28 بهمن 1395, 3:12
آمنه اسفندیاری
بعثت انبیا از میان مردم داراى بركاتى است: الف: مردم سابقه او را مى شناسند و به او اعتماد مىكنند. ب: الگوى مردم در اجراى دستورات و فرامین الهى هستند. ج: دردآشنا و شریك در غم و شادى مردمند. د: در دسترس مردم هستند.
به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را برایشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهى آشكارى بودند. (آل عمران ـ 164)
در این آیه، سخن از بزرگترین نعمت الهى یعنى نعمت بعثت پیامبر اسلام به میان آمده است و در حقیقت، پاسخى است به سؤالاتى كه در ذهن بعضى از تازه مسلمانان، بعد از جنگ احد خطور مى كرد كه چرا ما این همه گرفتار مشكلات و مصائب میشویم؟ قرآن به آنها مىگوید: اگر در این راه، متحمل خسارتهایى شدهاید، فراموش نكنید كه خداوند، بزرگترین نعمت را در اختیار شما گذاشته، پیامبرى مبعوث كرده كه شما را تربیت مىكند و از گمراهیهاى آشكار باز می دارد.هر اندازه براى حفظ این نعمت بزرگ، تلاش كنید و هر بهایى بپردازید باز هم ناچیز است.جالب توجه اینكه ذكر این نعمت با جمله لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُوْمِنِینَ: (خداوند بر مؤمنان منت گذارد) شروع شده است كه شاید در بدو نظر تصور شود نازیباست، ولى هنگامى كه به ریشه اصلى لغت منت باز مىگردیم مطلب كاملاً روشن مى شود.توضیح اینكه همانطور كه راغب در كتاب مفردات مى گوید: این كلمه در اصل از من به معنى سنگ هایى است كه با آن وزن مى كنند و به همین دلیل هر نعمت سنگین و گرانبهایى را منت مىگویند كه اگر جنبه عملى داشته باشد یعنى كسى عملاً نعمت بزرگى به دیگرى بدهد كاملاً زیبا و ارزنده است و اما اگر كسى كار كوچك خود را با سخن، بزرگ كند و به رخ افراد بكشد كارى است بسیار زشت، بنابراین منتى كه نكوهیده است به معنى بزرگ شمردن نعمت ها در گفتار است اما منتى كه زیبنده است همان بخشیدن نعمت هاى بزرگ است.خداوند در آیه فوق مى گوید: پروردگار بر مؤمنان منت گذارد یعنى نعمت بزرگى عملاً در اختیار آنها نهاد.اما اینكه چرا تنها نام مؤمنان برده شده در حالى كه بعثت پیامبر (ص) براى هدایت عموم بشر است، به خاطر این است كه از نظر نتیجه و تأثیر، تنها مؤمنان هستند كه از این نعمت بزرگ استفاده مىكنند و آن را عملاً به خود اختصاص می دهند.سپس مىفرماید: یكى از مزایاى این پیامبر (ص) این است كه او از جنس خود آنها و از نوع بشر است (مِنْ أَنْفُسِهِمْ) نه از جنس فرشتگان و مانند آنها تا احتیاجات و نیازمندىهاى بشر را دقیقاً درك كند و دردها و مشكلات و مصائب و مسائل زندگى آنها را لمس نماید و با توجه به آن به تربیت آنها اقدام كند، به علاوه مهمترین قسمت برنامه تربیتى انبیا تبلیغات عملى آنهاست به این معنى كه اعمال آنها بهترین سرمشق و وسیله تربیت است زیرا با زبان عمل، بهتر از هر زبانى می توان تبلیغ كرد و این در صورتى امكان پذیر است كه تبلیغ كننده از جنس تبلیغشونده باشد با همان خصائص جسمى و با همان غرائز و ساختمان روحى. اگر پیامبران مثلاً از جنس فرشتگان بودند این سؤال براى مردم باقى مىماند كه اگر آنها گناه نمىكنند آیا به خاطر این نیست كه شهوت و غضب و نیازها و غرائز گوناگون بشرى ندارند و به این ترتیب برنامه تبلیغات عملى آنها تعطیل مى شد، لذا پیامبران از جنس بشر انتخاب شدند تا بتوانند سرمشقى براى همگان باشند.
در ادامه مى گوید: این پیامبر(ص) سه برنامه مهم را درباره آنها اجرا مى كند؛ نخست خواندن آیات پروردگار بر آنها و آشنا ساختن گوش ها و افكار با این آیات، و دیگر تعلیم، یعنى وارد ساختن این حقایق در درون جان آنها و به دنبال آن، تزكیه نفوس و تربیت ملكات اخلاقى و انسانى، اما از آنجا كه هدف اصلى و نهایى تربیت است، در آیه، قبل از تعلیم ذكر شده، در حالى كه از نظر تربیت طبیعى،تعلیم بر تربیت مقدم است. جمعیتى كه از حقایق انسانى به كلى دورند و به آسانى تحت تربیت قرار نمىگیرند، باید مدتى گوش هاى آنها را با سخنان الهى آشنا ساخت و وحشتى را كه قبلاً از آن داشتند از آنها دور كرد، سپس وارد مرحله تعلیم اصولى شد و به دنبال آن محصول تربیتى آن را گرفت.این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد كه منظور از تزكیه، پاك ساختن آنها از پلیدى هاى شرك و عقاید باطل و خرافى و خوهاى زشت حیوانى بوده، زیرا مادامی كه نهاد آدمى از این آلودگیها پاك نشود، ممكن نیست كه آماده تعلیم كتاب الهى و حكمت و دانش واقعى شود، همانطور كه اگر لوحى را از نقوش زشت، پاك نكنى هرگز آماده پذیرش نقوش زیبا نخواهد شد و به همین جهت تزكیه در آیه فوق بر تعلیم كتاب و حكمت یعنى معارف بلند و عالى اسلامى، مقدم شده است.
1ـ بعثت انبیاء، بزرگترین هدیه آسمانى و نعمت الهى است. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ»
2ـ گرچه بعثت براى همه مردم است، ولى تنها مؤمنان شكرگزار این نعمت هستند و از نور هدایت بهره مىگیرند. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُوْمِنِینَ»
3ـ انبیا، مردمى بودند. «مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
4ـ تلاوت آیات قرآن، وسیله تزكیه و تعلیم است. «یَتْلُوا»، «یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
5ـ تزكیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
6ـ تزكیه و تعلیم در رأس برنامههاى انبیاست. «یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
7ـ رشد و خودسازى باید در سایه مكتب انبیاء و آیات الهى باشد. (ریاضتها و رهبانیّت هایى كه سرچشمهاش آیات الهى و معلّمش انبیا نباشند، خود یك انحراف است). «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ»
8- براى شناخت بهتر نعمت بعثت انبیاء، به تاریخِ مردمان قبل از آنان باید مراجعه كرد. «إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
9ـ در محیط هاى گناه آلود و گمراه نیز مى توان كار كرد. «یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»، «وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
10ـ در مكتب انبیا، پرورش روحى و آموزش فكرى، در كنار بینش و بصیرت مطرح است. «یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَه»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان