كلمات كليدي : امیر کبیر، صدر اعظم، انگلیس، بابیت
خدمات امیرکبیر
در طول تاریخ همواره افرادی بودهاند که مستبدانه همه چیز را برای خود خواستهاند. در نگاهی وسیعتر، دولتها و حکومتهای استعماری و استبدادی وجود داشتهاند که به چپاول و غارت دولتهای دیگر و ضعیفتر پرداختهاند. در مقابل اینها، افرادی شجاع و نستوه بودهاند که به مبارزه با استعمار و تبعیض پرداختهاند و برای کمک و یاری به بشر و ملتها از جان خود دست کشیده، به مبارزه با ظلم و فساد پرداختهاند. صفحات تاریخ، گاندیها، نهروها، بن بلّاها و فلسون ماندلاها در خود ثبت کرده است. تاریخ ایران نیز امثال کاوه آهنگر، سید جمال الدین اسدآبادی و نواب صفوی و ... را به خود دیده است و به جرأت میتوان گفت بارزترین و مؤثرترین آنها انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بوده است. در این مقاله در پی آن هستیم تا خدمات یکی از رجال ارزشمند و دانشمند ایران یعنی میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر را بررسی کنیم.
میرزا تقی خان در خانه میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی رشد یافت. هوش و استعداد ذات او باعث شد تا قائم مقام فراهانی او را در کنار خود جای دهد و امور مملکت و سیاست کشور را به او بیاموزد.[1] میرزا تقی خان، پس از مرگ محمدشاه در سال 1264ه.ق ناصرالدین شاه را از تبریز به سمت تهران حرکت داد. ناصرالدین شاه هم او را ملقب به امیر نظام (فرمانده کل قوا) و پس از نشستن بر تخت سلطنت، ملقب به امیرکبیر و اتابک اعظم نموده به سمت "صدر اعظم" منصوب کرد.[2]
خدمات امیرکبیر را به طور کلی میتوان در دو حیطه بررسی کرد.
اقدامات و خدمات داخلی
1) تمرکز قدرت با مبارزه با ملوک الطوایفی و جنبشهای التقاطی
یکی از راههای نفوذ و سلطه بر یک سرزمین، تضعیف حکومت مرکزی آن است. وقتی حکومتی واحد و مقتدر وجود نداشته باشد، زمینۀ بسیار خوبی برای استعمار و استثمار در آن کشور وجود دارد. در زمان محمدشاه و صدرات حاج میرزا آقاسی، به علت بیکفایتی آنها امور مملکت از هم پاشیده و طغیان ملوک الطوایفی در هر سمت مملکت سر بر کشیده بود.[3] در شیراز، کرمان، بوشهر، بندرعباس، خراسان، در شهرهای شمال و شمال غربی (که تحت نفوذ بابیها منجمله ملاحسین بشرویه بود) در زنجان و ... هر کسی عَلَم استقلال بر دست گرفته و داعیه حکومت داشت.[4] حسن خان سالار در مشهد آشوب به پا کرده بود. ولی تمامی این حرکات با حسن تدبیر امیرکبیر و کاردانی حسام السلطنة به طور معجزه آسایی خوابید و خراسان نیز از تجزیه و استقلال نجات یافت.[5]
اقدام دیگر امیرکبیر در حفظ آرامش و امنیت کشور، قلع و قمع کردن بابیها یعنی پیروان میرزا علی محمد شیرازی ملقب به باب بود. چنان که در این زمینه، در کتابی منصوب به بهائیها به نام ظهور الحق آمده است:
«امیرکبیر با قهاریت کامل به اطفاء انوار این امر و اعدام بابیه پرداخت»
بابیه در مازندران (قلعه طبرسی) به سرکردگی ملاحسین بشرویهای و ملا محمدعلی قدولس در زنجان به سرکردگی ملا محمدعلی حجت و در تبریز به سرکردگی سید یحیی دارابی آشوبها و فتنههایی برپا کرده بودند که امیرکبیر موفق شد همه آنها را سرکوب کند و رهبر آنها یعنی میرزا علی محمد شیرازی (باب) را از بین ببرد.[6]
2) تنظیم بودجه و ترمیم اوضاع مالی
امیرکبیر زمانی به صدارت رسید که با کشوری فقیر و خزانهای خالی و کسری بودجه مواجه بود. تعادلی در بودجه وجود نداشت. مالیاتها وصول نمیشد. درباریان از حقوق و مستری بسیار بالایی برخوردار بودند و هزینههای زائد و بیهوده صرف عیاشی درباریان میشد. مالیات همیشه از فقرا گرفته میشد و قلدران و مستبدان و درباریان از آن معاف بودند. امیرکبیر دستور داد تا مالیات و عوارض بر اساس عدالت و به تناسب درآمد تنظیم شود و خود با بیباکی و جسارت به اجرای آن پرداخت. مستمری بسیاری از درباریان قطع شد. دستمزدهای بالا و گزاف، کاهش یافت و اوضاع مالی سر و سامان گرفت.[7] او برای مبارزه با پدیده رشوه گیری دستور داد؛ دستمزدها تعدیل و به موقع پرداخت شود و برخی از عوامل آنرا ازبین برد.[8]
3) پیشرفت صنعتی
یک کشور برای تأمین استقلال و عدم وابستگی خود نیاز به اقتصاد سالم و صنعت دارد. اقدامات امیرکبیر در این راه بسیار مؤثر و حیاتی بود. او برای ایجاد صنعت. عدهای از استادکاران باهوش و با ذوق را به "سن پطرز بورگ" فرستاد تا با رشتههای مختلف صنعت آشنا شوند. برای استخدام معلم و استاد کار مسیوجان داوود (میرزا داوودخان) را به اتریش فرستاد.[9] از دیگر اقدامات او تأسیس کارخانه شکر ریزی و قند سازی در ساری، نخریسی و چلوار بافی در تهران، حریربافی در کاشان، کالسکه سازی در اصفهان و تهران. کاغذ سازی در اصفهان و تهران، بلور سازی در قم و اصفهان و تهران و چینی سازی در قم و تهران بود.[10]
او به منظور حمایت از صنایع دستی دستور داد تا لباسی نظامیان را از شال چوفای پشمین مازندران تهیه کنند. شالهای دستی کرمان به دستور امیرکبیر به قدری عالی بافته میشد، که با شالهای کشمیری رقابت میکرد.[11]
در بخش معدن، از طرفی دستور داد معلمین و کارشناسانی از اتریش استخدام شوند و از طرف دیگر، مراقب بود تا بیگانگان خصوصاً انگلیسها در این امر رخنه نکنند و خود مردم با سرمایه خودشان به استخراج بپردازند. لذا افرادی را که با سرمایه خودشان به امر معدن روی آوردند را تا 5 سال از مالیات معاف کرد.[12]
در بخش کشاورزی اقدامات ارزندهای را انجام داد. اقداماتی مثل؛ ساخت سد عظیم نادری روی رودخانه کرخه، ترویج کاشت نیشکر در خوزستان، تجدید بنای پل عظیم شوشتر و بازکردن هفت چشمه آن، ساخت سدی عظیم بر روی "گرگان رود"، اصلاح و تجدید قنوات «نُه گنبد» یزد، اتمام کار نهر انتقال آب رود کرج به تهران.[13]
4) تقویت بنیه دفاعی و اصلاح وضع قشون
امیرکبیر چون خود امیر نظام و در خدمت ارتش بود، به خوبی از کمبودهای ارتش آگاهی داشت. لذا برای مجهز کردن سپاه ایران به سللاح مدرن، معلمینی از اتریش استخدام کرد و به ساخت کارخانه اسلحهسازی و توپ ریزی اقدام کرد.[14] و بخشی از مدرسه دارالفنون را مخصوص تعلیمات نظامی قرار داد. از سوی دیگر، به مسیوجان داوود با تأکید بسیار نوشت که دو کشتی برای ایران خریداری کند. انگلیسیها از این موضوع سخت نگران شدند، اما کلنل شیل در نامهای به انگلستان نوشت: که بعد از عزل یا قتل امیر، احداث نیروی دریایی در خلیج فارس به بوته فراموشی سپرده میشود[15]،که همین اتفاق نیز افتاد.
5) نهضت علمی و فکری
سرگور اوزلی سفیر انگلیس در ایران مینویسد:
«باید ملت ایران را گذاشت تا در همین حالت توحش و بربریت، باقی بمانند»[16]
در مقابل چنین دیدگاهی امیرکبیر برای ساخت مدرسه دارالفنون اقدام سریعی انجام داد و معلمینی را از اتریش استخدام کرد. انگلیسها بسیار سعی کردند که امیر را مجاب کنند تا از دانشمندان انگلیسی نیز در مدرسه استفاده کند، اما او که به غرض خبیثانه انگلیسها برای نفوذ بیشتر در ایران آگاه بود میگفت؛ که ما از کشورهایی که چشم طبع به مملکت ما دوختهاند، انتظار خدمت نداریم.[17]
از دیگر اقدامات او ایجاد روزنامه وقایع اتفاقیه بود، که اولین شماره آن در پنجم ربیع الاول 1267ه.ق منتشر شد و بعدها نام آن به روزنامه دولتی ایران و روزنامه دولت عِلّیه ایران و روزنامه ایران تبدیل گردید و تا زمان سلطنت مظفر الدین شاه همچنان باقی بود و انتشار مییافت.[18]
اقدامات و خدمات خارجی:
امیرکبیر قبل از صدرات، استقلال فکری خود را به نمایندگان خارجیها نشان داد. چنانکه برای آوردن ولیعهد به تهران برخلاف معمول از بیگانگان پول قرض نگرفت و با کمکهای دیگر آنان موافق نبود.[19]
قبل از وی استعمارگران اروپایی خصوصاً انگلیس در امور داخلی ایران مداخله کردند. جسارت آنها به حدی رسیده بود که حتی توهین به صدر اعظم ایران نیز پروا نداشتند.[20] بسیاری از اتباع بیگانه با استفاده از کاپیتولاسیون مصونیتهایی در خاک ایران داشتند،[21] اما امیر در مقابل گستاخیها و لجاجت سفیران انگلیس میایستاد و آنجا که به نفع و صلاح مملکت بود با زیرکی و متانت و در جایی دیگر با شدت وحدت با آنها برخورد میکرد. نوشتههای "گرنت واتسون انگلیسی" به خوبی شاهد این استکه وی به هیچ وجه نمیخواست بیگانگان در امور داخلی ایران دخالت کنند.[22]
در فتنه سالار در مشهد، او میدانست که توطئه انگلیس برای حفظ هندوستان در کار است. لذا به هیچ عنوان راضی نبود تا انگلیسیها در رفع غائله، مداخله کنند. این سخن گرنت واتسن پربارترین کلام در باب اقدامات امیرکبیر است. او میگوید:
«امیرکبیر در ظرف چند سال کوتاه، کار چند قرن را انجام داد»[23]