درس نوزدهم

يكى از سنّتهاى نيكو كه در كمك به محرومان و رفع نيازهاى جامعه و تعديل ثروت اجتماع تأثيرى بسيارى دارد نذر است. انسان مؤمن در نذر با خداى خود پيمان مىبندد كه، چنانچه روا شود، براى شكر به درگاهش مقدار معيّنى از مال خود را براى رضاى او به مصرف بينوايان، يتيمان و امور خير برساند. قرآن يكى از ويژگىهاى ابرار را وفاى به نذر مىداند و مىفرمايد:

يُوفُونَ بِالنَّذرِ وَيَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً [1]

]ابرار كسانى هستند كه[ به نذر و عهد خود وفا مىكنند و از روزى كه شر و سختى گسترده است، بيمناكاند.

تعريف نذر

«نذر» عبارت است از: التزام به انجام يا ترك كارى معيّن براى خدا با اظهار عبارتى كه بيانگر بر عهده گرفتن آن است.

شرايط نذر كننده

نذر كننده بايد مكلّف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند. بنابراين، نذر كسى كه او را مجبور كردهاند،يا از روى خشم و بىاختيار نذر مىكند،صحيح نيست.

ديگر اين كه، انسان كارى را مىتواند نذر كند كه انجامش برايش ممكن باشد، در غير اين صورت نذر او صحيح نيست; يعنى لازم نيست به آن عمل كند.

اقسام نذر

نذر بر دو قسم است: مطلق و مشروط. نذر مطلق آن است كه هيچ قيد و شرطى ندارد; مثل اين كه كسى بگويد: «من براى خدا نذر مىكنم كه نماز شب بخوانم».

نذر مشروط آن است كه در برابر نذر خود از خداوند چيزى بخواهد; مثلا بگويد: «اگر از اين بيمارى رهايى يابم، فلان كار خير را انجام مىدهم.» و يا نذر كند: «اگر مرتكب فلان كار زشت شدم فلان كار خير را براى خدا انجام دهم.» [2]

نذرهاى باطل

مراد از نذرهاى باطل اين است كه، شرايط لازم نذر را نداشته باشد و اگر نذر كسى باطل باشد، هيچ اثرى بر آن مترتّب نيست. از اين رو، لازم نيست كه نذر كننده بدان عمل كند. اين نذرها عبارتند از:

  1. نذر زن بدون اجازه شوهر. [3]
  2. نذر براى انجام كار حرام و مكروه و يا ترك واجب و مستحب. [4]
  3. نذر اجبارى، يا از روى خشم و ناراحتى; به طورى كه اختيارى نباشد.
  4. نذر كارى كه غير ممكن است.
  5. نذر بدون صيغه و يا صرف تصميم.
  6. نذرهاى رقابتى، چون برادرم يا همسايهام نذر كرده من هم نذر مىكنم.

احكام نذر

  1. اگر كسى نذر كند عملى انجام دهد، بايد همان طور كه نذر كرده است آن را انجام دهد. پس اگر نذر كند كه روز اوّل ماه صدقه دهد، يا روزه بگيرد، چنانچه پيش از آن روز يا پس از آن، به جاى آورد، كفايت نمىكند.
  2. در نذر بايد صيغه خوانده شود و لازم نيست آن را به عربى بخواند. پس اگر بگويد: «به خاطر خدا بر گردن من است اگر بيمارىام بهبود يابد، صد تومان به فقير بدهم.» نذر او صحيح است.
  3. اگر كسى نذر كند كه روزه بگيرد، ولى وقت و مقدار آن را معيّن نكند، چنانچه يك روز روزه بگيرد، كافى است. [5]
  4. اگر نذر كند نماز بخواند، و مقدار و خصوصيّات آن را معيّن نكند، اگر يك نماز دو ركعتى بخواند، كفايت مىكند.
  5. اگر نذر كند، صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معيّن نكند، اگر چيزى بدهد كه بگويند صدقه داده است، به نذر عمل كرده است. [6]
  6. اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد كفّاره بدهد; بايد به شصت فقير طعام دهد، يا دو ماه پىدرپى روزه بگيرد. [7]
  7. هر گاه نذر كند كه، اگر از بيمارى رهايى يابد، يا مسافرش از سفر بيايد، عملى را انجام دهد، چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن بيمارىاش خوب شده، يا مسافر از سفر آمده است، عمل كردن به نذر لازم نيست. [8]