دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق بین المللی Behavior International

No image
اخلاق بین المللی Behavior International

اخلاق، بين الملل، ارزش هاي اخلاقي، اخلاق‏گرايي، جهان شمول گرايي، علوم سياسي

نویسنده : مرتضي اشرافي

اخلاق، شاخه‌ای از علوم‌ انسانی است که موضوع آن ارزش (درستی یا نادرستی) خوی‌ها و رفتار‌‌های انسان است. یکی از اولین کتاب‌هایی که مستقلا به علم اخلاق پرداخته است کتاب اخلاق نیکوماخوس اثر ارسطو است.[1] از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به‌کار می‌رود:

1. خلق: یعنی خوی، طبع، سجیه، عادت، که جمع آن اخلاق است؛

2. صفت ‌اخلاقی: عامل انجام یک عمل اخلاقی در شرایط خاص، به‌طور ناخودآگاه و شرطی مثل بخشندگی و دروغگویی‌؛

3. عمل اخلاقی: آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب یا بد‌بودن آن قضاوت کرد و می‌تواند آگاهانه، بی‌اختیار یا عادت باشد.[2]

اعتقاد و التزام به اصول اخلاقی جزء اولین التزامات بشری بوده که در ادوار مختلف زمانی تکامل یافته است و هر دینی به فراخور زمان نزولش به بعضی از این اصول اشاره نموده است.[3] در این میان اصول‌ اخلاقی که از وحی و عقل نشأت گرفته، از استحکام و استدلال بیشتری برخوردار می‌باشد، به همین جهت آثار التزام به این اصول محسوس‌تر و همگانی‌تر می‌باشد، اما در جوامع غیر دینی اصول ‌اخلاقی‌ای وجود دارد که هیچ پایه و اساس علمی ندارد؛ آنچه ‌در این ‌مقوله بدان پرداخته می‌شود اخلاق‌ بین‌المللی است. در این‌که آیا در جامعه‌ی ‌بین‌المللی در روابط ‌سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان کشور‌ها و نهاد‌های وابسته‌ بدان‌ها مسئله‌ی ‌اخلاق و آنچه در جامعه‌ی –بین‌المللی به‌عنوان عرف شناخته می‌شود لحاظ می‌گردد یا خیر؟

ریشه‌های اخلاق بین‌المللی

در هر دورانی ملت‌های ‌مختلفی بوده‌اند که به آداب و رسوم برگرفته از اخلاقیات یا بری از آن‌، اعتقاد داشته‌اند. البته منهیات بی‌دینی و منهیات مذهبی با هم متفاوت می‌باشند. منهیات بی‌دینی به هیچ اصل و دلیلی متکی نیست، اما منهیات مذهبی اعم از معاملات، حقوق‌ اجتماعی، عبادات و سیاسات واجد علل و مصالحی است، که در غیر عبادات روشن و قابل فهم همگانی می‌باشد، مثلا در باب معاملات، منهیاتی از این قبیل وجود دارد: هرگز طرف خود را در معامله مغبون مساز، جنس معیوب را بدون اعلام مفروش و یا رباخواری ممنوع است. در باب حقوق اجتماعی به منهیاتی از‌ این ‌قبیل اشاره می‌شود: مپسند بر دیگران آن‌چه را که برای خود نمی‌پسندی؛ سودجویی شخصی و مسامحه در تعلیم و تربیت دیگران، ممنوع می‌باشد. اما در باب سیاست، با منهیاتی مواجه هستیم، از قبیل: زمامداران در رهبری ‌اجتماع، منافع ‌شخصی خود را بر اجتماع، مقدم ندارند، در اجرای ‌قوانین تفاوتی میان طبقات‌ جامعه نگذارند و در تشخیص وسایل‌ ترقی اجتماع مسامحه نورزند.

در مجموع اگر فرض را بر ‌این بگیریم که ملت بدون اخلاق، اخلاق بدون عقیده، و عقیده‌ی بدون فهم ممکن نیست، پس می‌توان به یک اثبات کلی در وجود برخی موارد اخلاقی در میان جوامع پی‌برد، این اخلاقیات به دو دسته تقسیم می‌شود: اخلاق ‌سیاسی و اخلاق‌ اجتماعی، که این موارد خود به چندین مبحث تقسیم می‌شوند، مباحث اخلاقی در میان سیاست‌مداران‌، سازمان‌ها و به‌طورکلی در میان اشخاص حقیقی و حقوقی، با توجه به‌ویژه‌گی هر یک از این موارد، می‌تواند به‌عنوان زیر مجموعه‌ای از اخلاق‌ بین‌المللی محسوب شوند.[4]

اخلاق‌گرایى انسان در اخلاق بین‌المللی

یکى از مبادى علم اخلاق این است که: آیا انسان بدون توجه به جغرافیای سکونتش، گرایش فطرى به اخلاق دارد یا اخلاق، تحمیل بر فطرت اوست؟ اخلاق، به بد و خوب، بایدها و نبایدها، یا به فضایل و رذایل، تقسیم مى‌شود. انسان، موجودى نیست که همه چیز در جهان امکان، به حال او سودمند و یا همه‌ی آنها براى وى زیان‌بار باشد، اصولا موجودى در جهان آفرینش یافت نمى‌شود که همه چیز براى او مساوى باشد، او هم مانند سایر موجودات، محدود است و قهرا بعضى چیزها براى انسان سودمند و برخى از آنها براى وى زیان‌بار است؛ و کارهایى هم که انجام مى‌دهد یا به سود و یا به زیان اوست، پس وقتى اصل خلق معنا شود، قهرا اخلاق و هیئات نفسانى به این دو رشته، تقسیم مى‌گردد.[5]

فرهنگ‌های متعدد در اخلاق ‌بین‌المللی

به‌طور‌ طبیعی در جوامع انسانی شاهد جهان‌‌بینی‌های گوناگون هستیم و اخلاق بین‌المللی زمانی خواهد توانست از جهان‌‌شمولی برخوردار باشد که بتواند با جهان‌بینی‌های گوناگون کنار بیاید و ضمن پذیرش آنها، بدون این‌که آنها را در خود هضم کند، افراد همه‌ی فرهنگ‌ها و جهان‌بینی‌ها را مشمول خود سازد. اخلاق بین‌المللی به ‌لحاظ سرشتی که دارد، باید زمان و مکان نشناسد و به‌‌طور‌ طبیعی چنین می‌نماید که باید مرزهای جغرافیایی و عقیدتی و فرهنگی را درنوردد؛[6] اما حقیقت این است که ارزش‌هایی که به‌نام اخلاق ‌بین‌المللی تشریع می‌شود، با توجه به ویژگی‌های گوناگون اجتماعی و فرهنگی جوامعی که این ارزش‌ها در آنجا تعریف می‌شود، گونه‌های متفاوتی می‌یابد؛ در واقع لازمه‌ی جهانی‌بودن آن ‌است که یا به همه‌ی فرهنگ‌ها توجه شود یا دست‌‌کم، قدر مشترک همه‌ی نظام‌های اخلاقی اخذ شود. همان‌‌گونه ‌که برخی از دولت‌های جهان‌ سوم نظیر جمهوری ‌اسلامی ‌ایران، هند، چین و برزیل اعلام کرده‌اند، ارزش‌های ‌اخلاقی مورد نظر غرب برخلاف فرهنگ و عقیده‌ی آنها است؛ در نتیجه در مسائل اخلاق ‌بین‌المللی باید به فرهنگ‌های بومی توجه شود و معیارهایی که صرفا بر مبنای فرهنگ و سنن و فلسفه‌ی غربی است، نباید جهانی تلقی گردد.[7]

اخلاق‌ بین‌المللی غربی

اخلاق ‌بین‌المللی غربی را به سه دوره‌ی یونان‌ باستان، قرون ‌وسطا و عصر حاضر می‌توان تقسیم‌بندی کرد؛ در ادامه هر یک از این دوره‌ها را به‌صورت جداگانه بررسی می‌کنیم:

1. دوره‌ی ‌یونان‌ باستان:

در این دوره فیلسوفان مباحث اخلاقی را مطرح می‌کنند، به‌طوری که تلاش برای ترسیم و توضیح چگونگی زندگی اخلاقی را در آرای سقراط، افلاطون، ارسطو و… می‌توان مشاهده کرد. از آن‌‌جا که اخلاق با خداشناسی ارتباط تنگاتنگی دارد، توجه به خدا و مفهوم آن در این‌ زمینه روشن‌گر خواهد بود.

