19 مهر 1386, 0:0
خواجه شمس الدین محمد حدود سال 726 ه. ق در شیراز زاده شد. از احوال پدر و خانواده او تقریبا هیچ خبری در دست نیست،گر چه برخی گفته اند که پدرش بهاء الدین از اهالی اصفهان و مادرش از اهالی کازرون بوده است.
حافظ در زادگاه خود، نزد استادانی همچون قوام الدین عبدالله ،که نام و آوازه شان همه جا منتشر بود ، علم آموخت . در آن روزگار ، در حلقه استادان آن شهر هم ادب رایج بود، هم حکمت و هم کلام ، اما کار عمده ، تفسیر قرآن بود و آموختن آنچه برای فهم آن ضرورت داشت . چنانکه از دیوانحافظبر می آید ،وی در دانشهای گوناگون زمان خود که در دارالعلم شیراز رایج بود دست داشت . مقام او در قرآن شناسی نیز شامخ است. او قرآن را با چهارده روایت از بر می خواند و تخلص خود را نیز از چیزی قرار داد که مربوط به قرآن بود .
در گذشته،دیوان حافظ را " لسان الغیب " لقب داده بودند که بعدها این صفت از شعر به شاعر تسری یافت و بر خود او اطلاق گردید.
او به طبع فصیح است و فصاحت آفرین و آثار او سرمشق بلاغت نویسان است . عظمت هنری حافظ این است که در عین سخنوری و سخت کوشی هنری و رعایت لفظ ، جانب معنا را نیز فرو ننهاده ، بلکه مقدم داشته است .
شعرش اعجاب انگیز ، آکنده از لطف و زیبایی و مالامال از ایهام است. بنگریم که چگونه معنی آفرینی می کند، حرف و حکمت می گوید و ایمان ، عرفان و اخلاق می ورزد:
خیز تا برکلک آن نقاش جــــــــان افشان کنیم کاینهمه نقش عجب در گردش پرگارداشت
گر مرید راه عشقـــــــــی فکر بد نامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن صوفی قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشـــــــت
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان