دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غزوه بنی مصطلق یا مریسیع

No image
غزوه بنی مصطلق یا مریسیع

كلمات كليدي : تاريخ، غزوه، بني مصطلق، افك، ذي قرد، غطفان، ذوالعشيرة

نویسنده : عباس ميرزايي

غزوه در اصطلاح به جنگی گفته می‌شود که پیامبر(ص) خود فرماندهی آن را به عهده داشت.

غزوه بنی‌مصطلق[1] یا غزوه مریسیع[2] در شعبان سال پنجم هجرت اتفاق افتاد.[3] بنی‌مصطلق طایفه‌ای از «خزاعه» بودند که در ناحیه «فرع»، هشت منزلی مدینه سکونت می‌کردند.[4] به پیامبر(ص) خبر رسید "حارث بن ابی‌ ضرار" رئیس و بزرگ بنی‌مصطلق همراه قوم و قبیله خویش و عده‌ای از اعراب دیگر قبایل، قصد حمله به مدینه و جنگ با رسول‌خدا(ص) را دارد.[5]

پیامبر(ص) "بریده بن حصیب اسلمی" را برای کسب خبر به سمت آنان فرستاد. او به نزد حارث بن ابی ضرار رفت و خود را از اعراب قبایل بیابان‌گرد معرفی کرد و گفت در قوم خود پیروانی دارد که قصد یاری وی را دارند. بریده از این طریق به حارث نزدیک شد و از برنامه آنان آگاه شد. او پس از مدتی نزد رسول‌خدا‌(ص) بازگشت و صحت خبر پیش رسیده را تأیید کرد. پیامبر(ص) نیز مسلمانان را جمع نمود و آنان را از حضور دشمن و فتنه رئیس طائفه بنی‌مصطلق آگاه نمود. سپاهیان اسلام به همراه سی اسب سوار، ده نفر از مهاجران و بیست نفر از انصار، آماده و به سمت بنی‌مصطلق حرکت کردند.[6] لازم به ذکر است، در این غزوه بسیاری از منافقان شرکت داشتند که هرگز تا آن زمان در هیچ جنگی همراه پیامبر(ص) شرکت نکرده بودند، آنان به امید غنیمت و به خاطر نزدیکی راه، همراه مسلمانان آمده بودند.[7] پیامبر(ص) به همراه سپاهیان در دوم شعبان از مدینه حرکت کردند.[8] در این جنگ که پرچم مهاجرین را "عمار بن یاسر" و پرچم انصار را "سعد بن عباده" در اختیار داشتند،[9] "ام‌سلمه" و "عایشه" نیز پیامبر(ص) را همراهی می‌کردند.[10] لازم به ذکر است که برخی از منابع نیز پرچمدار مهاجران را "ابوبکر" معرفی کرده‌اند.[11] در طول مسیر حرکت سپاه اسلام، در منطقه «بقعاء» یکی از جاسوسان بنی‌مصطلق، به دست مسلمانان اسیر شد. او گفت: «حارث سپاه زیادی فراهم کرده و آماده جنگ با شماست.» پیامبر(ص) از وی خواست تا اسلام را بپذیرد. او در پاسخ گفت که «تابع قوم خود است.» آن جاسوس بعد از عدم قبول اسلام کشته شد. خبر این حادثه به لشگرگاه حارث بن ابی ‌ضرار رسید و باعث شد تا ترس و وحشت شدیدی در دل بنی‌مصطلق و پیروانشان ایجاد شود. به دنبال این جریان بسیاری از هم‌پیمانان حارث بن ابی ‌ضرار از اطراف او و قبیله‌اش پراکنده شدند.[12]

سرانجام دو سپاه کنار «آب‌گیر مریسیع» روبروی یکدیگر قرار گرفتند. پیامبر(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد؛ اما آنان شروع به تیراندازی کردند، پس از آن جنگ تن به تن آغاز شد، صفوف دشمن به سرعت از هم پاشید. در این جنگ ده نفر از مشرکان بنی‌مصطلق کشته و بقیه به اسارت در آمدند. از مسلمانان تنها یک نفر از مهاجران به صورت اشتباهی در میدان جنگ، توسط یکی از انصار به شهادت رسید.[13] شعار مسلمانان در این جنگ «یا منصور اَمِت اَمِت» بوده؛ یعنی ای پیروز بمیران، بمیران.

بازماندگان بنی‌مصطلق همگی اسیر شدند[14] و حیوانات بسیاری به غنیمت مسلمانان درآمد. در مجموع دو هزار شتر و پنج هزار گوسفند نصیب مسلمانان شد. بعد از تقسیم غنائم که زنان و کودکان نیز در بین آنان وجود داشتند، شش شتر فدیه هر یک از آنان قرار داده شد. از این‌رو تمام اسراء با پرداخت فدیه آزاد شدند.[15] بعد از جنگ نیز "جویره" دختر حارث بن ابی‌ ضرار، رئیس قبیله بنی‌مصطلق را که اسیر شده بود، خدمت پیامبر(ص) آوردند. پیامبر(ص) او را آزاد و در زمره همسران خود قرار داد که با استقبال جویره همراه شد. گفته شده پس از آن که مسلمانان از این جریان آگاه شدند، اسیرانی را که از راه غنیمت سهم آنان شده بود، آزاد کردند.[16]

لازم به ذکر است که در این جنگ که 28 روز به طول انجامید[17]، پیامبر(ص) "اباذر غفاری" را جانشین خود در مدینه قرار داده بود.[18] البته برخی دیگر "زید بن حارثه" نام برده‌اند.[19]

حادثه افک

درباره این جنگ همچنین باید به جریان افک و تهمتی که به عایشه زده شد، اشاره کرد. حادثه‌ای که در پی عقب افتادن عایشه از سپاه اسلام در راه بازگشت، اتفاق افتاد و وقتی که او به همراه "صفوان به معطل سلمی" وارد سپاه شد، اوج گرفت. در این جریان عایشه مورد تهمت بدی قرار گرفت و با نزول آیاتی از قرآن و برائت عایشه از این تهمت پایان یافت.[20]

از اتفاقات دیگر این جنگ نیز می‌توان به درگیری برخی از مهاجران و انصار و فتنه‌انگیزی منافقان اشاره کرد. جریان از آنجا شروع شد که پس از خاتمه جنگ، "سنان بن وبر جهنی" هم‌پیمان بنی سالم از انصار و "جهجاه بن سعید غفاری" بر سر برداشتن آب گفتگو کردند که منجر به درگیری و مجروح شدن سنان شد. سنان انصار را به یاری خود طلبید و جهجاه نیز قریش و کنانه را (از مهاجران) به یاری خواست. قریشیان از یک سو، اوس و خزرج هم از سوی دیگر رویاروی یکدیگر قرار گرفتند و شمشیر کشیدند. سرانجام گروهی از انصار و مهاجران واسطه شدند و سنان از حق خود گذشت و جهجاه را عفو کرد. دو گروه صلح کردند؛ اما "عبدالله بن ابی بن ابی سلول" منافق مشهور مدینه گفت: «اگر به مدینه بازگردیم آن کس که عزیز است، دیگری را بیرون خواهد کرد.» او آتش فتنه را زیاد می‌کرد و در جمع‌های خصوصی، انصار را علیه مهاجران تحریک می‌نمود. برخی از اصحاب این جریان را برای رسول‌خدا(ص) نقل کردند؛ اما عبدالله بن ابی در حضور پیامبر(ص) قسم یاد کرد که چنین جمله‌ای را نگفته است. رسول‌خدا(ص) با ناراحتی با سرعت به سمت مدینه حرکت کردند. اصحاب نیز همراه وی رهسپار شدند. در طول مسیر پسر عبدالله بن ابی در حضور مردم شتر پدر را بر زمین خواباند، در حالی که او را رها نمی‌کرد از پدر می‌خواست به زبونی و خواری خود اقرار کند و عزت و قدرت را از آن رسول‌خدا(ص) بداند. پیامبر(ص) سراغ پسر عبدالله آمد و قسم یاد کرد تا وقتی عبدالله بن ابی با آنان باشد، با او رفتاری نیک خواهد داشت.[21] عده‌ای از اصحاب نیز از رسول‌خدا(ص) خواستند اجازه قتل عبدالله بن ابی را بدهد، که ایشان فرمودند: «نمی‌خواهم مردم بگویند محمد اصحابش را به قتل می‌رساند.» در راه بازگشت به مدینه همچنین سوره «منافقون» نازل شد.[22] خداوند در قسمتی از آیات این سوره می‌فرماید: «اینها همان‌هایند که می‌گویند: بر آنها که گرد پیامبرند چیزی ندهید تا از اطرافش پراکنده شوند و حال آنکه خزائن آسمان‌ها و زمین از آن خداست؛ ولی منافقان نمی‌فهمند. می‌گویند چون به مدینه بازگردیم، صاحبان عزت، ذلیلان را از آنجا بیرون خواهند کرد. عزت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌فهمند.»[23]

غزوه ذی‌العشیره

غزوه «ذی‌العشیره» از غزوات رسول‌خدا(ص) است که در سال دوم هجرت اتفاق افتاد. این غزوه که به اعتبار محل اطراق پیامبر(ص) در «ذوالعشیره» در منطقه «ینبع» به این نام مشهور شده، از غزوات بدون جنگ و درگیری پیامبر(ص) به شمار می‌رود.[24] گفتنی است که ینبع در نه منزلی مدینه قرار دارد.[25]

پیش از بیان این غزوه باید به این نکته اشاره کرد که با هجرت مسلمانان از مکه به مدینه بسیاری از اموال آنان در اختیار مشرکین مکه به ویژه قریش قرار گرفت. از این‌رو پیامبر(ص) فعالیت‌هایی مبنی بر جبران این خسارت کردند. غزوه ذوالعشیره در این راستا قابل ارزیابی است. جریان بدین صورت بوده که به پیامبر(ص) گزارش رسید، کاروان تجارتی مکیان به سمت شام حرکت کرده و تمام قریش اموال فراوانی در این کاروان دارند. پیامبر(ص) برای مصادره این اموال سپاهی متشکل از 150 تا 200 نفر تشکیل داد و از مدینه خارج شدند. پیامبر(ص) در طول جنگ لواء سفید رنگ سپاه را به دست "حمزه سیدالشهداء" داده بود.[26] سپاه اسلام که بیشتر آن را مهاجران شکل داده بودند، تنها سی شتر به همراه داشتند.[27] سرانجام بعد از چند روز مسلمانان به ذوالعشیره رسیدند، ولی جنگی واقع نشد. ظاهراً کاروان تجاری اهل مکه از حرکت مسلمانان آگاهی یافته‌اند، از این‌رو با سرعت آن منطقه را ترک کرده بودند.[28] این غزوه در شانزدهمین ماه هجرت پیامبر(ص) و در ماه جمادی الثانی اتفاق افتاد.[29]

در طول سفر، «ابو سلمة بن عبدالاسد مخزومی» جانشین پیامبر(ص) در مدینه بود.[30]

لازم به ذکر است که پیامبر(ص) در این منطقه برای امنیت بیشتر با بنی‌مدلج و هم‌پیمانانشان از بنی‌ضمره صلح کردند.[31]

در پایان قابل یادآوری است که اولین بار در این غزوه، پیامبر(ص) لقب ابوتراب را به "علی بن ابی‌طالب(ع)" داد، موقعی که دید علی(ع) بر روی خاک‌های نرم خوابیده است.[32]

غزوه ذی‌قرد یا غابه

غزوه «ذی‌قرد»[33] یا «غزوه‌ غابه»[34] در سال ششم هجرت و چند روز پس از بازگشت از غزوه بنی‌لحیان اتفاق افتاد. درباره این غزوه باید گفت که "عیینه بن حصن بن حذیفه" به همراه گروهی از قبیله غطفان، بر شتران شیرده پیامبر(ص) که در اختیار مردی از بنی‌غفار و همسر او بود، حمله کردند.[35] در این جریان بیست شتر را به غارت بردند. گفته شده آن مرد غفاری ابوذر بوده که به همراه همسر و فرزندش به اصرار خود خواهان چراندن شتران پیامبر(ص) شده بودند. در این حادثه فرزند ابوذر نیز کشته و همسرش به اسارت گرفته شد.[36] وقتی پیامبر(ص) از این حادثه باخبر شد، سپاهیان را به فرماندهی "مقداد بن عمرو" آماده کردند.[37] او نخستین کسی بود که آماده به جنگ خدمت رسول خدا(ص) رسید.[38] گفته شده شمار همراهان پیامبر(ص) در این غزوه پانصد و بنابر نقلی دیگر هفتصد تن بوده است. همگی آنان در ذی‌قرد، واقع در یک منزلی مدینه، جمع شدند.[39] سپاهیان اسلام یک شبانه روز در آن منطقه توقف کردند. در طول توقف، پیامبر(ص) به همراه یاران خود نماز خوف خواندند.[40]

سرانجام بعد از یک روز، جنگ شروع شد. پس از چند درگیری و تعقیب و گریز، همه اموال پس گرفته شد. همسر ابوذر نیز در حین جنگ آزاد گشت. در طول جنگ که پنج روز به طول انجامید، پیامبر "ابن ام‌مکتوم" را به عنوان جانشین خود در مدینه انتخاب کرده بودند. ضمن اینکه "سعد بن عباده" با سیصد نفر از افراد قبیله‌اش محافظت از مدینه را به عهده داشتند.[41]

مقاله

نویسنده عباس ميرزايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

روایتی ناتمام از مکتب اصفهان ; نگاهی به سریال روشنتر از خاموشی

روایتی ناتمام از مکتب اصفهان ; نگاهی به سریال روشنتر از خاموشی

از میان کارهای تلویزیونی حسن فتحی، مجموعه روشنتر از خاموشی که به شرح زمانه و اندیشه ملاصدرا می‌پردازد، چندان اسباب شهرت این کارگردان نیست. با آن‌که زمان پخش سریال نامناسب نبود و با آمدن شبکه IFilm هم پخش آن به دفعات تکرا شد، اما این سریال همواره در قیاس با هم‌نژادان خود- یعنی شب دهم، مدار صفر درجه و البته پهلوانان نمی‌میرند- کم‌رنگ و مهجور مانده است!
منحنی فرهنگ در مسابقه خنداننده شو

منحنی فرهنگ در مسابقه خنداننده شو

خندوانه هر چند وقت یک بار دچار رکود می‎شود و در رقابت با همسایه‌اش در شبکه نسیم (دورهمی) گاهی بالا رفته و گاهی پایین می‌افتد و این خودش موضوعی مستقل برای تحلیل است. اما هدف این متن تمرکز بر قسمت خنداننده شو این برنامه بوده و تحلیل محتوای خندوانه و نقادی رفتار مجری و مبتکر آن‌را شاید در جایی دیگر دنبال کنیم.
کمپانی خنداننده ها، سهامی عام ; نگاهی دوباره به خندوانه

کمپانی خنداننده ها، سهامی عام ; نگاهی دوباره به خندوانه

خندوانه یکی از عجیب ترین پدیده‌های رسانه‌ای کشور است که در عرض سه سال حضور نسبتا مداوم خود به یکی از پر طرفدارترین برنامه‌های تاریخ تلویزیون ایران بدل شده است. تنها برنامه‌هایی مانند خبر ساعت 14 یا خبر بیست و سی را از حیث جذب مخاطب بتوان با این برنامه مقایسه کرد که البته همه می‌دانیم که این مقایسه از جنس قیاس مع الفارق است.
از سرمایه می‌‌خوریم ; نگاهی به سریال زیر پای مادر

از سرمایه می‌‌خوریم ; نگاهی به سریال زیر پای مادر

سریال زیر پای مادر از سری چندگانه‌های تلوزیون است که می‌‌کوشد مضمون خانواده را مد نظر خود قرار دهد. با مراجعه به حافظه خود به عنوان مخاطب برنامه‌های تلوزیونی می‌‌توان به سادگی دریافت که موضوع بسیاری از سریال‌ها و مجموعه‌های تلوزیونی در یکی دو دهه اخیر خانواده است.
هویت چهل تکه و بحران مدنیت؛ تفسیری بر سبک زندگی در پاورچین

هویت چهل تکه و بحران مدنیت؛ تفسیری بر سبک زندگی در پاورچین

پاورچین آغازی بر طنزهای دنباله‌دار (یا به اصطلاح جریان‌ساز) دهه هشتاد بود که تاثیر آن در نقطه چین ادامه یافت و البته در شب‌های برره به اوج رسید. طنزی پراستعاره که ذهن مخاطب را در تعمیم دادن آزاد می‌گذاشت.

پر بازدیدترین ها

سریع‌تر، کوئنتین، هیجان هیجان! | نقدی بر اثر جانگو‌‌‌ رها شده

سریع‌تر، کوئنتین، هیجان هیجان! | نقدی بر اثر جانگو‌‌‌ رها شده

«تارانتینو» قهرمان ‌‌‌نهایت بهره برداری در فیلم است. او عناصر خود را در فیلم می‌کارد و با جاه طلبی تمام آن‌ها را تا بالا‌ترین مرحله، بازسازی و اصلاح می‌کند. به همین دلیل است که در لیست فروش فیلم در دو هفته اول اکران، فیلم جانگو با فروش ۲۰ میلیون دلار در رده اول قرار می‌گیرد.
وصل و فصل؛ مقایسه دیوار به دیوار با اجاره نشین‌ها

وصل و فصل؛ مقایسه دیوار به دیوار با اجاره نشین‌ها

مجموعه دیوار به دیوار طنزی گیرا، کنایه‌پرداز و قابل تحلیل است. پیداست که هم بازی شدن چندین بازیگر مطرح(در عین موفقیت کارگردان در بازیگردانی مجرب‌های سینما و تئاتر ایران) بر جذابیت و ظرافت کار می‌افزاید. همچنان که کنار هم نشستن اجباری چند خانواده ایرانی در یک ساختمان اعیانی از موضوعاتی است که تحلیل وجوه نمادین آن، منتقدان را به خوانش استعاری از اثر دعوت می‌نماید.
مردمان بی حق رأی؛ به بهانه پخش مجدد سریال تفنگ سرپر از شبکه آی فیلم

مردمان بی حق رأی؛ به بهانه پخش مجدد سریال تفنگ سرپر از شبکه آی فیلم

از جمله سریالهای به یاد ماندنی سیمای جمهوری اسلامی سریال تفنگ سرپر دومین اثر تلوزیونی امرالله احمدجو است. احمدجو که پیش از تفنگ سرپر، روزی روزگاری را ساخته بود اینبار به سراغ مجموعه ای چهل و دو قسمتی رفت که هم از لحاظ زمان و هم از لحاظ تعدد شخصیت و خرده داستان از کارهای قبلی اش بسیار وسیع تر بود.
ساخت برنامه خیریه یا سرک کشیدن به حریم شخصی؛ چالش رضایت یا اکراه مهمان در ماه عسل

ساخت برنامه خیریه یا سرک کشیدن به حریم شخصی؛ چالش رضایت یا اکراه مهمان در ماه عسل

ماه عسل سالی یک بار و درست موقع ماه رمضان که انتظار کاسته شدن از تنش‌های فرهنگی و چشم امید به مهربان شدن همه و از جمله صاحبان صدا و تصویر و قلم با یکدیگر افزایش می‌یابد به موضوعی برای مجادله تبدیل می‌شود. به گواهی همان مشاهداتی که سالانه یک بار به تکرار می‌نشینند، مجری و تهیه کننده این مجموعه نیز ارتباط دوستانه‌ای با منتقدان خود برقرار نمی‌کنند.
رمانی برای تمام فصول | نقدی بر فیلم سینمایی بینوایان

رمانی برای تمام فصول | نقدی بر فیلم سینمایی بینوایان

بینوایان ویکتور هوگو از آن آثاری است که همواره قدرت جذابیت و گیرایی خود را می‌تواند حفظ کند، چرا که در خود حامل عناصر اساسی‌ای است که قابلیت‌های آنرا بسی افزون‌تر ازدورۀ زمانی و مکانیِ خلقش می‌برد...
Powered by TayaCMS