در یونان‌ باستان به‌‌وجود خدایان‌ متعدد با صورت‌های انسان‌گونه اعتقاد داشتند که غیر قابل ‌اتکا بود، از این ‌رو فیلسوفان کوشیدند اخلاق را جدای از خدا و دین و به‌‌صورتی غیر دینی و در قالبی انسان‌مدار عرضه کنند. در واقع فیلسوفان تلاش می‌کردند مبنای ثابتی برای رفتارهای انسان بیابند تا بحران به نظم تبدیل شود.[8]

2. دوره‌ی قرون وسطا:

شاید مهم‌ترین عامل مؤثر و تمایز بخش این دوره را بتوان پذیرفته‌‌شدن دین مسیح از سوی کنستانتین در سال 393‌م دانست. بدین ‌وسیله مسیحیت دین رسمی امپراتوری شد و با افزوده‌شدن آن به سایر عواملی که پیشتر به‌وجود آمده بودند، ارزش‌های اخلاقی در این دوره ویژگی‌های متمایزی را دارا شد. آرمان اخلاقی عیسی بر دو اصل استوار بود: اول، وجود عام خدا و دوم، عظمت نامحدود نفس انسانی. خدا هست و در همه‌جا وجود دارد و همه‌ی انسان‌ها جزء اویند؛ و از این‌رو افراد باید خود را گرامی بدارند و وابسته‌ی افراد دیگر بدانند. بدین شیوه فردگرایی ملازم کل‌گرایی است. در این دوره بود که سنت ‌اگوستین و توماس ‌آکوئیناس آرای افلاطون و ارسطو را با عقاید‌مسیحی تلفیق کردند.[9]

3. عصر جدید:

در این دوره شاهد واژگونی رابطه‌ی ‌اخلاق و ارزش‌های ‌انسانی در جوامع گوناگون هستیم. ملا‌ک‌ها، ارزش‌ها و اهداف تغییر کردند و اخلاق در جوامع مختلف معنا و مسوولیت دیگری را عهده‌دار شد. عملکرد کلیسا و راه‌حل‌های آن نتوانست در عمل، نظام اخلاقی مطلوبی پدید آورد؛ از این‌ رو به‌‌تدریج تلاش‌های متنوعی برای خروج از دایره‌ی انحصار مرجعیت کلیسا صورت ‌گرفت، مرز‌های جدید اندیشه و عمل بر مبنای انسان و خرد و بی‌اعتنا به خطوط پیشین ترسیم شدند. در این دوره خیر و سعادت یا انکار شده و بی‌معنا دانسته شدند یا آن‌را به‌ منزله‌ی هدف و وظیفه‌ای برای حکومت یا فرد در نظر گرفتند.[10]

غرب و ارزش‌هاى اخلاقى

رابطه‌ی ارزش‌گرائى و سودجویى به‌‌طور طبیعى خصمانه و کینه‌‌توزانه است‌. ارزش‌‌گرایى، برخاسته از بینش عمیق و آخرت‌‌اندیش انسان است و سودجویى مولود دید کوتاه و نزدیک‌بین و دنیازده‌ی بشر می‌باشد. ارزش‌گرایى تجلى انسان‌ بودن انسان است و سودجویى نمودار حرکت غریزى و حیوانى وى‌، غرب اوج سودپرستى و دنیاگرائى بشراست و اخلاق، تجلى روح ارزش‌خواه و آخرت‌گراى انسان. جنگ نفس و عقل و نبرد عقل و عشق وقتى به صحنه‌ی جامعه کشیده شود، به‌صورت مبارزه‌ی غرب و فرهنگ غربی با ارزش‌هاى اخلاقى جلوه مى‌کند. در جوامع انسانى تضادى عمیق‌تر و جنگى شدیدتر از نبرد بی‌رحمانه‌ی غرب و فرهنگ غربی با اصول جهان‌شمولی اخلاقى، وجود ندارد.[11]

اصولا اگر رفتار بشر را به سه دسته تقسیم کنیم، ‌(رفتار بر اساس احسان و ایثار، حق و عدالت‌ و یا براساس ظلم و بیدادگرى)، غرب و فرهنگ غربی در این سه‌راهى، راه سوم را برگزیده است و عدالت را در برابر بت‌کده‌ی منفعت قربانى مى‌کند و تیغ ظلم را بى‌رحمانه بر گلوى ارزش‌ها مى‌ساید تا عروس رفاه را در آغوش گیرد. با توجه به این واقعیت هیچ‌کس از غرب و فرهنگ غربی انتظار رفتار اخلاقى و پای‌بندى به اصول انسانى را ندارد. [12]

اسلام و اخلاق بین‌المللی

اسلام برای ترویج ارزش‌های ‌اخلاقی در جوامع‌ بشری، بر معیارهای مشترکی تاکید می‌کند که مورد موافقت عام قرار دارد‌؛ در حالی‌‌که در معیار‌های ‌اخلاقی غربی، ارزش‌های ‌اخلاقی بر پایه‌ی نسبی‌گرایی و عدم امکان دست‌یابی به حقیقت استوار است؛ به‌عنوان نمونه پیروان ادیان ابراهیمی به اتحاد حول کلمه‌ی واحده‌ای فراخوانده شده‌اند که عبارت است از: توحید و پرهیز از شرک و نفی سلطه‌طلبی؛ ای پیامبر به اهل کتاب بگو بیایید بر محور کلمه‌ای که بین ما و شما مشترک است، گردهم آییم که جز خدا را نپرستیم و با او کسی را شریک نسازیم و یکدیگر را به جای خدا ارباب خود نسازیم و اگر چنان‌چه این دعوت را اجابت نکردند، با آنان بگویید شاهد باشید ما مسلمان هستیم.[13]

اندیشمندان مسلمان و اخلاق

چندان تعجب‌آور نیست که فارابى، شاگرد مشتاق افلاطون و ارسطو، در بحث‌هایش راجع ‌به اخلاق، تحت تاثیر اسلاف یونانى‌اش باشد، در آثار فارابى به‌طور کلى دو دیدگاه رقیب درباره‌ی سعادت انسانى مى‌یابیم، یکى منحصرا نظرى در المدینة‌‌‌الفاضله و السیاسة‌‌المدنیه و دیگرى دیدگاهى که تلاش مى‌کند به شیوه‌ی افلاطونى اخلاق را با سیاست پیوند دهد، در تحصیل ‌السعادة، دیدگاه اول بر ‌آن است که سعادت انسانى را وابسته به فعالیت آن بخشى از نفس عقلانى تلقی نماید که از بدن جداست‌‌، چنین فعالیتى در بالاترین وجه خود، شکل اتصال به عقل فعال را پیدا مى‌کند. در ادامه اگر حدود دو‌ قرن بعد، به غرب ‌نظری داشته‌باشیم، به دو متفکر مسلمان اسپانیایى برمى‌خوریم که افکارشان درباره‌ی خیر انسانى با دیدگاه‌هاى فارابى تقابل آشکار دارد. فارابى، با نظر به ‌سعادت بشری، فعالیت اخلاقى و سیاسى را در خیر انسانى مى‌گنجاند، اما از نظر ابن‌‌باجه و ابن‌‌طفیل، خیر انسانى تنها شامل فعالیت (نظرى) فلسفى مى‌شود. [14]

ارزش‌های اخلاق بین‌الملل اسلامی

1. نفی‌شرک بر پایه‌ی حقیقت:

عنصری که همه‌ی ادیان ابراهیمی بر آن توافق عام دارند، توحید و نفی‌ شرک است و بر پایه‌ی عنصر حقیقت‌محور، جایگاه حق محترم، و گفت‌‌وگو برای کشف حقیقت، مقدس است. عقلانیتی که در اسلام مبنای تعامل میان‌فرهنگی و جهان‌شمول‌گرایی به‌حساب می‌آید، غیر از عقلانیتی است که در مدرنیسم مطرح است و فقط به عقل معاش اهمیت می‌دهد و ناظر به عقل کلی نمی‌باشد.[15]

2. نفی سلطه:

در رابطه‌ی میان همه‌ی اعضای جامعه‌ی بین‌المللی، اصل نفی سلطه و احترام متقابل است که می‌تواند سلامت روابط میان همه‌ی انسان‌ها و جوامع گوناگون را تضمین کند.[16] در ادامه‌ی آیه‌ی‌ بالا (سوره‌ی آل عمران، آیه64) آمده است: فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأَنا مسلمون؛ یعنی اگر از مبنای توحید روی برتافتند، آنان را بر پایداری خود به اسلام گواه بگیرید و هرگز به استحاله‌ی‌ خود در فرهنگ الحادی تن ندهید و بر محور بعدی برای ایجاد همزیستی عادلانه مراجعه و تاکید کنید که عبارت است از اصل نفی سلطه و روابط میان ملت‌ها بر اصل احترام متقابل.[17]

جمع‌ بندی

اگر اصول اخلاقی بر مبنای توحید و هدفمندی‌ عالم تعریف و تعیین ‌‌شود، جهت‌‌دهنده‌ی مناسبات بین‌المللی و مقیدکننده‌ی آن خواهد بود. در اسلام، قدرت ضرورتا فاسدکننده نیست و می‌توان از ‌آن در جهت عملی ‌کردن اصول اخلاقی بهره ‌برد؛ بنابراین این مهم در جامعه‌ی بین‌المللی به‌دلیل فقدان قدرت برتر به‌طور نسبی، با تعادل میان غرایز و امکان‌پذیر ‌کردن حکومت آزادانه‌ی عقل در جوامع مختلف فراهم می‌آید.

مقاله

نویسنده مرتضي اشرافي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS