ معاویه او و هانی بن هانی سبیعی حامل آخرین نامه شیعیان کوفه به سوی امام حسین(ع) بودند. امام(ع) پس از دریافت نامه کوفیان و قبل از اعزام مسلم بن عقیل، خطاب به مردم کوفه نامه‌ای نوشت و بدست سعید بن عبدالله و هانی بن هانی داد تا به نزد مردم آن شهر ببرند در این نامه امام حسین(ع) مسلم بن عقیل را نماینده ویژه خود در کوفه معرفی کردند و حرکت خود را به سوی آنان منوط به تایید گفته‌های کوفیان از سوی مسلم دانستند.[8]

پس از ورود مسلم به کوفه شیعیان اجتماع کردند و عابس بن ابی‌شبیب شاکری و حبیب بن مظاهر در این اجتماع به ایراد سخن پرداختند پس از عابس و حبیب بن مظاهر سعید بن عبدالله قیام نمود و بر بیعت و نصرت امام حسین(ع) قسم یاد کرد.[9] اندکی بعد مسلم بن عقیل عبدالله را مجدداً به همراه نامه‌ای به سوی امام حسین(ع) به مکه فرستاد. سعید بن عبدالله از مکه تا کربلا همراه کاروان امام(ع) بود تا این که کاروان به کربلا رسید، او تا زمان شهادت بر عهد و پیمان خود با امام زمان خود پابرجا و استوار ماند.[10]

در شب عاشورا امام حسین(ع) اصحاب و یاران خویش را فرا خواند و ضمن سخنانی حجت را بر آنان تمام کرد و بیعت خود را از آنان برداشت. در پاسخ به سخنان امام(ع) اهل بیت حضرت(ع) و سپس اصحاب آن حضرت(ع) به ایراد سخن پرداختند. نیز از جمله یارانی که آغاز به سخن کرد سعید بن عبدالله بود او امام حسین(ع) را خطاب قرار داده گفت: «به خدا سوگند شما را رها نخواهیم کرد تا که خداوند بداند که در دوران غیبت رسول او در حفظ و حراست شما کوشا بوده‌ایم آگاه باش ای عزیز به خدا سوگند، اگر بدانم که در رکاب شما کشته می‌شوم، سپس زنده شده بار دیگر بسوزم و سپس زنده شوم و تا هفتاد بار دیگر کشته شوم و سپس زنده شوم از تو جدا نخواهم شد تا این که خونم را نثارت کنم و چرا این گونه نکنم در حالی که کشته شدن بیش از یک بار نیست و پس از آن کرامت و بزرگواری به گونه‌ای است که نهایت ندارد.»[11]

بنابر نقل برخی منابع در ظهر عاشورا سعید بن عبدالله و زهیر بن قین و گروهی دیگر از یاران امام حسین(ع) در پیش روی امام(ع) صف بستند تا ابا عبدالله(ع) نماز خود را به جای آورد.[12] پس از سلام نماز امام(ع)، سعید بن عبدالله در حالی که غیر از زخم‌های متعدد نیزه و شمشیر سیزده تیر در بدنش فرو رفته بود، به روی زمین افتاد. در این حال سپاه عمر سعد را نفرین کرد و گفت: «خدایا! این گروه را لعنت کن همانند لعن قوم عاد و ثمود، و سلام مرا به پیامبرت برسان.» سپس ادامه داد و گفت: «پروردگارا! این زخم‌ها را برای درک ثواب تو در راه نصرت فرزند پیامبر تو بر جان خود خریدم.»

آن‌گاه به طرف امام(ع) توجهی کرد و گفت: «یا ابن رسول الله(ص) آیا به عهد خود وفا کردم؟»

امام (ع) فرمود: «آری، تو جلوتر از من به بهشت می‌روی.» سپس عبدالله به شهادت رسید.[13]

اما در برخی دیگر از منابع گفته شده که او در روز عاشورا جلوی امام حسین(ع) ایستاده بود و هر گاه حضرت(ع) به چپ یا راست حرکت می‌کرد، او نیز همراه امام(ع) حرکت می‌کرد. تا این که بر اثر تیرهای دشمن به شهادت رسید.[14]

برخی دیگر از منابع هم بر این اعتقادند که او به میدان رفت و در حالی که این رجز را می‌خواند:

أقدم حسین(ع) الیوم تلقی أحمدا و شیخک الخیر علیا ذا الندی

و حسنا کالبدر وافی الأسدا و عمک القرن الهجان الأصیدا

و ذوالجناحین هنوا و سعدا و حمزة اللیث الهزبر الأسدا

فی جنة الفردوس یعلو أصعدا

«ای حسین(ع)، پیش آی که امروز [جدّت] احمد(ص) را دیدار می‌کنی، و علی(ع) آن پدر و راهبر بزرگوار و بخشنده‌ات را، و نیز حسن(ع) را که مانند بدر درخشان و از ستارگان برتر بود....» جنگید تا این که او نیز به شهادت رسید.[15]

در بیان مقام سعید بن عبدالله در زیارت ناحیه مقدسه چنین آمده است: «فقد لقیت حمامک و اسیت امامک و لقیت من الله الکرامة فی دار المقامة حشرنا الله معکم فی المستشهدین و رزقنا مرافقتکم فی اعلی علیین؛ تو مرگت را دیدار و امام(ع) خود را یاری کردی و با کرامت و گرامی‌داشت خداوند، سرای جاویدان را دیدار خواهی کرد خداوند ما را با شما خواستاران شهادت محشور سازد و دوستی و همراهی شما را در والاترین مقامات، روزی ما گرداند.»

سلمان بن مضارب بن قیس بجلی

او پسر عموی زهیر بن قین بود. سلمان به همراه پسر عمویش زهیر و جمعی دیگر از اقوامش به حج رفته بود و در بازگشت از سفر حج به همراه زهیر بن قین به سپاه امام(ع) پیوست.[16] او با آن حضرت(ع) به کربلا آمد و در روز عاشورا بعد از ادای نماز ظهر به امامت سید و سالار شهیدان(ع)، و قبل از زهیر بن قین به شهادت رسید.[17] المحلی در کتابش او را پسر عموی مهاجر بن اوس معرفی کرده است.[18]

سلیمان بن رزین

سلیمان یکى از موالیان امام حسین(ع) بود. امام(ع) قبل از حرکت به سوی عراق نامه‌اى نوشت و آن را بدست سلیمان سپرد تا براى سران پنج قبیله بصره[19] ببرد.[20] سلیمان به هر یک از سران بصره به نام‌های مالک بن مِسمَع بَکرى، احنف بن قیس، مُنذِر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هَیثَم و عمرو بن عبیداللّه بن مَعمَر نسخه‌ای از نامه امام(ع) را تقدیم نمود.[21] مضمون این نامه‌ها که با متنی واحد نگارش یافته، چنین بود: «امّا بعد، به راستى که خداوند، محمّد(ص) را از میان مخلوقات خویش برگزید و به نبوت کرامت بخشید و او را به پیمبری خویش معین کرد. آن‌گاه وی را نزد خود بُرد. او براى بندگان، خیرخواهى کرد و آن چه را بِدان مأمور بود، به انجام رسانده بود. ما، خاندان او، نزدیکان او، جانشینان او و وارثانش بودیم و سزاوارترینِ مردم به جانشینى او در میان مردم. اما قوم ما دیگران را بر ما ترجیح دادند؛ ما [هم بالاجبار] بدین امر، تن در دادیم و از اختلاف، پرهیز نمودیم [چرا که امنیت] و آرامش [ مردم ] را دوست داشتیم. در حالی که می‌دانستیم نسبت به کسانی که این کار را به دست گرفته‌اند، سزاوارتریم. [گذشتگان،] رفتارى نیک داشتند و به اصلاح پرداختند و در طلب حقیقت بودند. خداوند، آنان را بیامرزد و ما و آنان را مشمول غفران خود سازد!؟؟؟

اینک، فرستاده‌ام را به همراه این نامه به سوى شما می‌فرستم و شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر خدا(ص) فرا می‌خوانم. به راستى که سنّت، از میان رفته است و بدعت‌ها زنده شده‌اند. اگر سخنم را بشنوید و از فرمانم پیروى کنید، شما را به راه درست، هدایت می‌کنم. سلام و رحمت خدا بر شما باد!»[22]

هر یک از بزرگان بصره که نسخه‌ای از نامه امام(ع) را دریافت کردند آن را مخفی نگه داشتند به جز مُنذِر بن جارود که گمان بُرد این امر از نیرنگ‌هاى عبیداللّه بن زیاد است.[23] از این‌رو در شبى که فردای آن روز ابن‌زیاد قصد عزیمت به کوفه را داشت، موضوع را به وى گزارش داد.[24] عبیداللّه نیز فرستاده امام(ع) را به حضور طلبیده او را گردن زد.[25]

سوار بن منعم نهمی

از او در منابع با نام سوار بن ابی‌حمیر[26] و سوار بن ابی عمیر[27] هم چنین سوار بن حمیر جابری[28] نام برده شده است. سوار نیز از جمله یارانی است که قبل از شروع جنگ به امام حسین(ع) و یارانش ملحق شد. وی در روز عاشورا به حمایت از امام زمان خویش شمشیر کشید و مبارزه کرد و سرانجام به شهادت رسید. مورخان شهادت او را در جریان حمله اول گزارش کرده‌اند.[29]

اما بعضی دیگر از منابع بر این اعتقادند که او مبارزه کرد تا این که در حمله‌ی اوّل مجروح گردید و به اسارت دشمن در آمد او را نزد عمر سعد بردند عمر بن سعد خواست او را به شهادت برسانند؛ ولی قبیله او نزد عمر سعد وساطت نمودند.[30] سوار شش ماه پس از واقعه عاشورا به شهادت رسید.[31] در روایت دیگر او پس از وساطت خویشاوندان از مرگ رهایی یافت اما تا پایان عمرش در اسارت دشمنان به سر برد.[32]

در زیارت ناحیه سوار مورد سلام و تحیت امام جواد(ع) قرار گرفته درباره‌اش آمده است: «السّلام علی الجریح المأسور سوار بن ابی حمیرٍ الفهمیّ الهمدانی؛ سلام برزخمی و اسیر گرفتار، سوار بن ابی حمیر فهمی همدانی»

سوید بن عمرو بن ابی‌المطاع خثعی

سوید بن عمرو پیرمردی شریف و عابد و فردی کثیر الصّلاة بود؛ او در امور جنگی مجرب و در میدان جنگ همانند شیر خشمگین مبارزه می‌کرد.[33] سوید به میدان رفت و به کارزار پرداخت تا این که بر اثر جراحات بسیاری که بر او وارد شده بود به زمین افتاد. همگان پنداشتند که او به شهادت رسیده است. پس از شهادت امام حسین(ع) از هر سوی فریاد برآمد که حسین(ع) کشته شد. اهل بیت امام(ع) و از جمله سکینه دختر امام(ع) از خیمه‌گاه بیرون دویدند. در این زمان سوید به هوش آمد و در خود قوّتی یافت، پس با خنجری که به همراه داشت به سوی دشمن حمله‌ور شد. او مدتی با دشمن مبارزه کرد تا این که سپاه دشمن او را محاصره کردند و او را به شهادت رساندند.[34] گفته شده او به دست عروة بن بکار و زید بن ورقاء به شهادت رسید.[35] او آخرین شهید صحنه کربلا پس از شهادت امام(ع) بود.[36]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS