23 آبان 1396, 11:13
قال علی علیه السلام:
«زهدک فی راغب فیک، نقصان حظٍ ورغبتک فی زاهد فیک ذل نفس»
(نهجالبلاغه، حکمت 451)
بی میلی تو نسبت به آن کس که به تو علاقه مند است ، دلیل کمی بهرهی تو در دوستی است و تمایل تو نسبت به کسی که بی اعتناست سبب خواری توست .
برای رسیدن به «ما عنداللّه»، چارهای جز ترک متاع فریب نیست و این ترک، «زهد» نام دارد که به تعبیر مرحوم محقق طوسی از مراحل مانعزدایی از سیر و سلوک است. البته زهد، به معنای ترک متاع فریب نیست، بلکه به معنای بیرغبتی است، و چون بیرغبت بودن، تمرین طلب میکند، نخست انسان باید متاع نیرنگ را ترک کند، آنگاه کم کم در آن بی رغبت شود و برای بیرغبتی، معرفت لازم است. اگر انسان بداند چیزی مایه فریب است و او را بعد از سلب حیثیّت رها میکند آن را ترک میکند؛ مانند این که شخص معتاد، مواد مخدّر را ترک میکند و نسبت به آن زاهد و بیرغبت میشود تا به زیانش آگاه باشد و بداند که این مواد، انسان را ترک میکند؛ یعنی انسان را به جایی میرساند که دیگر تحمّل آن را ندارد. بنابراین، زهد، صِرف ترک نیست، بلکه ترکِ آمیخته با بیرغبتی است و ترک، اولین قدم زهد است.
در قرآن کریم در قصّه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است: ﴿وکانوا فیه من الزاهدین﴾[1] ؛ آنان، در خرید یوسف، بی رغبت بودند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز میفرمایند: «زهدک فی راغب فیک، نقصان حظٍ ورغبتک فی زاهد فیک ذل نفس»[2]؛ بیرغبتی تو نسبت به کسی که به تو علاقهمند است دلیل کمی بهرهی توست و رغبت تو به کسی که او نسبت به تو بی میل است،عاملِ خواری توست. پس زهد در یک شیء به معنای بی رغبتی به آن است. تعلّق به دنیا برای سالک، رهزن و پایبند است و قدرت را از وی سلب میکند. از این رو تلاش قرآن کریم این است که انسان را نسبت به دنیا بی رغبت کند و بگوید در عین حال که دنیا جلال و جمال فراوانی دارد، ولی جز ابزار چیز دیگری نیست و بنابراین، اگر کسی به این ابزار دل ببندد، خود را «متعلّق» میسازد و با دست خودش، پای خود را میبندد و از سلوک باز میماند.
قرآن کریم به پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید: ﴿لا تمدّنّ عَینیک إلی ما متّعنا به ازواجاً منهم زهرة الحیوة الدّنیا لنفتنهم فیه ورزق ربّک خیر وأبقی﴾[3]؛ به شکوفههایی که در دست دیگران است و ما به آنان دادهایم، چشم مدوز؛ زیرا ما میخواهیم آنان را با آن شکوفهها بیازماییم ولی رزق پروردگار تو بهتر و ماندنیتر است؛ زیرا شکوفههای دنیا برای کسی میوه نخواهد شد. عالَم طبیعت چنان سرد است که تا این شکوفه بخواهد به بار بنشیند و به ثمر تبدیل شود سرمای زودرس طبیعت از راه میرسد و شکوفه میریزد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان