دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امام حسین علیه السلام در نگاه انبیاء الهی (2)

No image
امام حسین علیه السلام در نگاه انبیاء الهی (2)

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين عليه السلام، امام حسين عليه السلام در نگاه انبياء الهي، كربلا، خضر عليه السلام، سليمان عليه السلام، زكريا عليه السلام

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

خضر علیه‌السلام

در برخی از منابع آمده است که موسی و خضر علیه‌السلام در مجمع البحرین با هم ملاقات نمودند و از آل محمد(صلی الله و علیه و آله و سلم) و ابتلای ایشان سخن به میان آوردند تا این که به ماجرای امام حسین علیه‌السلام رسیدند. پس ذکری از آن حضرت علیه‌السلام به میان آوردند و به یاد او گریستند.[1]

موسی علیه‌السلام

علاوه بر روایتی که در روایت فوق بدان اشاره شد، در روایتی دیگر نقل شده که شخصی از بنی‌اسرائیل حضرت موسی علیه‌السلام را دید که با شتاب به سویی می‌رود در حالی که رنگش زرد و بدنش لرزان بود و چشمش گود افتاده بود. دانست که او به مناجات با خداوند می‌رود. عرض کرد: یا نبی الله من گناه بزرگی کرده‌ام خواهش دارم که از خداوند بخواهی تا از گناه من در گذرد و مرا مورد عفو قرار دهد. موسی علیه‌السلام جهت مناجات به کوه طور رفت و در مقام مناجات به خداوند عرضه داشت: خداوندا تو پیش از سخن گفتن من از سخنم آگاهی، فلانی که از بندگان توست گناهی کرده و تقاضای بخشش دارد. خطاب رسید هر کس از من طلب مغفرت کند او را می‌بخشم؛ مگر قاتلان حسین علیه‌السلام را. موسی علیه‌السلام گفت: چه کسی او را می‌کشد؟ فرمود: او را جماعتی از طاغیان و یاغیان که خود را از امت جد او می‌شمارند در سرزمین کربلا می‌کشند. پس اسب او فرار کرده شیهه کنان می‌گوید: ای داد از امتی که فرزند پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) خود را می‌کشند. پس حسین علیه‌السلام را بی‌غسل و کفن بر روی خاکها بیندازند و وسایل او را به غارت می‌برند و زنان او را در شهرها می‌گردانند و یاران او را به شهادت رسانده و سرهایشان را بر سر نیزه‌ها کنند و در سرزمین‌ها بگردانند ای موسی علیه‌السلام اطفال پیغمبر ایشان از تشنگی هلاک می‌شوند و بزرگانشان در میان آفتاب پوست بدنشان کنده می‌شود. پس موسی علیه‌السلام گریست. خطاب رسید که ای موسی علیه‌السلام بدان که هر کس در مصیبت او گریه کند یا بگریاند یا خود را شبیه گریه‌کنندگان جلوه دهد بدنش را بر آتش حرام می‌کنم.[2]

روایت شده که روزی حضرت موسی علیه‌السلام به همراه یوشع بن نون علیه‌السلام در مسافرت به سرزمین کربلا رسیدند در این هنگام نعلینش پاره شد و بند آن از هم گسست و خاری در پای او فرو رفت و خون از آن جاری شد، عرض کرد خدایا آیا چیزی از من سر زده است، وحی آمد: [نه گناهی از تو سر نزده است اما] اینجا جایی است که حسین علیه‌السلام به شهادت می‌رسد و این جاری شدن خون تو جهت همراهی و همدردی تو با آن جناب بود. موسی علیه‌السلام گفت: حسین علیه‌السلام کیست؟ به او گفته شد: سبط محمد مصطفی(صلی الله و علیه و آله و سلم) و پسر علی مرتضی علیه‌السلام. پرسید قاتل او کیست؟ گفته شد: او لعین ماهیان دریا و حیوانات وحشی بیشه‌زار و مرغان در آسمان است. پس موسی دستانش را بلند کرد و بر یزید لعن فرستاد و او را نفرین کرد و یوشع بن نون آمین گفت.[3]

همچنین در روایتی از رسول خدا(صلی الله و علیه و آله و سلم) آمده که فرمود: موسی بن عمران علیه‌السلام از خداوند در خواست کرد که برادرم هارون از دنیا رفت خداوندا تو او را بیامرز خطاب شد: ای موسی علیه‌السلام اگر از من در خواست کنی که تمام افراد اولین و آخرین را بیامرزم اجابت می‌کنم جز قاتلان حسین بن علی بن ابیطالب علیه‌السلام که مورد عفو قرار نخواهند گرفت.[4]

سلیمان علیه‌السلام

در برخی از روایات آمده روزی حضرت سلیمان علیه‌السلام با حشم و خدم و جن و انس و پرندگان از بالای سرزمین کربلا در حرکت بود که به ناگاه باد بساط آن جناب را سه بار در هم پیچید به طوری که سلیمان از سقوط بر زمین به وحشت افتاد در این هنگام باد از وزش ایستاد و بساط سلیمان علیه‌السلام را به زمین فرود آورد. سلیمان علیه‌السلام باد را به سبب این عمل سرزنش کرد و گفت که چرا از حرکت باز ایستاده است؟ باد جواب داد ای پیامبر علیه‌السلام خدا اینجا قتلگاه حسین بن علی بن ابیطالب علیه‌السلام است. سلیمان علیه‌السلام پرسید: حسین علیه‌السلام کیست؟ جواب داد: سبط محمد مختار و فرزند علی کرار علیه‌السلام پرسید قاتل او کیست؟ جواب داد ملعون اهل آسمانها و زمین یزید. سلیمان علیه‌السلام دست برداشت و بر یزید لعن فرستاد و جن وانس امین گفتند. در این هنگام باد دوباره وزیدن گرفت و بساط او را به حرکت در آورد.[5]

زکریا علیه‌السلام

از امام زمان علیه‌السلام روایت شده که فرمود: حضرت زکریای نبی علیه‌السلام از خداوند خواست که اسماء خمسه طاهره را به او تعلیم نماید. پس جبرئیل بر او نازل شد و این اسماء را به او تعلیم نمود. پس زکریا هرگاه محمد(صلی الله و علیه و آله و سلم) و علی علیه‌السلام و فاطمه(س) و حسن علیه‌السلام را ذکر می‌کرد همّ و غمش زایل می‌شد و چون اسم حسین علیه‌السلام را زمزمه می‌کرد گریه راه گلویش را می‌بست و دلش به طپش می‌افتاد. پس عرضه داشت: بارالها علت چیست که چون از آن چهار بزرگوار نام می‌برم از همّ و غم نجات می‌یابم و چون از حسین علیه‌السلام یاد می‌کنم دلم می‌سوزد و اشک از چشمانم سرازیر می‌شود؟ پس خداوند ماجرای آن حضرت علیه‌السلام را برای زکریا علیه‌السلام باز گفت، زکریا علیه‌السلام چون از موضوع شهادت امام علیه‌السلام با خبر شد، سه روز از مسجد بیرون نیامد و از مردم دوری می‌جست و پیوسته به گریه و زاری می‌پرداخت و عرض می‌کرد: خدایا آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزندش مبتلا می‌سازی؟ آیا جامه این مصیبت را بر تن علی علیه‌السلام و فاطمه(س) می‌پوشانی؟ پس عرض کرد: خدایا به من فرزندی عنایت فرما که چشم من به او روشن گردد و محبت او را در دل من زیاد کن سپس مرا به مصیبتش مبتلا ساز چنانکه حبیب خود را به مصیبت فرزندش مبتلا خواهی کرد. پس خداوند یحیی علیه‌السلام را به او عطا فرمود و او را به مصیبت او مبتلا کرد.....[6]

عیسی علیه‌السلام

در روایات آمده که روزی حضرت عیسی علیه‌السلام و حواریانش از سرزمین کربلا عبور می‌کردند، آهوانی را دید که گرد هم جمع شده، در عزای سید و سالار شهیدان علیه‌السلام مرثیه سرایی می‌کردند. آهوها چون عیسی علیه‌السلام و حواریون را دیدند گریان رو به سمت آنان آمدند، عیسی علیه‌السلام نشست و حواریون او هم نشستند. او گریست آنان هم گریستند، در حالی که نمی‌دانستند آن حضرت علیه‌السلام براى چه نشست و براى چه گریست. گفتند ای روح خدا و ای کلمه پروردگار چرا گریه می‌کنی، فرمود: آیا می‌دانید اینجا کجاست؟ گفتند: نه فرمود: اینجا سرزمینی است که فرزند احمد پیامبر بزرگوار(صلی الله و علیه و آله و سلم) و فرزند دختر پاک او که همچون مادر من است، کشته می‌شود و در آن، دفن می‌گردد.[7]

اسماعیل صادق الوعد علیه‌السلام

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمود آن اسماعیلی که خداوند در آیه پنجاه و چهارم سوره مریم از او یاد کرده اسماعیل علیه‌السلام فرزند ابراهیم علیه‌السلام نیست، بلکه او یکی از پیامبران الهی بود. خداوند او را به سوی قومش مبعوث کرد؛ اما قومش او را گرفتند و در زیر شکنجه پوست صورتش را کندند. فرشته‌ای از سوی خداوند نزد او آمد و گفت خداوند مرا به سوی تو فرستاده است تا هرچه را که می‌خواهی به من امر کنی و من آن را انجام دهم. اسماعیل علیه‌السلام در جواب گفت: در اذیت‌ها و مصائبی که بر من وارد شده است به حسین علیه‌السلام تأسی و اقتدا می‌کنم.[8]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

روایتی ناتمام از مکتب اصفهان ; نگاهی به سریال روشنتر از خاموشی

روایتی ناتمام از مکتب اصفهان ; نگاهی به سریال روشنتر از خاموشی

از میان کارهای تلویزیونی حسن فتحی، مجموعه روشنتر از خاموشی که به شرح زمانه و اندیشه ملاصدرا می‌پردازد، چندان اسباب شهرت این کارگردان نیست. با آن‌که زمان پخش سریال نامناسب نبود و با آمدن شبکه IFilm هم پخش آن به دفعات تکرا شد، اما این سریال همواره در قیاس با هم‌نژادان خود- یعنی شب دهم، مدار صفر درجه و البته پهلوانان نمی‌میرند- کم‌رنگ و مهجور مانده است!
منحنی فرهنگ در مسابقه خنداننده شو

منحنی فرهنگ در مسابقه خنداننده شو

خندوانه هر چند وقت یک بار دچار رکود می‎شود و در رقابت با همسایه‌اش در شبکه نسیم (دورهمی) گاهی بالا رفته و گاهی پایین می‌افتد و این خودش موضوعی مستقل برای تحلیل است. اما هدف این متن تمرکز بر قسمت خنداننده شو این برنامه بوده و تحلیل محتوای خندوانه و نقادی رفتار مجری و مبتکر آن‌را شاید در جایی دیگر دنبال کنیم.
کمپانی خنداننده ها، سهامی عام ; نگاهی دوباره به خندوانه

کمپانی خنداننده ها، سهامی عام ; نگاهی دوباره به خندوانه

خندوانه یکی از عجیب ترین پدیده‌های رسانه‌ای کشور است که در عرض سه سال حضور نسبتا مداوم خود به یکی از پر طرفدارترین برنامه‌های تاریخ تلویزیون ایران بدل شده است. تنها برنامه‌هایی مانند خبر ساعت 14 یا خبر بیست و سی را از حیث جذب مخاطب بتوان با این برنامه مقایسه کرد که البته همه می‌دانیم که این مقایسه از جنس قیاس مع الفارق است.
از سرمایه می‌‌خوریم ; نگاهی به سریال زیر پای مادر

از سرمایه می‌‌خوریم ; نگاهی به سریال زیر پای مادر

سریال زیر پای مادر از سری چندگانه‌های تلوزیون است که می‌‌کوشد مضمون خانواده را مد نظر خود قرار دهد. با مراجعه به حافظه خود به عنوان مخاطب برنامه‌های تلوزیونی می‌‌توان به سادگی دریافت که موضوع بسیاری از سریال‌ها و مجموعه‌های تلوزیونی در یکی دو دهه اخیر خانواده است.
هویت چهل تکه و بحران مدنیت؛ تفسیری بر سبک زندگی در پاورچین

هویت چهل تکه و بحران مدنیت؛ تفسیری بر سبک زندگی در پاورچین

پاورچین آغازی بر طنزهای دنباله‌دار (یا به اصطلاح جریان‌ساز) دهه هشتاد بود که تاثیر آن در نقطه چین ادامه یافت و البته در شب‌های برره به اوج رسید. طنزی پراستعاره که ذهن مخاطب را در تعمیم دادن آزاد می‌گذاشت.

پر بازدیدترین ها

سریع‌تر، کوئنتین، هیجان هیجان! | نقدی بر اثر جانگو‌‌‌ رها شده

سریع‌تر، کوئنتین، هیجان هیجان! | نقدی بر اثر جانگو‌‌‌ رها شده

«تارانتینو» قهرمان ‌‌‌نهایت بهره برداری در فیلم است. او عناصر خود را در فیلم می‌کارد و با جاه طلبی تمام آن‌ها را تا بالا‌ترین مرحله، بازسازی و اصلاح می‌کند. به همین دلیل است که در لیست فروش فیلم در دو هفته اول اکران، فیلم جانگو با فروش ۲۰ میلیون دلار در رده اول قرار می‌گیرد.
منحنی فرهنگ در مسابقه خنداننده شو

منحنی فرهنگ در مسابقه خنداننده شو

خندوانه هر چند وقت یک بار دچار رکود می‎شود و در رقابت با همسایه‌اش در شبکه نسیم (دورهمی) گاهی بالا رفته و گاهی پایین می‌افتد و این خودش موضوعی مستقل برای تحلیل است. اما هدف این متن تمرکز بر قسمت خنداننده شو این برنامه بوده و تحلیل محتوای خندوانه و نقادی رفتار مجری و مبتکر آن‌را شاید در جایی دیگر دنبال کنیم.
مردمان بی حق رأی؛ به بهانه پخش مجدد سریال تفنگ سرپر از شبکه آی فیلم

مردمان بی حق رأی؛ به بهانه پخش مجدد سریال تفنگ سرپر از شبکه آی فیلم

از جمله سریالهای به یاد ماندنی سیمای جمهوری اسلامی سریال تفنگ سرپر دومین اثر تلوزیونی امرالله احمدجو است. احمدجو که پیش از تفنگ سرپر، روزی روزگاری را ساخته بود اینبار به سراغ مجموعه ای چهل و دو قسمتی رفت که هم از لحاظ زمان و هم از لحاظ تعدد شخصیت و خرده داستان از کارهای قبلی اش بسیار وسیع تر بود.
وصل و فصل؛ مقایسه دیوار به دیوار با اجاره نشین‌ها

وصل و فصل؛ مقایسه دیوار به دیوار با اجاره نشین‌ها

مجموعه دیوار به دیوار طنزی گیرا، کنایه‌پرداز و قابل تحلیل است. پیداست که هم بازی شدن چندین بازیگر مطرح(در عین موفقیت کارگردان در بازیگردانی مجرب‌های سینما و تئاتر ایران) بر جذابیت و ظرافت کار می‌افزاید. همچنان که کنار هم نشستن اجباری چند خانواده ایرانی در یک ساختمان اعیانی از موضوعاتی است که تحلیل وجوه نمادین آن، منتقدان را به خوانش استعاری از اثر دعوت می‌نماید.
رمانی برای تمام فصول | نقدی بر فیلم سینمایی بینوایان

رمانی برای تمام فصول | نقدی بر فیلم سینمایی بینوایان

بینوایان ویکتور هوگو از آن آثاری است که همواره قدرت جذابیت و گیرایی خود را می‌تواند حفظ کند، چرا که در خود حامل عناصر اساسی‌ای است که قابلیت‌های آنرا بسی افزون‌تر ازدورۀ زمانی و مکانیِ خلقش می‌برد...
Powered by TayaCMS