دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قاتلان امام حسین(ع) (4)

No image
قاتلان امام حسین(ع) (4)

كلمات كليدي : حميد بن مسلم ازدي، خولي بن يزيد اصبحي، دريد، رجاء بن منقذ عبدي، رستم ، رشيد، رضي بن مُنقذ عبدي، زبير بن اروح، زحر بن بدر نخعي

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

حمید بن مسلم ازدی

او از چهره‌های مرموز و کم شناخته شده حاضر در میدان کربلا بود. او فردی متزور و دو رو و از افرادی بود که با هر جریانی که منافعش را تأمین می‌کرد، همراه می‌شد. آن گاه که بنی‌امیه را در رأس قدرت دید با آنان همراه شد و جهت خوشایندشان، در کربلا حضور یافت و همراه با دیگر جنایتکاران صحرای کربلا علیه سید و سالار شهیدان(ع) شمشیر کشید و زمانی که جریان اجتماعی کوفه را - بعد از واقعه کربلا- به نفع شیعیان دید با آنان هم‌آوا شد و در کنارشان در جنگ‌هایشان شرکت جست. حمید بن مسلم - به گفته خودش- از یک سو رفیق گرمابه و گلستان عمر بن سعد و از دوستان نزدیک و اهل سر او است[1] و از سوی دیگر رفیق شفیق ابراهیم بن مالک اشتر.[2]

از دامنه وسیع گزارشاتی که او، از قبل و بعد واقعه کربلا ارائه می‌دهد چنین بر می‌آید که او در بسیاری از وقایع کربلا حضوری نزدیک داشته است؛ اما علی‌رغم این حضور پر رنگ و نزدیک، جانب امر را رعایت می‌کرده و تنها نقش یک سیاهی لشکر را در کربلا ایفا می‌کرد. او در صحرای کربلا نه شمشیری زد و نه تیری انداخت و از اطرافیان خود هم می‌خواست تا چنین باشند.[3] سخن با شمر بن ذی‌الجوشن و تقبیح اقدام شمر جهت آتش زدن خیمه‌ها[4] و نیز سخن او با شمر برای بازداشتن او از به شهادت رساندن امام سجاد(ع)[5] از اعمال شایسته‌ای است که به نقل خود او در تاریخ به ثبت رسیده است.

روایت شده که او پس از شهادت امام حسین(ع) به همراه خولی بن یزید از سوی عمر بن سعد مأموریت یافتند تا سر سیدالشهداء(ع) را به کوفه نزد ابن‌زیاد ببرند.[6]

در وقایع و جریانات بعد از واقعه کربلا به خصوص در واقعه توابین او خود را از یاران سلیمان بن صرد خزاعی معرفی می‌کند و نقش پررنگی از خود در این پیکار به نمایش می‌گذارد؛ او تا پایان کار توابین در کنار آنها باقی می‌ماند.[7]

گویا مختار به خوبی از روحیه حمید بن مسلم و اعمال مزورانه‌اش آگاهی داشت از این‌رو پس از به نتیجه رسیدن قیامش، دستور تعقیب او را صادر کرد. حمید بن مسلم به قبیله عبدالقیس پناه برد و در میان آنان مخفی شد. سائب بن مالک و گروهی از یارانش وارد این قبیله شدند و به جستجوی او پرداختند؛ اما زمانی که به دستگیری دو نفر دیگر از حاضران در کربلا مشغول بودند. حمید بن مسلم از فرصت استفاده کرد و از آنجا فرار کرد و سپس با سرودن شعری از فرارش ابراز مسرت و شادی نمود.[8]

خولی بن یزید اصبحی

او نیز از یاران و همراهان عمر بن سعد در کربلا بود. در برخی از منابع از خولی به عنوان قاتل عثمان بن علی(ع)[9] یا یکی از قاتلین او یاد شده است.[10] برخی دیگر از منابع نیز او را قاتل جعفر بن علی دانسته و آورده‌اند: «خولی بن یزید اصبحی تیری به شقیقه یا چشم جعفر زد و او را به شهادت رساند.»[11]

برخی از منابع خولی را قاتل سیدالشهداء(ع) معرفی کرده و گفته‌اند کسی که سر امام(ع) را از بدنش جدا کرد خولی بوده است.[12] اما برخی دیگر از منابع، بر این اعتقادند که او قاتل امام حسین(ع) نبود؛ اما از کسانی بود که اقدام به بریدن سر امام(ع) کرد؛ ولی وقتی وارد گودال قتلگاه شد دستش لرزید و لرزه بر اندامش افتاد و کنار رفت، در این هنگام شمر بن ذی‌الجوشن یا سنان بن انس[13] و به نقلی برادر خولی- شبل بن یزید- پیاده شد و سر امام(ع) را جدا کرد و به دست خولی داد.[14]

پس از شهادت امام حسین(ع)، خولی به همراه محمد بن مسلم ازدی مأموریت یافت تا سر مقدس امام(ع) را نزد ابن‌زیاد ببرد.[15] آنها شبانگاه به کوفه رسیدند؛ اما چون قصر ابن‌زیاد در این هنگام بسته بود، او سر امام(ع) را به خانه خود برد و آن را در تنور خانه جای داد و به همسرش نوار گفت: «بی‌نیازی عمرمان را با خود آورده‌ام! سر حسین(ع) اکنون در خانه با توست.» در این هنگام همسرش -نوار- برآشفت و با خشم به خولی گفت: «مردم طلا و نقره به خانه می‌آوردند و تو رفتی سر فرزند دختر پیامبر(ص) را با خود آورده‌ای[و می‌گویی مایه بی‌نیازی زندگی‌مان را با خود آورده‌ای؟] دیگر سر من و تو روی یک بالش نخواهد بود.» صبح فردا خولی سر امام(ع) را نزد ابن‌زیاد برد و خبر شهادت امام(ع) را به او داد.[16]

پس از قیام مختار، مأموران او مأموریت یافتند تا به خانه خولی رفته و او را به سزای عمل زشتش برسانند. مأموران مختار خانه خولى بن یزید را در محاصره گرفتند، خولی متوجه حضور مأموران شد پس در دستشویی خانه‌اش مخفی شد. یاران مختار وارد خانه شدند و همسر خولی را یافته از او پرسیدند: «شوهرت کجاست؟» گفت: «نمى‌دانم کجاست»؛ اما با اشاره‌ی دست، مخفیگاه خولی را به مأموران نشان داد. پس آنان خولی را در حالی که زنبیلى بر سر خویش نهاده بود پیدا کردند و از آنجا بیرون کشیدند و سپس مختار را از اسارت او با خبر کردند. مختار نزد یاران خود آمد و دستور داد او را کشته و بدنش را بسوزانند.[17]

درید

درید یا به نقلی ذوید از غلامان عمر بن سعد بود. او به همراه مولای خود در کربلا حاضر شد و در روز عاشورا، پرچمدار سپاه عمر بن سعد بود.[18]

رجاء بن منقذ عبدی

از حاضران در کربلا و یکی از ده سواری بود که اسب بر بدن مطهر امام حسین(ع) تاخت.[19] پس از قیام مختار، او دستگیر و به همراه نه نفر دیگر از همکارانش دست و پایشان را با میخ‌های آهنین به زمین دوخته، سپس آن قدر اسب بر بدنشان تاختند که استخوانهای بدنشان در هم شکست و به درک واصل شدند.[20]

رستم

او غلام شمر بن ذی‌الجوشن بود. هنگامی که ام‌وهب بر بالین پیکر غرق به خون همسرش - عبدالله بن عمیر- حاضر شد، به دستور شمر، با عمود آهنین بر سر ام‌وهب کوبید و او را به شهادت رسانید.[21]

رشید

او از غلامان ترک تبار عبیدالله بن زیاد به شمار می‌رفت. بنا بر نقل برخی از منابع او قاتل هانی بن عروه است.[22] گفته شده که او و عده‌ای دیگر به دستور عبیدالله بن زیاد، هانی را به بازار گوسفند فروشان بردند تا گردن بزنند. پس از رسیدن به بازار، رشید با شمشیرش ضربتی بر هانی زد؛ اما ضربتش کارگر نیفتاد از این‌رو ضربتی دیگر بر هانی فرود آورد و او را به شهادت رساند.[23]

سالها بعد او به همراه مولایش -عبیدالله به زیاد- در نبرد خازر حضور یافت. کسانی که او را می‌شناختند رشید را به یکدیگر نشان می‌دادند و می‌گفتند: «او قاتل هانی بن عروه است.» در این هنگام شخصی از میان سپاه ابراهیم بن مالک اشتر به نام عبدالرحمن بن حصین مرادی گفت: «خدا مرا بکشد اگر او را نکشم یا در راه انجام این کار کشته نشوم.» سپس با نیزه‌اش به رشید حمله برد و او را به هلاکت رساند.[24]

رضی بن مُنقذ عبدی

پس از ورود بریر بن خضیر به میدان، رضی بن منقذ به سوی بریر حمله‌ور شد. آنان مدتی با یکدیگر جنگیدند تا اینکه بریر او را بر زمین کوبید و بر روی سینه‌اش نشست. در این هنگام، رضی یاران خود را به کمک طلبید مردی به نام کعب بن جابر بن عمرو اسدی به یاری او شتافت و با نیزه‌اش به بریر حمله کرد، و آن را بر پشت بریر کوبید چون بریر تیزی نیزه را در پشت خود احساس کرد، خود را به روی رضیّ بن منقذ افکند و روی او را به دندان گرفت و قسمتی از بینی او را کند؛ پس کعب بن جابر نیزه‌اش را فشار داد و بریر را از روی پسر منقذ به زمین افکند و سپس او را با شمشیر به شهادت رساند.[25] رضی بن منقذ در حالی که از جای برمی‌خاست و خاک از لباس خود می‌تکاند خطاب به کعب گفت: «ای برادر ازدی خدمتی به من کردی که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.»[26]

زبیر بن اروح

زبیر بن اروح که در برخی از منابع از نام پدر او به نام "اروج" نیز یاد شده است.[27] از موالیان دولت اموی به شمار می‌رفت. نقل شده پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، عبیدالله سرهای این شهدا را به همراه هانی بن ابی‌حیه وادعی و زبیر بن اروح نزد یزید در شام فرستاد. عبیدالله نامه‌ای نیز خطاب به یزید نوشت و آن را با آنها همراه نمود تا به دست خلیفه برسانند؛ در این نامه ابن‌زیاد پس از نوشتن چگونگی اسارت و شهادت مسلم و هانی، نوشت: «من سرهاى آن دو را به همراه هانى بن ابى‌حیه وادعى و زبیر بن أروح تمیمى براى تو فرستادم. این دو نفر، هر دو از فرمانبران و پیروان‌ ما و خیرخواهان بنى‌امیه هستند، پس امیرالمؤمنین هر پرسشی که از جریان کار هانى و مسلم دارند از این دو نفر بپرسند، چرا که اطلاع کافى همراه با صداقت و پارسائى در این دو گرد آمده است و السلام.»[28]

یزید نیز فرستادگان ابن‌زیاد را مورد تقدیر قرارداد و خطاب به عبیدالله بن زیاد نوشت: «....من این دو فرستاده‌ات را پیش خواندم و از آن دو در پنهانى و غیر پنهانی جویای امور شدم و از اوضاع [کوفه] پرسیدم؛ دیدم در اندیشه و فضیلت همچنان بودند که تو نوشته بودى، پس در باره ایشان نیکى کن ....»[29]

زبیر پس از به حکومت رسیدن عبدالملک بن مروان به او پیوست و در کنار حجاج بن یوسف ثقفی –استاندار عبدالملک در عراق- در استحکام بخشیدن پایه‌های حکومت اموی تلاش کرد. در برخی از منابع نقل شده است که در پی قیام صالح بن مسرح خارجی در عراق،[30] حجاج او را فرمانده جناح چپ لشکر خود قرار داد و او را برای درهم کوبیدن قیام صالح، به سوی اردوگاه او گسیل داشت.[31]

ابن‌عساکر در کتابش از زبیر بن اروح تمیمی به عنوان یکی از تابعین یاد کرده است.[32]

زحر بن بدر نخعی

از زحر بن بدر نخعی که در برخی از منابع با نام "زجر بن بدر جحفی" شناخته می‌شود[33] به عنوان ابوبکر بن علی(ع) در واقعه کربلا یاد شده است.[34] بنا بر نقل برخی از منابع او در کربلا بدست عمر الاطرف بن علی(ع) به هلاکت رسید.[35]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS