24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : تمثيل، اصل، فرع، جامع، حكم، قياس، احتمال، يقين
نویسنده : مهدي افضلي
یکی از گونههای استدلال تمثیل است که در شاخههایی از معارف بشری به کار میرود، برخی از فقیهان در منابع استنباطشان از چیزی به نام قیاس یاد کردهاند که در حقیقت همان تمثیل در اصطلاح منطقدانان است. تمثیل منطقی عبارت است از دلیلی که در آن ذهن انسان از حکم یک چیز به حکم چیز دیگر که با اولی اشتراکاتی دارد منتقل میشود. از باب نمونه گفته میشود مواد مخدر همانند مشروبات الکلی مستی میآورد، از آنطرف به لحاظ شرعی ثابت شده است که مشروبات الکلی حرام است، به دلیل آنکه مواد مخدر با مشروبات الکلی در مست کردن اشتراک دارد، برای آن نیز حکم حرمت اثبات میشود.
1- اصل: جزئ اول که ثبوت حکم برای آن معلوم است، مانند مشروبات الکلی در مثال پیشگفته.
2- فرع: جزئ دوم که در پی اثبات حکم حرمت برای آن بر آمدهاند.
3- جامع: جهت مشترک و مشابهتی که میان اصل و فرع وجود دارد.
4- حکم: چیزی که در اصل اثبات شده و در فرع میخواهند آنرا اثبات کنند.
اگر تمام ارکان یاد شده در جایی تحقق پیدا کرده باشند استدلال تمثیلی تحقق یافته و اگر در جایی یکی از ارکان نباشد نمیتوان آنرا تمثیل نامید.
از میان سه نوع دلیلی که در منطق مورد بحث قرار میگیرد، یعنی قیاس، استقرا و تمثیل، ارزش علمی تمثیل در پایینترین مرتبه قرار دارد. با اقامه تمثیلف چیزی که عاید میشود صرفا احتمال است، از باب نمونه اگر در جایی کسی با یک فرد در رنگ رخساره یا قامت و قیافه مشابهت داشته باشد، اگر یکی اندیشمند باشد نمیتوان دیگری را نیز اندیشمند انگاشت. تنها وقتی میتوان از یقین سخن به میان آورد که جامع و جهت اشتراک و مشابهت میان اصل و فرع یقینا علت ثبوت حکم در اصل باشد، در این صورت میتوان استنباط کرد که این حکم در فرع نیز به نحو یقینی وجود دارد. چون میان علت و معلول رابطه ضرورت برقرار است، هرکجا علت باشد لزوما معلول نیز خواهد آمد، از باب نمونه هر کجا آتش باشد حرارت نیز خواهد بود، اگر در جایی چیزی علت برای صدور یک حکم باشد، چنانچه در مصداق دیگری نیز این علت وجود داشته باشد حکم مورد نظر خواهد آمد. ولی این نوع تمثیل زیر مجموعه قیاس به حساب میآید و به همین دلیل نیز یقین آور است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان