كلمات كليدي : عشاء رباني، نان و شراب، بدن و خون مسيح، تبدل جوهري
نویسنده : محسن گلپايگاني
تبدّل جوهری عبارتست از تبدیل و یا دگرکونی یک ذات (جوهر) به ذات دیگر. اما باید توجه داشت که این اصطلاح منحصراً در مورد آیین «عشاء ربانی» در مسیحیت بکار میرود آنجا که تبدل جوهری به معنای دگرگونی کامل ذات و حقیقت نان و شراب، به بدن و خون عیسی مسیح است؛ درحالیکه شکل ظاهری (اجزاء و اعراض و بو و رنگ و...) نان و شراب بدون تغییر باقی میماند.
این واژه نخستین بار توسط «رونالدباندینلّی»، پیش از سال ۱۱۳۵م، بکار گرفته شد و پس از آن به سرعت رواج یافته و خیلی زود در اسناد رسمی کلیسا پدیدار گشت.
گرچه این اصطلاح از خود کتاب مقدس و یا هیچ یک از پدران کلیسا نیست ولی این اندیشه قدمتی به قدمت خود کتاب مقدس دارد. بر طبق گواهی کتاب مقدس این نکته قطعی به نظر میرسد که نان وجود پیدا کرده و جسم مسیح حاضر میگردد.[1] در انجیل متی میخوانیم:
«چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست وقتی که ایشان غذا میخوردند.... عیسی نان را گرفته برکت داد پاره کرده به شاگردان داد گفت: بگیرید بخورید این است بدن من. پیاله را گرفته شکر نمود بدیشان داده گفت: همه شما از این بنوشید. زیرا که این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری بجهت آمرزش گناهان ریخته میشود. اما به شما میگویم که بعد از این از میوه مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود تازه آشامم.»[2]
درانجیل مرقس وانجیل لوقا هم تقریباً عبارات درمورد شام آخر مسیح به همین نحو ذکرشده[3] اما انجیل یوحنا داستان را به طرزی متفاوت بیان مینماید:
«پس در روز اوّل عید فطیر شاگردان نزد عیسی آمدند... عیسی بدیشان گفت: "من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود هر که به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد. لیکن به شما گفتم که مرا هم دیدید ایمان نیاوردید".... پس یهودیان درباره او همهمه کردند. زیرا گفته بود: "من هستم آن نانی که از آسمان نازل شد." گفتند: "آیا این عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر مادر او را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید از آسمان نازل شدم؟" عیسی در جواب ایشان گفت: "با یکدیگر همهمه مکنید. کسی نمیتواند نزد من آید مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید. در انبیا مکتوب است که همه از یَهُوَه تعلیم خواهند یافت. پس هر که از پدر شنید تعلیم یافت نزد من میآید ....من نان حیات هستم. پدران شما در بیابان منّ را خوردند مردند. این نانی است که از آسمان نازل شد تا هر که از آن بخورد نمیرد. من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. اگر کسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند نانی که من عطا میکنم جسم من است که آنرا بجهت حیات جهان میبخشم".»
پس یهودیان با یکدیگر مخاصمه کرده میگفتند: «چگونه این شخص میتواند جسد خود را به ما دهد تا بخوریم؟ » عیسی بدیشان گفت: «آمین آمین به شما میگویم اگر جسد پسر انسان را نخورید، خون او را ننوشید در خود حیات ندارید. هر که جسد مرا خورد، خون مرا نوشید حیات جاودانی دارد من در روز آخر او را خواهم برخیزانید. زیرا که جسد من خوردنی حقیقی خون من آشامیدنی حقیقی است. پس هرکه جسد مرا میخورَد خون مرا مینوشد در من میماند من در او. چنانکه پدرِ زنده مرا فرستاد من به پدر زنده هستم همچنین کسی که مرا بخورَد او نیز به من زنده میشود. این است نانی که از آسمان نازل شد نه همچنان که پدران شما منّ را خوردند مردند بلکه هر که این نان را بخورد تا به ابد زنده مانَد.»[4]
این مطلب در رسالات پولس نیز نقل شده است. پولس در این باره مینویسد:
«زیرا من از سرور یافتم آنچه به شما نیز سپردم که عیسی سرور در شبی که او را تسلیم کردند نان را گرفت و شکر نموده پاره کرد و گفت: بگیرید بخورید. این است بدن من که برای شما پاره میشود. اینرا به یادگاری من بجا آرید. کو همچنین پیاله را نیز بعد از شام و گفت: این پیاله عهد جدید است در خون من. هرگاه اینرا بنوشید به یادگاری من بکنید.»[5]
بر اساس این آیات، وجودپیداکردن نان با حضور جسمانی مسیح همراه شده و با قدرت مطلق الهی نان تبدیل به جسم عیسی مسیح میگردد. بنابراین کلمات عیسی مسیح دلالت بر این نکته دارد که تغییر و تحولی حقیقی در نان و شراب ایجاد شده و این دو به بدن و خون عیسی تبدیل میشوند اگر چه در ظاهر هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.
تاریخچه عقیده به تبدل جوهری
عقیده به حضور واقعی مسیح در مراسم عشای ربانی و تبدل جوهری بتدریج رواج یافت. ما سیر تاریخی این اعتقاد را در سه دوره آباء کلیسا، قرون وسطی و عصراصلاحات مورد بررسی قرار میدهیم:
دوره آباءکلیسا
درقرن دوم میلادی «ایگناتیوس انطاکیهای» (متوفی ۱۱۷م) همه را به این نکته توجه دادکه عشاء ربانی حقیقتاً جسمیتیافتن مسیح است. پس از او «یوستینوس» (متوفی ۱۶۵م) اظهار داشت که برگزاری مراسم شام آخر توسط مسیحیان یک امر ساده و پیش پا افتاده نیست بلکه آنان درحقیقت بدن و خون مسیح را که حضور یافته، گرامی میدارند. و مطابق سخن «ایرنائوس» (متوفی۲۰۲م) شرابی که در جام ریخته شده و نانی که طبخ گردیده درمراسم عشاء ربانی به خون و بدن عیسی مسیح مبدل میشود.
با شروع قرن چهارم توجه الاهیدانان بیشتر و بطور مشخص بر روی نحوه دگرگونی و تبدل تمرکز یافت. «گریگوری» (متوفی۳۹۴م) مدعی شد که نان که با کلمات الهی تقدیس شده به بدن خدا که همان کلمه یا مسیح است تبدیل میشود. «یوحنای زرین دهان» (متوفی۴۰۷م) بعد از تصدیق این نکته که مسیح خودش بوسیله کشیش باعث میشود که نان وشراب تبدیل به جسم وخون او گردد یک فرمول را هم اضافه میکند که جمله «این جسدمن است» ، تغییر تکوینی در عناصر ایجاد میکند. مانند این گزارش درمورد «آمبروز» (متوفی۳۹۷م) که اصطلاح «ترانسفیگور» (تغییر شکلدادن) و «سیریل اسکندرانی» (متوفی۴۴۴م) که کلمه «ترانسفورم» (تبدیل شدن) را استعمال نمودند هم به ثبت رسیده است.
با پایان یافتن قرن هفتم، دکترین "تبدل جوهری" در جهان مسیحیت رواج تام یافت. «یوحنای دمشقی» (متوفی۷۵۰م) بطور خلاصه نظریات و آموزههای پیشینیان را جمع آوری نمود.
قرون وسطا
دوره تازهای از اندیشهها در باب آیین عشاء ربانی درقرن نهم میلادی آغاز گردید.[6] برجستهترین شخصیت این دوران «پاسکاسیوس رادبرتوس» (متوفی ۸۵۹م) بود. او کسی است که برای اولینبار کتابی که صرفاً به مسأله عشای ربانی میپرداخت را نوشت[7] و در این کتاب نظریات «راترامنوس» را که قائل به معنوی بودن حضور مسیح در عشاء ربانی بود را زیر سؤال برد و بدین ترتیب عملاً نخستین جدال الاهیاتی در باب تبدل جوهری بین این دو نفر رخ داد.
انگیزهای مجدد برای توضیح و تفسیر دکترین تبدل جوهری با ظهور «برنگاریوس» (متوفی۱۰۸۶م) شماس اعظم کلیسای تور، به منصه ظهور رسید؛ زیرا او بطور کلی تبدیل حقیقی در عشاء ربانی را انکار کرده و قائل شد که حضور و ظهور مسیح در این مراسم کاملاً جنبه روحانی داشته و سمبلیک است. الاهیدانان آن زمان به شدت نظریه او را رد کرده و آنرا مغایر با ایمان کهن و همگانی مسیحیت دانستند. آموزههای معتبر کلیسا نیز در یکی از شوراهای محلی لغزش او را محکوم نمود. مهمترین این شوراها شورای رومی درسال ۱۰۷۹م بود .
از قرن دوازدهم به این سو اصطلاح «تبدل جوهری» بارها و بارها در اسناد رسمی کلیسا بکار رفته است.[8] در شورای چهارم «لاتران» در سال ۱۲۱۵م عنوان (Transubstantiation) «تبدل جوهری» برای اولین بار رسماً در یک سند کلیسایی برای این نوع تغییر جوهری به کار برده شد و این پدیده به عنوان یکی از مهمترین اصول دین اعلام گردید.[9] همچنین در شورای دوم «لیون» درسال ۱۲۷۴م، این اصطلاح را در بخشی از سند مربوط به شرح تعالیم خود ذکر نمودند. اما بیشترین شرح وتفسیر درباره این واژه را در شورای «فلورانس» در سال ۱۴۳۹م میتوان مشاهده نمود.
عصر اصلاحات
«مارتین لوتر» (متوفی۱۵۴۶م) با حضور معنوی و روحی مسیح در مراسم عشای ربانی موافق بود ولی هر گونه تغییر و تبدیل در نان و شراب را انکار مینمود و قائل بود که تجلی جسم و خون عیسی مسیح «درون،همراه و تحت» نان و شراب حاضر گشته و هم ذاتی و هم گوهری بین آنها ایجاد میشود. این نظریه به (consubstantiation)یا «تعیّن جوهری» شهرت یافت.[10] برای توضیح واضح تر درباره این پدیده مارتین لوتر و پیروانش به اندیشه «همه جابودن مسیح و در همه وقت بودن او» روی آوردند؛ به این معنا که به دلیل اتحاد با طبیعت الهی، طبیعت بشری عیسی مسیح، عناصری از همزیستی با سایر مخلوقات را کسب میکند.
این نظریه با دیدگاه «اولریش تسوینگلی» (متوفی ۱۵۳۱م) درباره آیین عشای ربانی در تضاد و تقابل بود. دیدگاه او این بود که عشای ربانی چیزی جز یک نماد و سمبل مرئی نیست و حضور مسیح حضوری کاملا نمادین است. او میگفت: «کسی که معتقداست که بدن و خون خداوندگار ما مسیح برای ما فدا شده است باید بگوید که در مراسم عشای ربانی ما به صورت سمبلیک و کاملا روحانی و معنوی بدن و خون مسیح را میخوریم.»
«جان کالون» (متوفی ۱۵۶۴م) با هر دو دیدگاه یعنی «تبدل جوهری » و «تعین جوهری » به مبارزه پرداخت. وی مدعی شد که در آیین عشای ربانی جسم و خون مسیح واقعاً حاضر میشود همراه با انرژی و نیروی ویژهای که از آنها ناشی میگردد.
اما ایدههای اصلاحطلبان، آنگاه با چالشی بزرگ مواجه شد که شورای ترنت در یازده اکتبر سال ۱۵۵۱ میلادی بیانیهای رسمی در خصوص «تبدل جوهری» صادر نمود.
باب ۴از فصل ۱۳ این بیانیه چنین میگوید: «اعتقاد راسخ و همیشگی کلیسای خدا این است و این شورای مقدس دوباره آنرا بازگو میکند که: با تقدیس نان و شراب در آنها تغییر ایجاد میشود. در این تغییر تمامی عناصر نان به عناصر جسم عیسی یا خدا مبدل میشود و همه عناصر شراب هم به خون او دگرگون میگردد. این دگرگونی را کلیسای مقدس کاتولیک به حق و به جا به نام "تبدل جوهری" خوانده است».[11]
نظریات مختلف در باب حضور مسیح در نان و شراب در مراسم عشای ربانی
در انتها بررسی اجمالی درباره نظریات متفاوت ارباب کلیسا در مورد تفسیر مراسم عشای ربانی خواهیم داشت. بطور کلی ۴ نظریه و اعتقاد مهم در این باب وجود دارد:
اعتقاد تسوینگلی و ارمنیها: عشاء ربانی تنها و تنها، اشارهای است به مرگ عیسی مسیح و تذکری به ایمان مشترک و در این آیین مقدس، مسیح نه روحاً و نه جسماً ظهور پیدا نمیکند.[12]
نظریه لوتریها: به پیروی از لوتر، لوتریها به (consubstantiation)یا «تعیّن جوهری» معتقدند که قبلا توضیح داده شد. همچنین اینان هرگونه اعتقاد به حضور صرفاً معنوی مسیح را رد میکنند و میگویند در مراسم عشای ربانی، حاضران بدن و خون او را با دهان خود تناول میکنند.[13]در نظر آنان عشاء ربانی تأثیر فعلی و ذاتی برای تمامی کسانی که دراین مراسم شرکت دارند و آنرا قبول میکنند دارد اما این تأثیر وابسته به ایمان مشترک مؤمنین دارد به این معنا که بدون ایمان اثر خود را نمیگذارد، مانند آتش که تا هیزم خشک نباشد آنرا نمیسوزاند.
رأی کاتولیکها و ارتدوکسها: نان و شراب، اشاره به جسد و خون مسیح نیست بلکه وقتی کشیش کلمات جوهری را بکار میبرد یعنی میگوید: «این جسد من است...»؛ نان و شراب در همان لحظه حقیقتاً به جسد و خون مسیح تبدیل میشوند و ناسوت و لاهوت کامل عیسی را در بر دارند.
یکی از نویسندگان مشهور کاتولیکی مینویسد: «با عمل تقدیس، بوسیله قصد باطنی کشیش و خواندن الفاظ مقدس تمامی دقایق و ذرات ماده تبدیل به یک ماده واحد و جوهر یگانه میشوند به این معنا که آنچه قبلاً نان بود با این عمل کاملاً تبدیل به جسد مسیح میشود و بنابراین ذره ذره نان و هر قطره از شراب دربردارنده تمامی عیسی مسیح است.» البته فرق کلیسای کاتولیک و ارتدوکس در این است که ارتدوکسها در مورد چگونگی این تبدل ساکتند و همچنین از لفظ «استحاله» برای این منظور استفاده میکنند.
ایده کلیساهای اصلاحی: اینها اعتقاد دارند که نان و شراب به بدن و خون عیسی تبدیل نمیشوند بلکه مسیح به صورت روحی در مراسم شرکت دارد مانند حضور عناصر خارجی برای حواس ظاهری انسان و آنان که نان را تناول میکنند بدن مسیح را به صورت باطنی میخورند و نه ظاهری و جسمانی. آنها میگویند بدن واقعی مسیح درآسمان است و او باقسمتی از وجود خود دراین مراسم حضور مییابد. تأثیر عشاء ربانی در مؤمنین ذاتی نیست بلکه بواسطه روح القدس است؛ یعنی روح القدس در این مراسم شرکت داشته و نعمت الهی را به مؤمنین میرساند. روح القدس باعث ایجاد اتحاد روحی و ایمانی بین مسیح و مؤمنین میشود. بنابر این تأثیر عشای ربانی متوقف بر حضور روحانی عیسی در مراسم و تبرکدادن مؤمنین بوسیله اوست و روح القدس تمامکننده این تأثیر عظیم است.[14]